- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۶
- بازدید: ۱۶۳۰
- شماره مطلب: ۲۵۱۹
-
چاپ
تقدیم به حاج سعید حدادیان ، آنکه همیشه با من مهربان است
زحمت
پایش ز دست آبله آزار میکشد
از احتیاط دست به دیوار میکشد
در گوشۀ خرابه کنار فرشتهها
«با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد»
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک، عکس علمدار میکشد
او هر چه میکشد به خدای یتیمها
از چشمهای مردم بازار میکشد
گیرم برای خانهتان هم کنیز شد
آیا ز پر شکسته کسی کار میکشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است
نقشی که میکشد همه را تار میکشد
لبهای بیتحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار میکشد
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
تقدیم به حاج سعید حدادیان ، آنکه همیشه با من مهربان است
زحمت
پایش ز دست آبله آزار میکشد
از احتیاط دست به دیوار میکشد
در گوشۀ خرابه کنار فرشتهها
«با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد»
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک، عکس علمدار میکشد
او هر چه میکشد به خدای یتیمها
از چشمهای مردم بازار میکشد
گیرم برای خانهتان هم کنیز شد
آیا ز پر شکسته کسی کار میکشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است
نقشی که میکشد همه را تار میکشد
لبهای بیتحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار میکشد