مشخصات شعر

یا لیت!

گفتا به ناله کای تن مجروح چاک‌چاک!

آیا تویی حسین؟ «فَیا لَیْتَنی فِداک»!

 

آیا تویی برادر زینب؟ که این ‌چنین

با پیکر برهنه، بَرم خفته‌ای به خاک

 

شد وقت آن‌ که از غم تو، نالم آن ‌چنان

کز سوز آه من، بشود عالمی، هلاک

 

من خواهر تو، زینبم، اکنون به پای خیز

ای یادگار جدّ و پدر! «لَیْسَ لی سِواک»

 

روزی بدیدمت به روی سینه‌ی نبی

اکنون چه حالت است؟ «وَ یا لَیْتَ لَم اَراک!»

 

پروانه‌وار بال و پرم سوخت در غمت

جانم بسوز تا نکشم آه سوزناک

 

نه تاب دیدنت بُوَدم، نی ‌توان هجر

آب از سرم گذشت؛ ز غرقم دگر چه باک؟

 

دانستم آن‌ که خصم، سرت را ز تن بُرید

امّا «وَ ما عَلِمْتُ فَمَن قَطَّعَ یَداک»

 

این غم کُشد مرا که تو دادی به دشمن، آب

آبت نداد خصم، «وَ ما ذلِکَ جَزاک»

 

یا لیت!

گفتا به ناله کای تن مجروح چاک‌چاک!

آیا تویی حسین؟ «فَیا لَیْتَنی فِداک»!

 

آیا تویی برادر زینب؟ که این ‌چنین

با پیکر برهنه، بَرم خفته‌ای به خاک

 

شد وقت آن‌ که از غم تو، نالم آن ‌چنان

کز سوز آه من، بشود عالمی، هلاک

 

من خواهر تو، زینبم، اکنون به پای خیز

ای یادگار جدّ و پدر! «لَیْسَ لی سِواک»

 

روزی بدیدمت به روی سینه‌ی نبی

اکنون چه حالت است؟ «وَ یا لَیْتَ لَم اَراک!»

 

پروانه‌وار بال و پرم سوخت در غمت

جانم بسوز تا نکشم آه سوزناک

 

نه تاب دیدنت بُوَدم، نی ‌توان هجر

آب از سرم گذشت؛ ز غرقم دگر چه باک؟

 

دانستم آن‌ که خصم، سرت را ز تن بُرید

امّا «وَ ما عَلِمْتُ فَمَن قَطَّعَ یَداک»

 

این غم کُشد مرا که تو دادی به دشمن، آب

آبت نداد خصم، «وَ ما ذلِکَ جَزاک»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×