- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
- بازدید: ۷۹۰
- شماره مطلب: ۴۷۵۳
-
چاپ
حسین (ع)، شاهد عشق
باز اقیانوس رحمت، موج دیگر میخورد
مُهر اکمال خدا بر چار دفتر میخورد
باز شد امشب درِ لطفى که تا یوم الحساب
رزق خود هر ذى حیات از فیض آن در میخورد
امشب از میلاد مولانا حسین از شش جهت
رشتهی رحمت گره تا عرش اکبر میخورد
پنجمین نخل شفاعت، برگ و بار آورده است
مرحبا فطرس که اوّل او از این بر میخورد!
عطر این گل تا ملائک، تا خدا پر میکشد
باغبانش حیدر، آب از حوض کوثر میخورد
در تبرّک جُستن از قنداقهاش از ازدحام
قدسیان را در فضا شهپر به شهپر میخورد
این حسین است؛ آن که تا آیینهی احمد شود
شیر از انگشت ابهام پیمبر میخورد
خانمانسوز ستم یعنى حسین آمد کز او
مُهر بطلان بر جبین هر ستمگر میخورد
دامن لطفش به دست انبیا و اولیاست
رشتهی مهرش گره با مهر داور میخورد
او گشاید معبر تاریخ را با سعى خویش
پرچم قرآن از او بر چرخ اخضر می2خورد
وآنکه را او رد کند، یزدان نمیسازد قبول
دست رد بر سینهاش با دست داور میخورد
ساغر عشق خدا، لاجرعه نوشیده است او
انبیا را گر در این جا لب به ساغر میخورد
کربلا میخانهی عشق است از فیض حسین
باده آنجا هر امام و هر پیمبر میخورد
از نسیم داغ خونآلود دشت کربلاست
باد اگر بر پرچم «الله اکبر» میخورد
حُر به حرّیّت رسید از خدمت درگاه او
نان این خدمتگزارى تا به محشر میخورد
قطرهی اشک عزایش پاى میزان عمل
از بسى طاعت به درد خلق، بهتر میخورد
شاهد عشق است و برتر زین که گویم آن شهید
زنده باشد، روزى اندر نزد داور میخورد
هر شهیدى از شهیدان با تمام عزّ و جاه
غبطه بر عبّاس او در روز محشر میخورد
آبروى شیعه را با جاننثارى میخرد
خالق آب است و آب از نوک خنجر میخورد
میشکوفد همچو گلها بیشتر از پیشتر
هر چه او را تیغ و تیر و نى به پیکر میخورد
خون گرم حنجرش، خون خداى اکبر است
گلشن دین آب از آن خون حنجر میخورد
تا چراغ راه آزادى شود آن سرفراز
بر سر نى خانه کرده، سنگ بر سر میخورد
تشنه گر در پیش دریا، اى «مؤیّد»! شد شهید
آب از لعل لبش دریاى گوهر میخورد
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
حسین (ع)، شاهد عشق
باز اقیانوس رحمت، موج دیگر میخورد
مُهر اکمال خدا بر چار دفتر میخورد
باز شد امشب درِ لطفى که تا یوم الحساب
رزق خود هر ذى حیات از فیض آن در میخورد
امشب از میلاد مولانا حسین از شش جهت
رشتهی رحمت گره تا عرش اکبر میخورد
پنجمین نخل شفاعت، برگ و بار آورده است
مرحبا فطرس که اوّل او از این بر میخورد!
عطر این گل تا ملائک، تا خدا پر میکشد
باغبانش حیدر، آب از حوض کوثر میخورد
در تبرّک جُستن از قنداقهاش از ازدحام
قدسیان را در فضا شهپر به شهپر میخورد
این حسین است؛ آن که تا آیینهی احمد شود
شیر از انگشت ابهام پیمبر میخورد
خانمانسوز ستم یعنى حسین آمد کز او
مُهر بطلان بر جبین هر ستمگر میخورد
دامن لطفش به دست انبیا و اولیاست
رشتهی مهرش گره با مهر داور میخورد
او گشاید معبر تاریخ را با سعى خویش
پرچم قرآن از او بر چرخ اخضر می2خورد
وآنکه را او رد کند، یزدان نمیسازد قبول
دست رد بر سینهاش با دست داور میخورد
ساغر عشق خدا، لاجرعه نوشیده است او
انبیا را گر در این جا لب به ساغر میخورد
کربلا میخانهی عشق است از فیض حسین
باده آنجا هر امام و هر پیمبر میخورد
از نسیم داغ خونآلود دشت کربلاست
باد اگر بر پرچم «الله اکبر» میخورد
حُر به حرّیّت رسید از خدمت درگاه او
نان این خدمتگزارى تا به محشر میخورد
قطرهی اشک عزایش پاى میزان عمل
از بسى طاعت به درد خلق، بهتر میخورد
شاهد عشق است و برتر زین که گویم آن شهید
زنده باشد، روزى اندر نزد داور میخورد
هر شهیدى از شهیدان با تمام عزّ و جاه
غبطه بر عبّاس او در روز محشر میخورد
آبروى شیعه را با جاننثارى میخرد
خالق آب است و آب از نوک خنجر میخورد
میشکوفد همچو گلها بیشتر از پیشتر
هر چه او را تیغ و تیر و نى به پیکر میخورد
خون گرم حنجرش، خون خداى اکبر است
گلشن دین آب از آن خون حنجر میخورد
تا چراغ راه آزادى شود آن سرفراز
بر سر نى خانه کرده، سنگ بر سر میخورد
تشنه گر در پیش دریا، اى «مؤیّد»! شد شهید
آب از لعل لبش دریاى گوهر میخورد