مشخصات شعر

دعای خسته‌دلان

دوباره بوی خوش مشک ناب می‌آید

شمیم توست که با آب و تاب می‌آید

 

به صبح دولت من آسمان خورد غبطه

که نیمه شب به برم آفتاب می‌آید

 

نسیم شام نگشته اگر به دور سرت

چرا به سوی خرابه، خراب می‌آید؟

 

هنوز در غم بی آبی لب تو ببین

که چشمه چشمه ز چشمانم آب می‌آید

 

قرار بود که در خواب ببینمت ورنه

«شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟»

 

جز اینکه شویمت از اشک خویش، ای گل من!

دگر چه کار ز دست گلاب می‌آید؟

 

هر آنکه دید سرت را میان دستم گفت:

چقدر عکس تو امشب به قاب می‌آید!

 

رسید اگر به اجابت، تعجّبی نکنم

دعای خسته‌دلان مستجاب می‌آید

 

دعای خسته‌دلان

دوباره بوی خوش مشک ناب می‌آید

شمیم توست که با آب و تاب می‌آید

 

به صبح دولت من آسمان خورد غبطه

که نیمه شب به برم آفتاب می‌آید

 

نسیم شام نگشته اگر به دور سرت

چرا به سوی خرابه، خراب می‌آید؟

 

هنوز در غم بی آبی لب تو ببین

که چشمه چشمه ز چشمانم آب می‌آید

 

قرار بود که در خواب ببینمت ورنه

«شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟»

 

جز اینکه شویمت از اشک خویش، ای گل من!

دگر چه کار ز دست گلاب می‌آید؟

 

هر آنکه دید سرت را میان دستم گفت:

چقدر عکس تو امشب به قاب می‌آید!

 

رسید اگر به اجابت، تعجّبی نکنم

دعای خسته‌دلان مستجاب می‌آید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×