مشخصات شعر

بر مشامم می‌رسد

 

در میان آید به هر جا گفت‌وگوی کربلا

می‌زند پر، طایر روحم به سوی کربلا

 

نیستم در هیچ جا با کس، سرِ گفت و شنید

جز در آن محفل که باشد، گفت‌وگوی کربلا

 

ای اجل! با من مدارا کن که تا آن ‌جا رسم

بر دلم مگذار مانَد آرزوی کربلا

 

در بهشت است آن‌ که در کرببلا گیرد مقام

کز جنان باز است، درهایی به سوی کربلا

 

آسمان بر گردِش دوری، از آن رو سرخوش است

تا که روز و شب نماید، طوف کوی کربلا

 

گر به چشم دل ببینی ز اشک مردم، در غمش

شطّ دیگر جاری است از خون به جوی کربلا

 

چون‌ که با خون حسین آغشته شد نبْوَد غریب

کعبه گر حسرت خورَد بر آبروی کربلا

 

از خدا خواهم همی «فایض»! شود در وقت مرگ

خواب‌گاه من به خاک مُشک‌بوی کربلا

 

بر مشامم می‌رسد

 

در میان آید به هر جا گفت‌وگوی کربلا

می‌زند پر، طایر روحم به سوی کربلا

 

نیستم در هیچ جا با کس، سرِ گفت و شنید

جز در آن محفل که باشد، گفت‌وگوی کربلا

 

ای اجل! با من مدارا کن که تا آن ‌جا رسم

بر دلم مگذار مانَد آرزوی کربلا

 

در بهشت است آن‌ که در کرببلا گیرد مقام

کز جنان باز است، درهایی به سوی کربلا

 

آسمان بر گردِش دوری، از آن رو سرخوش است

تا که روز و شب نماید، طوف کوی کربلا

 

گر به چشم دل ببینی ز اشک مردم، در غمش

شطّ دیگر جاری است از خون به جوی کربلا

 

چون‌ که با خون حسین آغشته شد نبْوَد غریب

کعبه گر حسرت خورَد بر آبروی کربلا

 

از خدا خواهم همی «فایض»! شود در وقت مرگ

خواب‌گاه من به خاک مُشک‌بوی کربلا

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×