- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
- بازدید: ۴۸۸۳
- شماره مطلب: ۲۹۲
-
چاپ
اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
همین که دست قلم در دوات میلرزد
به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
«هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط میلرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات میلرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر، به روی شانۀ در
و روی گونۀ او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر
میان مشکِ سواری، فرات میلرزد
سپس سوار میافتد، تو میرسی از راه
که روضه خوان شوی امّا صدات میلرزد
***
و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر، دعای سمات میلرزد
-
آیات ابراهیم
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمۀ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای، اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید
-
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتندگرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت -
حسن ختام
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که میآمد صدای نالههای پنج تن از مناز آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو
میان خیمهها هم سوختن، هم ساختن از من -
نفهمیند یاسین را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاددگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
همین که دست قلم در دوات میلرزد
به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
«هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط میلرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات میلرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر، به روی شانۀ در
و روی گونۀ او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر
میان مشکِ سواری، فرات میلرزد
سپس سوار میافتد، تو میرسی از راه
که روضه خوان شوی امّا صدات میلرزد
***
و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر، دعای سمات میلرزد