- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۲۴۰۰
- شماره مطلب: ۳۴۶۱
-
چاپ
کوفه
چشم تو سمت من دل من گیر نیزههاست
این سینه پارهپارهی شمشیر نیزههاست
عشقت مرا به کوچه و بازار میکشد
زینب اسیر رشتهی زنجیر نیزههاست
سرخی معجر من و پیشانیت حسین
اثبات آیهآیه تفسیر نیزههاست
ای لالهای که خون چکد از ساقهات هنوز
این زخمهای وا شده تقصیر نیزههاست
قرآن مخوان دوباره که یکبار دیدهام
آن سنگها که بابت تقدیر نیزههاست
قرآن مخوان که پیرزنی روی بامها
در انتظار پاسخ تکبیر نیزههاست
این گیسوان پخش شده بین کوچهها
از ردّپای رأس تو در زیر نیزههاست
در بین راه نیزه تو ایستاده بود
جا ماندنی که باعث تأخیر نیزههاست
گفتم که چند لحظه بخوابم ولی نشد
این خواب هم تجسم تصویر نیزههاست
-
سرچشمهی بهار
که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی فقط خدا با تو است -
روضههای خیزران
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
-
صفحه به صفحه
به سر نعش تو از زندگیم سیر شدم
ای عصایم بنگر بیتو زمینگیر شدم
کار جنگیدن من بعد تو بیفایده است
من که با تو هدف نیزه و شمشیر شدم
کوفه
چشم تو سمت من دل من گیر نیزههاست
این سینه پارهپارهی شمشیر نیزههاست
عشقت مرا به کوچه و بازار میکشد
زینب اسیر رشتهی زنجیر نیزههاست
سرخی معجر من و پیشانیت حسین
اثبات آیهآیه تفسیر نیزههاست
ای لالهای که خون چکد از ساقهات هنوز
این زخمهای وا شده تقصیر نیزههاست
قرآن مخوان دوباره که یکبار دیدهام
آن سنگها که بابت تقدیر نیزههاست
قرآن مخوان که پیرزنی روی بامها
در انتظار پاسخ تکبیر نیزههاست
این گیسوان پخش شده بین کوچهها
از ردّپای رأس تو در زیر نیزههاست
در بین راه نیزه تو ایستاده بود
جا ماندنی که باعث تأخیر نیزههاست
گفتم که چند لحظه بخوابم ولی نشد
این خواب هم تجسم تصویر نیزههاست