مشخصات شعر

طومار کربلا

چون بسته شد به سلسله، بیمار کربلا

برخاست ناله از در و دیوار کربلا

 

در حیرتم که گلشن دین، چون خزان نشد

زآن دم که چیده شد گل بی‌خار کربلا

 

ای باد! اگر به کشته‌ی اکبر رسی بگو

آشفته‌تر ز زلف تو شد کار کربلا

 

نامش منه فرات که از شرم تشنگان

خیزد عرق هنوز ز رخسار کربلا

 

چون سکّه‌ی شهادت سلطان دین زدند

شد نقد غم رواج به بازار کربلا

 

افغان قدسیان چو جرس می‌رسد به گوش

گویا که بسته آل علی، بار کربلا

 

زآن خون که آهوان حرم را زمانه ریخت

خیزد هنوز مشک ز تاتار کربلا

 

ترسم ندا رسد که در عفو بسته شد

روزی که وا شود، سر طومار کربلا

 

«آتش»! خموش باش کز این گفته، سیل اشک

خواهد گذشت از سر کهسار کربلا

 

 

طومار کربلا

چون بسته شد به سلسله، بیمار کربلا

برخاست ناله از در و دیوار کربلا

 

در حیرتم که گلشن دین، چون خزان نشد

زآن دم که چیده شد گل بی‌خار کربلا

 

ای باد! اگر به کشته‌ی اکبر رسی بگو

آشفته‌تر ز زلف تو شد کار کربلا

 

نامش منه فرات که از شرم تشنگان

خیزد عرق هنوز ز رخسار کربلا

 

چون سکّه‌ی شهادت سلطان دین زدند

شد نقد غم رواج به بازار کربلا

 

افغان قدسیان چو جرس می‌رسد به گوش

گویا که بسته آل علی، بار کربلا

 

زآن خون که آهوان حرم را زمانه ریخت

خیزد هنوز مشک ز تاتار کربلا

 

ترسم ندا رسد که در عفو بسته شد

روزی که وا شود، سر طومار کربلا

 

«آتش»! خموش باش کز این گفته، سیل اشک

خواهد گذشت از سر کهسار کربلا

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×