- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۳۱۴
- شماره مطلب: ۳۵۷۱
-
چاپ
عرق فاطمی
خوشا به زینب کبری چه همدمی دارد
چه مونسی چه انیسی چه محرمی دارد
کسی که نوحهگر روضهی علمدار است
کسی که از دم چشمان خود یمی دارد
کسی که کشتی آمال او به گل مانده است
ز بس به روی زمین اشک نم نمیدارد
کسی که زمزمههای بقیع چشمانش
به یاد علقمهها جوی زمزمه دارد
چهار صورت قبر و هزار سیرهی صبر
بقیع خاطرههایش چه عالمی دارد
اگر چه چند صباحی کنیز مولا بود
خصال خالص او عرق فاطمی دارد
از او رواست بخواهم مقام حق یقین
همو که فاطمه و نام اوست ام بنین
تو شیر زادهای و شیر زادهای بانو
کنیز حیدری و پر ارادهای بانو
برای آنکه حسینی شود اباالفضلت
به اشک دیده به او شیر دادهای بانو
اگر چه ساقی اهل حرم علمدار است
تو آبروی خم و مشک و بادهای بانو
برای تربیت چار شیر شرزهی نر
تمام همت خود را نهادهای بانو
همیشه وقت تماشای آب و مشک و علم
به یاد و خاطره سقا فتادهای بانو
یقین قلبیام این است در حسینیهها
کنار درب ورود ایستادهای بانو
سلام من به عزادار ماه روی زمین
همو که فاطمه و نام اوست امّ بنین
-
قصیدهای در نعت چهارده معصوم
به یمن آنکه گشودند پرنیان خیال
رمید شام فراق و دمید صبح وصال
رسید فصل بهار از پی خریف و شتا
مگر که وام بگیرد ز ابر مال و منال
-
ماه تمامی روی خاک
کوچهای بود و دری بود و امامی روی خاک
میدوید آشفتهرو، ماه تمامی روی خاک
بی عمامه، بی عصا، بیتاب قرآن میدوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک
-
دلبند رضا
همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی
محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی
میان بهترینهایی چه تفضیلی از این برتر
که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی
-
جمال مرتضی
از روزن صبح تا تو را دیدم
گفتم به خودم تو را چرا دیدم
راضی نشدم که جز تو را بینم
حق را به جمال مرتضی دیدم
عرق فاطمی
خوشا به زینب کبری چه همدمی دارد
چه مونسی چه انیسی چه محرمی دارد
کسی که نوحهگر روضهی علمدار است
کسی که از دم چشمان خود یمی دارد
کسی که کشتی آمال او به گل مانده است
ز بس به روی زمین اشک نم نمیدارد
کسی که زمزمههای بقیع چشمانش
به یاد علقمهها جوی زمزمه دارد
چهار صورت قبر و هزار سیرهی صبر
بقیع خاطرههایش چه عالمی دارد
اگر چه چند صباحی کنیز مولا بود
خصال خالص او عرق فاطمی دارد
از او رواست بخواهم مقام حق یقین
همو که فاطمه و نام اوست ام بنین
تو شیر زادهای و شیر زادهای بانو
کنیز حیدری و پر ارادهای بانو
برای آنکه حسینی شود اباالفضلت
به اشک دیده به او شیر دادهای بانو
اگر چه ساقی اهل حرم علمدار است
تو آبروی خم و مشک و بادهای بانو
برای تربیت چار شیر شرزهی نر
تمام همت خود را نهادهای بانو
همیشه وقت تماشای آب و مشک و علم
به یاد و خاطره سقا فتادهای بانو
یقین قلبیام این است در حسینیهها
کنار درب ورود ایستادهای بانو
سلام من به عزادار ماه روی زمین
همو که فاطمه و نام اوست امّ بنین