- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۶۰۶
- شماره مطلب: ۵۹۱۷
-
چاپ
روضۀ بین الحرمین
باز دل سوختگان، به رو حرم آوردند
رو به سرچشمۀ احسان و کرم آوردند
راهیان سفر روضۀ بین الحرمین
با خود آینه برای دو حرم آوردند
چشمها را همه با اشک محبت شستند
پلکها را ادب گرچه به هم آوردند
شاهد روشن تقصیر و قصور است و گناه
عرق شرم که سر تا به قدم آوردند
صحبت از عشق و علمدار شد نخلستان
هیئت دلشدگان، نخل و علم آوردند
دست مهتاب قلم شد مگر اینجا، که همه
جواهر اشک به همراه قلم آوردند؟
تا شنیدند شکست آینهها، از سم اسب
بر سر و سینه زنان، حجلۀ غم آوردند
ساربان چشم امیدش به تو بود، ای سالار
همۀ اهل کرم پیش تو کم آوردند
همه در کرب و بلا، جامه سیاه آمدهاند
رو سپیدی طلبان، نامه سیاه آمدهاند
-
محرم و صفر عشق
با یا حسین عشق من آغاز میشود
با اربعین شکوفۀ گل باز میشود
با یا حسین میرسد از راه، عطر یاسبا اربعین بهار گل آغاز میشود
-
مرثیهای که نا سروده ماند
من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جز حسین، برابر نداشتم
وقتی صدای غربت یاسین بلند شددر خاطرم، به جز غم کوثر نداشتم
-
دختر شقایق
چون او کسی به راه وفا، یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیام آوری نکرد
زینب که مثل او کسی از داغدیدگانبا اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
-
سوغات
تا باد گره گشای زلف چمن است
بر سینۀ لاله، داغ گلهای من است
هجده یوسف اگر چه از دستم رفتسوغات من از سفر، همین پیرهن است
روضۀ بین الحرمین
باز دل سوختگان، به رو حرم آوردند
رو به سرچشمۀ احسان و کرم آوردند
راهیان سفر روضۀ بین الحرمین
با خود آینه برای دو حرم آوردند
چشمها را همه با اشک محبت شستند
پلکها را ادب گرچه به هم آوردند
شاهد روشن تقصیر و قصور است و گناه
عرق شرم که سر تا به قدم آوردند
صحبت از عشق و علمدار شد نخلستان
هیئت دلشدگان، نخل و علم آوردند
دست مهتاب قلم شد مگر اینجا، که همه
جواهر اشک به همراه قلم آوردند؟
تا شنیدند شکست آینهها، از سم اسب
بر سر و سینه زنان، حجلۀ غم آوردند
ساربان چشم امیدش به تو بود، ای سالار
همۀ اهل کرم پیش تو کم آوردند
همه در کرب و بلا، جامه سیاه آمدهاند
رو سپیدی طلبان، نامه سیاه آمدهاند