- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۹۹۴
- شماره مطلب: ۳۷۰۵
-
چاپ
میهمان
صبح اگر سر بزند زودتر ان شاء الله
میرسد همسفرم از سفر ان شاء الله
در گذر از سر هر خار دعا میکردم
نشود هیچ کسی در به در ان شاء الله
یک نفر گفت که در راه پدر را دیده ست
باشد این پیک مگر، خوش خبر ان شاء الله
عمه! موهای مرا شانه بزن، میآید
میهمانم امشب تا سحر ان شاء الله
راه با اشک زدم آب که کامل گردد
میزبانی من از هر نظر ان شاء الله
دست با رنج گرفتم به عصای دیوار
تا که خود را برسانم به در ان شاء الله
-
نوبت قربانی
حجات قبول نوبت قربانی تو شد
وقت سماع و سلسلهجنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت
برخیز! وقت آینهگردانی تو شد
-
قامت معیار
آنجا که حرف قامت بالابلندهاست
گر بگذری قیامت بالابلندهاست
جایی که قامتت شده معیار، وصف سرو
در نوع خود ملامت بالابلندهاست
-
مثل دو بال پرستو
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است
هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است
تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم
بین اعضا از همهسو فاصله افتاده است
-
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
قد کشیدی چقدرمرد شدی در سختی
مرد آن است که غالب بشود بر سختی
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
شادی از اینکهرسیدهست به آخر سختی
میهمان
صبح اگر سر بزند زودتر ان شاء الله
میرسد همسفرم از سفر ان شاء الله
در گذر از سر هر خار دعا میکردم
نشود هیچ کسی در به در ان شاء الله
یک نفر گفت که در راه پدر را دیده ست
باشد این پیک مگر، خوش خبر ان شاء الله
عمه! موهای مرا شانه بزن، میآید
میهمانم امشب تا سحر ان شاء الله
راه با اشک زدم آب که کامل گردد
میزبانی من از هر نظر ان شاء الله
دست با رنج گرفتم به عصای دیوار
تا که خود را برسانم به در ان شاء الله