- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۵۵۲۶
- شماره مطلب: ۳۴۷۴
-
چاپ
هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما
گلدستههای مرقدتان پایههای عرش
فانوسهای ساحل بیانتهای عرش
بر ساحت ضریح تو انس و ملک دخیل
آیینهکاری حرمت کار جبرئیل
زوار خاکی حرمت کبریاییاند
سرگرم کار و کسب شریف گداییاند
هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما
طفلی همیشه مانده پرش زیردست و پا
لاهوتیان مقلد احکام عشقتان
میخوارگان دائمی جام عشقتان
ای قبلهی نیاز سماواتیان رضا
پیر مغان دیر خراباتیان رضا
صدها ستاره مست شراب نگاهتان
بال فرشتههای سما فرش راهتان
پیغمبران ز محضرتان فیض میبرند
بهر کبوتران حرم دانه میخرند
روحالامین به لطف شما دل سپرده است
او با کبوتران حرم دانه خورده است
امشب دخیل پنجره فولاد میشوم
در بیستون عشق تو فرهاد میشوم
ای نور لایزال بگو با دلم سخن
شد بقعهی مطهرتان کوه طور من
شیرین دهن، حدیث تو طعم عسل دهد
زیبا سخن، کلام تو عطر غزل دهد
آقا نگاهتان به گلم روح داده است
تأثیر چشمهای شما فوقالعاده است
من کافر نگاه اهورایی توام
مجذوب طرز خندهی زهرایی توام
در بین پیروان تو ملحدترین منم
زندیقی رسیده به مرز یقین منم
من بتپرست کعبهی خال شما شدم
زاهدترین خلیفهی ملک خدا شدم
از زیر قبهی تو به معراج میروم
دیوانهوار در پی حلاج میروم
قرآن مقام شامختان را ستوده است
گنجینهی حقایق خود را گشوده است
با گوشه چشم فاطمی خود چها کنی
سنگ سیاه قلب مرا کهربا کنی
من از پل صراط جزا پرت میشوم
دستم اگر که روز قیامت رها کنی
آقا چه میشود که مرا در صف حساب
از لابهلای آن همه آدم سوا کنی
آقا چه میشود که شوم محرم و شما
من را برای دیدن زهرا صدا کنی
آقا سعادت دو جهان قسمتم شود
امشب اگر برای غلامت دعا کنی
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما
گلدستههای مرقدتان پایههای عرش
فانوسهای ساحل بیانتهای عرش
بر ساحت ضریح تو انس و ملک دخیل
آیینهکاری حرمت کار جبرئیل
زوار خاکی حرمت کبریاییاند
سرگرم کار و کسب شریف گداییاند
هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما
طفلی همیشه مانده پرش زیردست و پا
لاهوتیان مقلد احکام عشقتان
میخوارگان دائمی جام عشقتان
ای قبلهی نیاز سماواتیان رضا
پیر مغان دیر خراباتیان رضا
صدها ستاره مست شراب نگاهتان
بال فرشتههای سما فرش راهتان
پیغمبران ز محضرتان فیض میبرند
بهر کبوتران حرم دانه میخرند
روحالامین به لطف شما دل سپرده است
او با کبوتران حرم دانه خورده است
امشب دخیل پنجره فولاد میشوم
در بیستون عشق تو فرهاد میشوم
ای نور لایزال بگو با دلم سخن
شد بقعهی مطهرتان کوه طور من
شیرین دهن، حدیث تو طعم عسل دهد
زیبا سخن، کلام تو عطر غزل دهد
آقا نگاهتان به گلم روح داده است
تأثیر چشمهای شما فوقالعاده است
من کافر نگاه اهورایی توام
مجذوب طرز خندهی زهرایی توام
در بین پیروان تو ملحدترین منم
زندیقی رسیده به مرز یقین منم
من بتپرست کعبهی خال شما شدم
زاهدترین خلیفهی ملک خدا شدم
از زیر قبهی تو به معراج میروم
دیوانهوار در پی حلاج میروم
قرآن مقام شامختان را ستوده است
گنجینهی حقایق خود را گشوده است
با گوشه چشم فاطمی خود چها کنی
سنگ سیاه قلب مرا کهربا کنی
من از پل صراط جزا پرت میشوم
دستم اگر که روز قیامت رها کنی
آقا چه میشود که مرا در صف حساب
از لابهلای آن همه آدم سوا کنی
آقا چه میشود که شوم محرم و شما
من را برای دیدن زهرا صدا کنی
آقا سعادت دو جهان قسمتم شود
امشب اگر برای غلامت دعا کنی