- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۵
- بازدید: ۱۴۵۱
- شماره مطلب: ۲۷۲۹
-
چاپ
وصل کن این فراق را
وصل کن این فراق را از دور
بر کۀ باتلاق را از دور
ضربانم رضا رضا شده است
بشنو این اشتیاق را از دور
یا رضا گفتم و تو گفتی جان
صحن کردی اتاق را از دور
قامتم خم شدهست از دوریت
بپذیر این رواق را از دور
جای آغوش تو بغل کردم
شعلههای اجاق را از دور
عارفان با هزار گلدسته
صحن دیدند باغ را از دور
در همین چلچراغ زائر تو
دیده شاه چراغ را از دور
دیده در آستانت از نزدیک
کربلای عراق را از دور
آه یکبار اشتباه بگیر
با کبوتر، کلاغ را از دور
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
وصل کن این فراق را
وصل کن این فراق را از دور
بر کۀ باتلاق را از دور
ضربانم رضا رضا شده است
بشنو این اشتیاق را از دور
یا رضا گفتم و تو گفتی جان
صحن کردی اتاق را از دور
قامتم خم شدهست از دوریت
بپذیر این رواق را از دور
جای آغوش تو بغل کردم
شعلههای اجاق را از دور
عارفان با هزار گلدسته
صحن دیدند باغ را از دور
در همین چلچراغ زائر تو
دیده شاه چراغ را از دور
دیده در آستانت از نزدیک
کربلای عراق را از دور
آه یکبار اشتباه بگیر
با کبوتر، کلاغ را از دور