مشخصات شعر

مادر صبر

 

ای نامۀ سربه مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!

 

ای میوۀ بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم

 

مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم

 

هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت از تو محکوم

 

مانند حسین، گشته جاری
عطر تنت از حجاز تا روم

 

در صبر و وقار، همچو زینب
پروندۀ ظلم کرده مختوم

 

خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید، مخدوم

 

شرمندۀ خطبۀ بلیغت
منظومۀ هر کلام منظوم

 

نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم

 

دیدی تو اگر چه داغ زهرا
هم غربت دفن، در شبی شوم

 

هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم

 

هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک از آب، محروم

 

هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم

 

اما ز تو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم

 

هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم

 

جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!

 

مادر صبر

 

ای نامۀ سربه مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!

 

ای میوۀ بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم

 

مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم

 

هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت از تو محکوم

 

مانند حسین، گشته جاری
عطر تنت از حجاز تا روم

 

در صبر و وقار، همچو زینب
پروندۀ ظلم کرده مختوم

 

خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید، مخدوم

 

شرمندۀ خطبۀ بلیغت
منظومۀ هر کلام منظوم

 

نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم

 

دیدی تو اگر چه داغ زهرا
هم غربت دفن، در شبی شوم

 

هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم

 

هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک از آب، محروم

 

هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم

 

اما ز تو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم

 

هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم

 

جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×