- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۹/۰۹
- بازدید: ۲۸۰۶
- شماره مطلب: ۱۴۶
-
چاپ
قلب مرا از جا کند
ارباَ اربا بدنت، قلب مرا از جا کند
زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند
با شتاب آمدم از تل سوی مقتل، ای وای
خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند
کهنه پیراهنی هم روی تنت نیست چرا؟
غارت پیرُهنت، قلب مرا از جا کند
بوریا گشته مقدّر ز برایت، صد حیف
بدن بی کفنت، قلب مرا از جا کند
قاتلت همسفرم هست، عزیزم چه کنم
دشمنِ بس لجنت، قلب مرا از جا کند
خیزران هست به دستش که جسارت بِکند
بر لب و آن دهنت، قلب مرا از جا کند
شمس رویت ز نوک نیزه قمر را دیده
وَ تبسّم زدنت، قلب مرا از جا کند
جان عبّاس بگو از سرِ نیزه چه خبر؟
روی نی پر زدنت، قلب مرا از جا کند
طفل بی تاب تو، هر لحظه پدر میخواهد
اشک این یاسمنت، قلب مرا از جا کند
تو که رفتی، ولی ای کاش نمایی نظری
دائماً این مِحنت، قلب مرا از جا کند
-
رایحۀ گلشن فردوس
جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد
ظلمت از یمن تجلای تو ناپیدا شد
ماه در کوچۀ تنهایی خود حیران بود
ناگهان هم نفس باد صبا پیدا شد
-
ذکر حسین
هرچند که خسته از گناه آمدهام
با حال بد و روی سیاه آمدهام
امشب شب قدر است، یقین میبخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمدهام
-
جود بی انتها
ای عزیز خدا، امام زمان
صاحب روضهها، امام زمان
بر سر و سینه میزنی ای وای!
فرق او شد دو تا، امام زمان
-
مشق نوکری
عاشق اگر به شوق تو پرواز مىکند
احساس خویش را به تو ابراز میکند
مهر زیارت است کلیدى که عاقبت
درهاى بسته را به دلم باز میکند
قلب مرا از جا کند
ارباَ اربا بدنت، قلب مرا از جا کند
زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند
با شتاب آمدم از تل سوی مقتل، ای وای
خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند
کهنه پیراهنی هم روی تنت نیست چرا؟
غارت پیرُهنت، قلب مرا از جا کند
بوریا گشته مقدّر ز برایت، صد حیف
بدن بی کفنت، قلب مرا از جا کند
قاتلت همسفرم هست، عزیزم چه کنم
دشمنِ بس لجنت، قلب مرا از جا کند
خیزران هست به دستش که جسارت بِکند
بر لب و آن دهنت، قلب مرا از جا کند
شمس رویت ز نوک نیزه قمر را دیده
وَ تبسّم زدنت، قلب مرا از جا کند
جان عبّاس بگو از سرِ نیزه چه خبر؟
روی نی پر زدنت، قلب مرا از جا کند
طفل بی تاب تو، هر لحظه پدر میخواهد
اشک این یاسمنت، قلب مرا از جا کند
تو که رفتی، ولی ای کاش نمایی نظری
دائماً این مِحنت، قلب مرا از جا کند