مشخصات شعر

مِهر جاودانه

خجسته‌باد قدوم تو، ای که بدر تمامی

فروغ دیدۀ ما، مِهر جاودانۀ شامی

 

شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن «زهرا»

تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی

 

اگر پرندۀ جانم سلام من نرساند

«من المبلّق عنّی الی سعاد سلامی»

 

چگونه وصف تو گویم که در کلام نگنجی

چه از قیام تو گویم، که قامتی ز قیامی

 

سخن ز صبر نگویم، که خویش اسوۀ صبری

رسالتت نستایم، که در پیام، تمامی

 

تویی تو، زینب «اب» زینب، ای عصارۀ عصمت

تو حلم فاطمه، علم علی، تو روح پیامی

 

هنوز سوز کلامت زند شرر به دل و جان

تو از تبار حسینی، تو از نژاد کرامی

 

جمال عشق درخشید با پیام تو آن سان

که در کمال بدین جلوه، کس ندید کلامی

 

سزد که از تو شود سر فراز، رایت قرآن

که زان خطابه بلرزد ز خشم، دشمن خامی

 

اگر کلام شود هر نفس که شرح تو گوید

کجا ز عهده برآید ز وصف چون تو مقامی

 

تو سایبان یتیمان، طلایه‌دار حسینی

صلای نهضت حق، قسط و عدل را تو دوامی

 

چه نوش کرد گل ما، مگر ز جام صبوری

که دسته‌دسته گل جان ‌نثار کرده، به جامی

 

مراست آرزوی آنکه آستان تو بوسم

تو ای فروغ دل ما، تو ای که زینت شامی

 

خوشا طواف سر کوی دوست کردن و مردن

چنین خوش است «سپیده» سفر به حسن ختامی

 

مِهر جاودانه

خجسته‌باد قدوم تو، ای که بدر تمامی

فروغ دیدۀ ما، مِهر جاودانۀ شامی

 

شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن «زهرا»

تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی

 

اگر پرندۀ جانم سلام من نرساند

«من المبلّق عنّی الی سعاد سلامی»

 

چگونه وصف تو گویم که در کلام نگنجی

چه از قیام تو گویم، که قامتی ز قیامی

 

سخن ز صبر نگویم، که خویش اسوۀ صبری

رسالتت نستایم، که در پیام، تمامی

 

تویی تو، زینب «اب» زینب، ای عصارۀ عصمت

تو حلم فاطمه، علم علی، تو روح پیامی

 

هنوز سوز کلامت زند شرر به دل و جان

تو از تبار حسینی، تو از نژاد کرامی

 

جمال عشق درخشید با پیام تو آن سان

که در کمال بدین جلوه، کس ندید کلامی

 

سزد که از تو شود سر فراز، رایت قرآن

که زان خطابه بلرزد ز خشم، دشمن خامی

 

اگر کلام شود هر نفس که شرح تو گوید

کجا ز عهده برآید ز وصف چون تو مقامی

 

تو سایبان یتیمان، طلایه‌دار حسینی

صلای نهضت حق، قسط و عدل را تو دوامی

 

چه نوش کرد گل ما، مگر ز جام صبوری

که دسته‌دسته گل جان ‌نثار کرده، به جامی

 

مراست آرزوی آنکه آستان تو بوسم

تو ای فروغ دل ما، تو ای که زینت شامی

 

خوشا طواف سر کوی دوست کردن و مردن

چنین خوش است «سپیده» سفر به حسن ختامی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×