مشخصات شعر

تقدیم به آستان حضرت رباب (س)

گریۀ بی حساب

تا طفلی می‌گه آب گریه‌م میگیره

من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره

 

همیشه وقتی «بابا آب داد»و

می‌خونم تو کتاب گریه‌م میگیره

 

 

تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش

می‌گه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره

 

اگه مردی جلو روی عیالش

بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره

 

حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد

می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره

 

گلوی طفل شش ماهه چقدره؟ 

می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره

 

همین که مادرم دنبال چیزی

می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره

 

اگه دیدم زنی رد می‌شه ظهری

به زیر آفتاب گریه‌م میگیره

 

جنوب وقتی می‌بینم خانوما رو

با روبند و نقاب گریه‌م میگیره

 

نشون مستیه تو شعر اما

تا می‌نویسم شراب گریه‌م میگیره

 

به سقاخونه حساسه دل من

تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره

 

تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد

اونم با اضطراب ... از حال می‌رم

 

تقدیم به آستان حضرت رباب (س)

گریۀ بی حساب

تا طفلی می‌گه آب گریه‌م میگیره

من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره

 

همیشه وقتی «بابا آب داد»و

می‌خونم تو کتاب گریه‌م میگیره

 

 

تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش

می‌گه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره

 

اگه مردی جلو روی عیالش

بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره

 

حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد

می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره

 

گلوی طفل شش ماهه چقدره؟ 

می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره

 

همین که مادرم دنبال چیزی

می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره

 

اگه دیدم زنی رد می‌شه ظهری

به زیر آفتاب گریه‌م میگیره

 

جنوب وقتی می‌بینم خانوما رو

با روبند و نقاب گریه‌م میگیره

 

نشون مستیه تو شعر اما

تا می‌نویسم شراب گریه‌م میگیره

 

به سقاخونه حساسه دل من

تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره

 

تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد

اونم با اضطراب ... از حال می‌رم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×