- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۰۱
- بازدید: ۲۵۴۴۴
- شماره مطلب: ۲۱۷۱
-
چاپ
حالا به خون رسیده دو ابر بهاریام
پایان گرفت این همه لحظه شماریام
یک اربعین گذشت ز چشم انتظاریام
یک اربعین گریستهام، آب رفتهام
حالا به خون رسیده دو ابر بهاریام
در چند گام مانده به قبرت بریدهام
این چند گامِ مانده میآیی به یاریام؟
چِل شب برای دیدنت ای صاحب الزّمان
گرم نماز و گریه و شب زنده داریام
سوغات کهنه پیرهن آوردم از سفر
شرمندهام کنار تو از این نداریام
بر نیزه خواندهای به دل خاک هم بخوان
قرآن برای خواهرت ای تشنه قاریام!
گر سر به زیر آمدهام داغ دخترت
گردیده است علّت این شرمساریام
-
یعقوبهای چشم من از دست رفتهاند
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
بر هر هزار زخم تنت گریه میکنم
با نوحههای هر شب تو گریه میکنم
با روضههای دل شکنت گریه میکنم
-
هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است
ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست
هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست
من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک
جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست
-
میوۀ پیوند
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسهای چون قند چیز دیگری ست -
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
حالا به خون رسیده دو ابر بهاریام
پایان گرفت این همه لحظه شماریام
یک اربعین گذشت ز چشم انتظاریام
یک اربعین گریستهام، آب رفتهام
حالا به خون رسیده دو ابر بهاریام
در چند گام مانده به قبرت بریدهام
این چند گامِ مانده میآیی به یاریام؟
چِل شب برای دیدنت ای صاحب الزّمان
گرم نماز و گریه و شب زنده داریام
سوغات کهنه پیرهن آوردم از سفر
شرمندهام کنار تو از این نداریام
بر نیزه خواندهای به دل خاک هم بخوان
قرآن برای خواهرت ای تشنه قاریام!
گر سر به زیر آمدهام داغ دخترت
گردیده است علّت این شرمساریام
ای اجل تا اربعین سال بعد مهلتم بده
افسوس که باز نتوانستم بروم به کربلا