- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
- بازدید: ۲۵۹۹
- شماره مطلب: ۵۴۳۹
-
چاپ
گرفتهاند ملائک نخ عبایت را
اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
ولی برای پریدن زمانمان دادند
خبر دهید دوباره به بال فطرسها
مجال پر زدن آسمانمان دادند
به احترام ملائک امانت حق را
به دست فاطمۀ مهربانمان دادند
بدون واسطه امشب کنار سجاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند
قسم به بوسۀ لبهای سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
برای آن که بیابیم ما خدایت را
گرفتهایم نشانی ردِ پایت را
برای آن که به سمت خدایشان ببری
گرفتهاند ملائک نخ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ میشد ای آقا
نمیشنید اگر یک شبی صدایت را
فرشتگان مقرب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ میزند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
به بوم عشق به مژگان تر کشید تو را
به وقت نافلههای سحر کشید تو را
نه از برای زمینها و آسمانها بود
فقط برای خودش بود اگر کشید تو را
تو را مشاهده کرد و اسیر رویت شد
که از جمال خودش خوب تر کشید تو را
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
که زینب آمد و یکباره سر کشید تو را
برای آنکه نشان زمینیان بدهد
سوار نی شدی و در سفر کشید تو را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو آسمان بلندی و ما کبوترها
نمیرسند به بالای بامتان پرها
بدون بردن نام تو بی نتیجه بود
توسَل سر سجادۀ پیمبرها
شریعت از سخن تو حیات میگیرد
تویی که جاذبه بخشیدهای به منبرها
تو جای خود که قیامت کسی نمیداند
کجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها
تو مثل کعبۀ سیّار آسمان بودی
که در طواف تو بودند جملۀ سرها
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو بی کران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود
تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود
حکایت من و چشمم حکایت عبد است
حکایت تو و چشمت حکایت معبود
و قبل از آنکه شود جبرئیل حاجی عشق
کبوتر حرمت بود و کربلایی بود
یکی ز گریه کنان مُحرمت موسی
یکی ز مرثیه خوانان ماتمت داود
به نیت همۀ خانواده، پیغمبر
«حسین منی انا من حسین» می فرمود
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
رسیده است زمان غروب عاشورا
چه میکشد ز وداع تو زینب کبری
تو روی شانۀ جبرئیل منزلت داری
به زیر این همه نیزه چه میکنی آقا؟
میان این همه نیزه که رو به پاییناند
صدای زینب کبراست، میرود بالا
حسین توست بله، باورش اگر سخت است
مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا
کنار چشم ملائک به سمت تو خم شد
گذاشت روی گلوی بریدۀ لبها را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
گرفتهاند ملائک نخ عبایت را
اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
ولی برای پریدن زمانمان دادند
خبر دهید دوباره به بال فطرسها
مجال پر زدن آسمانمان دادند
به احترام ملائک امانت حق را
به دست فاطمۀ مهربانمان دادند
بدون واسطه امشب کنار سجاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند
قسم به بوسۀ لبهای سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
برای آن که بیابیم ما خدایت را
گرفتهایم نشانی ردِ پایت را
برای آن که به سمت خدایشان ببری
گرفتهاند ملائک نخ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ میشد ای آقا
نمیشنید اگر یک شبی صدایت را
فرشتگان مقرب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ میزند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
به بوم عشق به مژگان تر کشید تو را
به وقت نافلههای سحر کشید تو را
نه از برای زمینها و آسمانها بود
فقط برای خودش بود اگر کشید تو را
تو را مشاهده کرد و اسیر رویت شد
که از جمال خودش خوب تر کشید تو را
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
که زینب آمد و یکباره سر کشید تو را
برای آنکه نشان زمینیان بدهد
سوار نی شدی و در سفر کشید تو را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو آسمان بلندی و ما کبوترها
نمیرسند به بالای بامتان پرها
بدون بردن نام تو بی نتیجه بود
توسَل سر سجادۀ پیمبرها
شریعت از سخن تو حیات میگیرد
تویی که جاذبه بخشیدهای به منبرها
تو جای خود که قیامت کسی نمیداند
کجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها
تو مثل کعبۀ سیّار آسمان بودی
که در طواف تو بودند جملۀ سرها
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو بی کران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود
تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود
حکایت من و چشمم حکایت عبد است
حکایت تو و چشمت حکایت معبود
و قبل از آنکه شود جبرئیل حاجی عشق
کبوتر حرمت بود و کربلایی بود
یکی ز گریه کنان مُحرمت موسی
یکی ز مرثیه خوانان ماتمت داود
به نیت همۀ خانواده، پیغمبر
«حسین منی انا من حسین» می فرمود
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
رسیده است زمان غروب عاشورا
چه میکشد ز وداع تو زینب کبری
تو روی شانۀ جبرئیل منزلت داری
به زیر این همه نیزه چه میکنی آقا؟
میان این همه نیزه که رو به پاییناند
صدای زینب کبراست، میرود بالا
حسین توست بله، باورش اگر سخت است
مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا
کنار چشم ملائک به سمت تو خم شد
گذاشت روی گلوی بریدۀ لبها را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا