- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
- بازدید: ۴۶۷۴
- شماره مطلب: ۲۷۱
-
چاپ
اربعین؛ لبیک
ای مظهر صفات خدا أیّها العزیز
ای امتداد نور هدی أیّها العزیز
ای که کریم هستی و از نسل ذوالکرام
پر کن دو دست خالی ما أیّها العزیز
یک نَظرۀ رحیمه بینداز بر دلم
تا مس شود شبیه طلا أیّها العزیز
در انتظار آمدنت پیر گشتهایم
این جمعه هم گذشت، بیا أیّها العزیز
همراه کاروان که به مقتل رسیدهاند
ما را ببر به کرب و بلا أیّها العزیز
چندین هزار سال تو خون گریه میکنی
از داغ زینب و اسرا أیّها العزیز
**************
امشب در این حسینیه داریم شور و شین
گوئیم زیر لب همه، لبیک یا حسین
**************
زینب رسیده است برادر کنار تو
این بار در بغل بگرفته مزار تو
مُلحق بر آن مُقَطّعُ الأعضاء میشود
امروز یا حسین سرِ زخم دار تو
یک اربعین برای همه جان فدا شدم
حالا کبود آمدهام در جوار تو
تو از عطش من از اثر تازیانهها
چشمم شده شبیه همان چشم تار تو
داغ فراق، موی سرم را سفید کرد
تا که خدا خداست، منم داغدار تو
دنبال قبر کودک خود هستی ای رباب؟
بر سینۀ حسین بود شیرخوار تو
**************
یک سال پیش یار تو میمانی ای رباب
ای کاش سایبان نشود بر تو آفتاب
**************
ما را ز کینۀ علی و آل میزدند
دیدی به روی نی به چه منوال میزدند
دنیاپرست بوده و با وعدۀ یزید
ما را برای سیم و زر و مال میزدند
از بهر تسلیت به دل داغدارمان
ما را کنار کشتۀ گودال میزدند
وقتی که دختران ز غمت سینه میزدند
وقتی کبوتران حرم بال میزدند...
...نامحرمان به کعب نی و تازیانهها
پیش پدر به پیکر اطفال میزدند
غیرت نداشتند که در عصر واقعه
ما را برای غارت خلخال میزدند
دیگر مپرس کوفه و آزار شام را
دیگر مپرس رفتن بازار شام را...
اربعین؛ لبیک
ای مظهر صفات خدا أیّها العزیز
ای امتداد نور هدی أیّها العزیز
ای که کریم هستی و از نسل ذوالکرام
پر کن دو دست خالی ما أیّها العزیز
یک نَظرۀ رحیمه بینداز بر دلم
تا مس شود شبیه طلا أیّها العزیز
در انتظار آمدنت پیر گشتهایم
این جمعه هم گذشت، بیا أیّها العزیز
همراه کاروان که به مقتل رسیدهاند
ما را ببر به کرب و بلا أیّها العزیز
چندین هزار سال تو خون گریه میکنی
از داغ زینب و اسرا أیّها العزیز
**************
امشب در این حسینیه داریم شور و شین
گوئیم زیر لب همه، لبیک یا حسین
**************
زینب رسیده است برادر کنار تو
این بار در بغل بگرفته مزار تو
مُلحق بر آن مُقَطّعُ الأعضاء میشود
امروز یا حسین سرِ زخم دار تو
یک اربعین برای همه جان فدا شدم
حالا کبود آمدهام در جوار تو
تو از عطش من از اثر تازیانهها
چشمم شده شبیه همان چشم تار تو
داغ فراق، موی سرم را سفید کرد
تا که خدا خداست، منم داغدار تو
دنبال قبر کودک خود هستی ای رباب؟
بر سینۀ حسین بود شیرخوار تو
**************
یک سال پیش یار تو میمانی ای رباب
ای کاش سایبان نشود بر تو آفتاب
**************
ما را ز کینۀ علی و آل میزدند
دیدی به روی نی به چه منوال میزدند
دنیاپرست بوده و با وعدۀ یزید
ما را برای سیم و زر و مال میزدند
از بهر تسلیت به دل داغدارمان
ما را کنار کشتۀ گودال میزدند
وقتی که دختران ز غمت سینه میزدند
وقتی کبوتران حرم بال میزدند...
...نامحرمان به کعب نی و تازیانهها
پیش پدر به پیکر اطفال میزدند
غیرت نداشتند که در عصر واقعه
ما را برای غارت خلخال میزدند
دیگر مپرس کوفه و آزار شام را
دیگر مپرس رفتن بازار شام را...