مشخصات شعر

طلوع محرّم

تا روز درد و شام بلا آفریده‌اند

ماهی به درد و داغ محرّم ندیده‌اند

 

ماهی که آفتاب بر او گریه می‌کند

ماهی که نقشِ آن ز مصیبت کشیده‌اند

 

پروردگان عشق که در یاری حسین

جان داده و رضای خدا را خریده‌اند

 

جان‌ها فدایشان! که نگه‌دار دین حق

با جسم پاره پاره و دست بریده‌اند

 

در انتظار سینه‌ی سردار کربلا

سرنیزه‌ها ز هر طرفی صف کشیده‌اند

 

پیش پدر فتادن و جان دادن از عطش

این جامه را به قامت اکبر بریده‌اند

طلوع محرّم

تا روز درد و شام بلا آفریده‌اند

ماهی به درد و داغ محرّم ندیده‌اند

 

ماهی که آفتاب بر او گریه می‌کند

ماهی که نقشِ آن ز مصیبت کشیده‌اند

 

پروردگان عشق که در یاری حسین

جان داده و رضای خدا را خریده‌اند

 

جان‌ها فدایشان! که نگه‌دار دین حق

با جسم پاره پاره و دست بریده‌اند

 

در انتظار سینه‌ی سردار کربلا

سرنیزه‌ها ز هر طرفی صف کشیده‌اند

 

پیش پدر فتادن و جان دادن از عطش

این جامه را به قامت اکبر بریده‌اند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×