مشخصات شعر

باد خیلی بد است


باد خیلی بد است... می‌خواهد، پنجه در گیسویت فرو ببرد  

چادرت را بیفکند از سر، از رخت رنگ آبرو ببرد


دخترم! وای اگر صدایت را... بانگ مجروح گریه‌هایت را...  

باد بر دوش نیزه بگذارد، سمت خاکستر عمو ببرد


دخترم، تشنه‌ای؟ بمیرم من... گریه کن گریه کن مگر چشمت  

چشمۀ اشکی از سر مژگان، بر لب تشنۀ سبو ببرد


دخترم گریه کن که مژگانت، سوزن بخیۀ جراحت‌هاست  

اشک را نخ بکن که سینۀ تو، زخم را جانب رفو ببرد


دخترم گریه کن! که گاهی زود، هر چه گرد و غبار اندوه است  

از رخ لاله‌های صحرایی، به دو پیمانه شستشو ببرد


باد خیلی بداست! می‌دانم! تو ولی سعی کن که نگذاری  

از دل روشن و زلالی تو، رنگ امید و آرزو ببرد


گرچه ویرانه سخت تاریک است، تو مبادا بترسی از چیزی  

نکند سایۀ سیاه هراس، از پریشانی تو بو ببرد


عمه‌ات را ببین! تماشا کن! که چه زیبا خیال آن را دارد  

دردها را به بال سبز قنوت، سمت معراج گفتگو ببرد


آه دیدی برادرت اصغر، در دل گاهواره کوشش کرد  

که همه رنج‌های عالم را به، سه پیمانه در گلو ببرد


تو به سرعت بزرگ خواهی شد، و نخواهی گذشت اهریمن  

بر لبان مبارک پدرت، خنجر خیزران فرو ببرد


باد خیلی بد است، خیلی بد! سعی دارد که پنجه‌هایش را...  

چادرت را... بیفکند از سر، از رخت رنگ آبرو ببرد

 

باد خیلی بد است


باد خیلی بد است... می‌خواهد، پنجه در گیسویت فرو ببرد  

چادرت را بیفکند از سر، از رخت رنگ آبرو ببرد


دخترم! وای اگر صدایت را... بانگ مجروح گریه‌هایت را...  

باد بر دوش نیزه بگذارد، سمت خاکستر عمو ببرد


دخترم، تشنه‌ای؟ بمیرم من... گریه کن گریه کن مگر چشمت  

چشمۀ اشکی از سر مژگان، بر لب تشنۀ سبو ببرد


دخترم گریه کن که مژگانت، سوزن بخیۀ جراحت‌هاست  

اشک را نخ بکن که سینۀ تو، زخم را جانب رفو ببرد


دخترم گریه کن! که گاهی زود، هر چه گرد و غبار اندوه است  

از رخ لاله‌های صحرایی، به دو پیمانه شستشو ببرد


باد خیلی بداست! می‌دانم! تو ولی سعی کن که نگذاری  

از دل روشن و زلالی تو، رنگ امید و آرزو ببرد


گرچه ویرانه سخت تاریک است، تو مبادا بترسی از چیزی  

نکند سایۀ سیاه هراس، از پریشانی تو بو ببرد


عمه‌ات را ببین! تماشا کن! که چه زیبا خیال آن را دارد  

دردها را به بال سبز قنوت، سمت معراج گفتگو ببرد


آه دیدی برادرت اصغر، در دل گاهواره کوشش کرد  

که همه رنج‌های عالم را به، سه پیمانه در گلو ببرد


تو به سرعت بزرگ خواهی شد، و نخواهی گذشت اهریمن  

بر لبان مبارک پدرت، خنجر خیزران فرو ببرد


باد خیلی بد است، خیلی بد! سعی دارد که پنجه‌هایش را...  

چادرت را... بیفکند از سر، از رخت رنگ آبرو ببرد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×