مشخصات شعر

آب پشت سرشان امّ بنین می‌ریزد

 

وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت

زودتر از همه آب‌آور خود را برداشت

 

مشک‌ها را که علمدار روی ناقه گذاشت

یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت

 

بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند

بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت

 

دور او اهل حرم که همگی جمع شدند

صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت

 

خواهرش زودتر از پوشیه‌ها، معجرها

پیرهن بافتۀ مادر خود را برداشت

 

إن یکادی بنویسید بلا دور شود

ساربان دید که انگشتر خود را برداشت

 

بی‌سبب نیست عبای نبوی را می‌خواست

شِبه پیغمبر، علی اکبر خود را برداشت

 

آب پشت سرشان امّ بنین می‌ریزد

آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت

 

آب پشت سرشان امّ بنین می‌ریزد

 

وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت

زودتر از همه آب‌آور خود را برداشت

 

مشک‌ها را که علمدار روی ناقه گذاشت

یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت

 

بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند

بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت

 

دور او اهل حرم که همگی جمع شدند

صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت

 

خواهرش زودتر از پوشیه‌ها، معجرها

پیرهن بافتۀ مادر خود را برداشت

 

إن یکادی بنویسید بلا دور شود

ساربان دید که انگشتر خود را برداشت

 

بی‌سبب نیست عبای نبوی را می‌خواست

شِبه پیغمبر، علی اکبر خود را برداشت

 

آب پشت سرشان امّ بنین می‌ریزد

آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×