مشخصات شعر

خواب آب

خیمه زد، ابر بلا بر خیمه‌ها

باز شد پای عطش در خیمه‌ها

 

ای سپهر! افتد تو را انجم در آب!

کهکشان‌هایت شود یکسر خراب!

 

ای سحاب! از دیدگان اشکی ببار

ز آستین رحمتت، دستی برآر

 

ای فرات! آتش به جانت اوفتد!

جوشش موج از زبانت اوفتد!

 

آفتاب! از هُرم خود قدری بکاه

رحم کن بر تشنگان بی‌پناه

 

 

هر که گوید نکته‌ای در باب آب

هر که تعبیری کند از خواب آب

 

این گره، آه! ای فرات! ای چاره‌ساز!

می‌شود تنها به دستان تو باز

 

از عطش در چشم طفلان، خواب نیست

آبرو دیگر برای آب نیست

 

کودکان را دل همه در تاب و تب

روز آل فاطمه، هم‌رنگ شب

 

آل حیدر جملگی افسرده‌اند

نوگلان از تشنگی پژمرده‌اند

 

بشْنو اینک بیت‌هایی دل‌نشین

از ادیبی فحل و مضمون‌آفرین:

 

«باغبان و باغ در بی‌آبی‌اند

وز عطش خورشیدها مه‌تابی‌اند»

 

«از میان خیمه‌های بوتراب

یک صدا می‌آید، آن هم آب‌آب» 

خواب آب

خیمه زد، ابر بلا بر خیمه‌ها

باز شد پای عطش در خیمه‌ها

 

ای سپهر! افتد تو را انجم در آب!

کهکشان‌هایت شود یکسر خراب!

 

ای سحاب! از دیدگان اشکی ببار

ز آستین رحمتت، دستی برآر

 

ای فرات! آتش به جانت اوفتد!

جوشش موج از زبانت اوفتد!

 

آفتاب! از هُرم خود قدری بکاه

رحم کن بر تشنگان بی‌پناه

 

 

هر که گوید نکته‌ای در باب آب

هر که تعبیری کند از خواب آب

 

این گره، آه! ای فرات! ای چاره‌ساز!

می‌شود تنها به دستان تو باز

 

از عطش در چشم طفلان، خواب نیست

آبرو دیگر برای آب نیست

 

کودکان را دل همه در تاب و تب

روز آل فاطمه، هم‌رنگ شب

 

آل حیدر جملگی افسرده‌اند

نوگلان از تشنگی پژمرده‌اند

 

بشْنو اینک بیت‌هایی دل‌نشین

از ادیبی فحل و مضمون‌آفرین:

 

«باغبان و باغ در بی‌آبی‌اند

وز عطش خورشیدها مه‌تابی‌اند»

 

«از میان خیمه‌های بوتراب

یک صدا می‌آید، آن هم آب‌آب» 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×