- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۲۷
- بازدید: ۲۳۷۲
- شماره مطلب: ۱۳۴۵
-
چاپ
به کودک ششماهۀ امام حسین (ع)
مُهر عاشورا
هوای العطش نای گلِ اناری شد
ترانه خشک شد و آب، زخمِ کاری شد
ضریح زخم بلندش در آن تبسم سرخ
هوای بالِ هزار آسمان، قناری شد
ز تشنگی، لبِ چون غنچهاش چنان پژمرد
که از نگاه فُرات، آبِ شرم جاری شد
گلی که تشنگیاش، شاخههای آتش داشت
به دست حرمله، یک باره آبیاری شد
به استناد گلویش ـ که مُهر عاشوراست
حروف سرخ لبش، خط یادگاری شد
به روی دست پدر، یک ستاره جان میداد
تمام وسعت قنداقه، لالهکاری شد
-
صدای جرس
تا تو بودی، نفس آینه دلگیر نبود
در دلم هیچ، به جز نقش تو تصویر نبود
بی تو اما، نتوان گفت که بر من چه گذشتاز دلم پرس که این گونه زمین گیر نبود
-
ورق پارههای قرآن
به شکل گیسوی زینب دلی پریشان داشت
نشسته بود و سرش، در خم گریبان داشت
بلند مثل سپیدار ـ ناگهان ـ رویید
در آن دیار که رگبار، تیغ و طوفان داشت
جهان ندید از این لاله تازهتر هرگز
اگر چه باغ، از این لالهها فراوان داشت!
-
کنار علقمه
دستی که طرح چشم تو را مست میکشید
صد آسمان ستاره از این دست میکشید
برد بلند شرقی پیشانیات به روز
خورشید را به کوچۀ بن بست میکشید
به کودک ششماهۀ امام حسین (ع)
مُهر عاشورا
هوای العطش نای گلِ اناری شد
ترانه خشک شد و آب، زخمِ کاری شد
ضریح زخم بلندش در آن تبسم سرخ
هوای بالِ هزار آسمان، قناری شد
ز تشنگی، لبِ چون غنچهاش چنان پژمرد
که از نگاه فُرات، آبِ شرم جاری شد
گلی که تشنگیاش، شاخههای آتش داشت
به دست حرمله، یک باره آبیاری شد
به استناد گلویش ـ که مُهر عاشوراست
حروف سرخ لبش، خط یادگاری شد
به روی دست پدر، یک ستاره جان میداد
تمام وسعت قنداقه، لالهکاری شد
سلام بر شش ماهه دشت نینوا