- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۵
- بازدید: ۸۶۶
- شماره مطلب: ۲۲۲۶
-
چاپ
تمجید
هر شعر میگویم فقط یک مشت تمجید است
در صحت اشعار من بسیار تردید است
این بار میخواهم روایت واقعی باشد
در هالۀ ابهام، شاعر رو به تهدید است
دنیا کمتر خم کرده در تاریکی سنگین
زن، کوه آسا، راوی آن ظهر جاوید است
حق دارد این جا غیرزیبایی نمیبیند
زن، کهکشان سالار هفتاد و دو خورشید است
شب با تمام ریشههای وحشت انگیزش
در گردباد لهجۀ او شاخهای بید است
پیچید در لحنش صدای غرش حیدر
عمر علی در خطبههایش رو به تجدید است
او مبدأ تاریخ لرزش در تن بیداد
او کاملاً حق است، حا و قاف و تشدید است
میخواستم امروز شعری تازه بنویسم
این بار هم دیدم فقط یک مشت تمجید است
در آسمان، بر نیزه، یا در تشت زرّینی
خورشید در هر جا که باشد باز خورشید است
-
برگرد
تلفیق امید و آرزو آمدنت
مضمون هزار پرسوجو آمدنت
برگرد و بدون آب سیرابم کن
با آمدنت فقط عمو! آمدنت
-
چشم به راه
من چشم به راه مشک بر گردن اسب
تا هدیه کنم نوازشی بر تن اسب
از کون و مکان نمیرسد چیزی جز
اخبار فجیع بی تو برگشتن اسب
-
ارتفاع بیسر
تشییع کردیم خود را در ظهر داغی مکدر
تشییع کردیم خود را تا بارگاهت، کبوتر
عصیان سرخ شکنجه، بر جانت افکند پنجه
ما را بپران به اوجت، ای ارتفاع تو بی سر
-
آستانه
با روشنی نام تو شبها منورند
نام تو را همیشه و هر جای میبرند
نام تو آستانۀ صبح سعادت است
شب را به شوق خاک درت سر میآورند
تمجید
هر شعر میگویم فقط یک مشت تمجید است
در صحت اشعار من بسیار تردید است
این بار میخواهم روایت واقعی باشد
در هالۀ ابهام، شاعر رو به تهدید است
دنیا کمتر خم کرده در تاریکی سنگین
زن، کوه آسا، راوی آن ظهر جاوید است
حق دارد این جا غیرزیبایی نمیبیند
زن، کهکشان سالار هفتاد و دو خورشید است
شب با تمام ریشههای وحشت انگیزش
در گردباد لهجۀ او شاخهای بید است
پیچید در لحنش صدای غرش حیدر
عمر علی در خطبههایش رو به تجدید است
او مبدأ تاریخ لرزش در تن بیداد
او کاملاً حق است، حا و قاف و تشدید است
میخواستم امروز شعری تازه بنویسم
این بار هم دیدم فقط یک مشت تمجید است
در آسمان، بر نیزه، یا در تشت زرّینی
خورشید در هر جا که باشد باز خورشید است