- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۶
- بازدید: ۷۰۴
- شماره مطلب: ۴۸۴۰
-
چاپ
ذکر عطش
اى حسین! اى که ز داغت در و دیوار گریست!
هر دل زنده و هر دیدهی بیدار گریست
انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو
اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست
در دل نوح، غم تشنگیات توفان کرد
که به توفان زد و چون موج گرانبار گریست
گفت چون واقعهی کرببلا را جبریل
فاطمه ناله زد و احمد مختار گریست
دید در خواب تو را چون به دل لجّهی خون
با دلى غرقه به خون، حیدر کرّار گریست
بود ذکر عطشت پیشتر از خلقت آب
اى که ابر از غم تو بر سر کهسار گریست!
پیش دریا چو نظر کرد به حالت عبّاس
خون دل در عوض اشک، علمدار گریست
گر چه از تاب تب و سوز عطش، اشک نداشت
از غم بىکسیات نرگس بیمار گریست
بر زمین مانْد تنت، ثابت و سیّار، سرت
هم به سر، هم به تنت، ثابت و سیّار گریست
از همه بیش «مؤیّد»! دل زینب میسوخت
که چو شمعى که بگرید به شب تار گریست
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
ذکر عطش
اى حسین! اى که ز داغت در و دیوار گریست!
هر دل زنده و هر دیدهی بیدار گریست
انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو
اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست
در دل نوح، غم تشنگیات توفان کرد
که به توفان زد و چون موج گرانبار گریست
گفت چون واقعهی کرببلا را جبریل
فاطمه ناله زد و احمد مختار گریست
دید در خواب تو را چون به دل لجّهی خون
با دلى غرقه به خون، حیدر کرّار گریست
بود ذکر عطشت پیشتر از خلقت آب
اى که ابر از غم تو بر سر کهسار گریست!
پیش دریا چو نظر کرد به حالت عبّاس
خون دل در عوض اشک، علمدار گریست
گر چه از تاب تب و سوز عطش، اشک نداشت
از غم بىکسیات نرگس بیمار گریست
بر زمین مانْد تنت، ثابت و سیّار، سرت
هم به سر، هم به تنت، ثابت و سیّار گریست
از همه بیش «مؤیّد»! دل زینب میسوخت
که چو شمعى که بگرید به شب تار گریست