مشخصات شعر

پسر فاطمه

بی‌دلانى که دم از عشق به تزویر زدند

 سنگ بر آینه‌ی عصمت و تطهیر زدند

 

پیروان پدر فاطمه از جهل و غرور

 پسر فاطمه را کشته و تکبیر زدند

 

آن جگرسوخته، جان و جگر فاطمه بود

 جگر فاطمه را با دم شمشیر زدند

 

هر قدر آب طلب کرد، کسی آب نداد

 عوض آب بر آن تشنه‌جگر تیر زدند

 

گر که او را به گناهى که نبودش کشتند

 طفل شش ماهه‌ی او را به چه تقصیر زدند؟

 

طفل شش ماهه که می‌سوخت عطش جانش را

 بر لبش جوهر خون در عوض شیر زدند

 

دست ناموس خدا را به اسارت بستند

 بر عزیزان نبى، تهمت تکفیر زدند

 

سرپرست اُسرا را که تن از تب می‌سوخت

 بر سر و پیکر و گردن، غل و زنجیر زدند

 

آیه‌ی کهف مگر سنگ زدن معنى داشت؟

 سنگ بر قارى قرآن ز چه تفسیر زدند؟

 

اى «مؤیّد»! چه بُوَد کیفر آنان که زدند

بانگ خون‌خواهى این قوم ولى دیر زدند

 

پسر فاطمه

بی‌دلانى که دم از عشق به تزویر زدند

 سنگ بر آینه‌ی عصمت و تطهیر زدند

 

پیروان پدر فاطمه از جهل و غرور

 پسر فاطمه را کشته و تکبیر زدند

 

آن جگرسوخته، جان و جگر فاطمه بود

 جگر فاطمه را با دم شمشیر زدند

 

هر قدر آب طلب کرد، کسی آب نداد

 عوض آب بر آن تشنه‌جگر تیر زدند

 

گر که او را به گناهى که نبودش کشتند

 طفل شش ماهه‌ی او را به چه تقصیر زدند؟

 

طفل شش ماهه که می‌سوخت عطش جانش را

 بر لبش جوهر خون در عوض شیر زدند

 

دست ناموس خدا را به اسارت بستند

 بر عزیزان نبى، تهمت تکفیر زدند

 

سرپرست اُسرا را که تن از تب می‌سوخت

 بر سر و پیکر و گردن، غل و زنجیر زدند

 

آیه‌ی کهف مگر سنگ زدن معنى داشت؟

 سنگ بر قارى قرآن ز چه تفسیر زدند؟

 

اى «مؤیّد»! چه بُوَد کیفر آنان که زدند

بانگ خون‌خواهى این قوم ولى دیر زدند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×