- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۱۳
- بازدید: ۳۲۶۸
- شماره مطلب: ۱۰۰۳
-
چاپ
گفتگوی حضرت زینب (س) و امام حسین (ع)
دلی دوتا و قد و قامتی دوتا تر از آن
اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت...!
برو حسین که دست خدا به همراهت
دعای حرز لبم را به گردنت بستم
برو حسین که این بوسهها به همراهت
تویی که جان مرا میبری به همراهت!
نمیبری بدنم را چرا به همراهت؟
فدای موی بلندت شوم که دست نسیم
چگونه میزند این نظم را به هم راحت!
برو که با خبری من چگونه میآیم
برای یافتنت تا کجا به همراهت
فقط کنار تنت نیمی از مرا بگذار
که نیم دیگر من تا خرابه همراهت...
دلی دوتا و قد و قامتی دوتا تر از آن
برو که من شدهام چند تا به همراهت
نگفته بودی اگرسمت خیمهها برگرد
میآمدم به خدا بی هوا به همراهت
تو دور میشوی اما هنوز اینجایی
برای آنکه نبردی مرا به همراهت
-
نشسته روی دوشت آبشارها
سرودن از لب تو با انارها
و راوی شکفتنت بهارها
به پاک بودن تو غبطه میخورند
زلالی تمام چشمه سارها
-
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
منظومۀ دهر نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خورشید برادرم! توکه میرفتی
انگار غروب عمر زینبشده بود
-
چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!
نسیم روضه وزیدن گرفته در مویت
غروب میچکد از تارهای گیسویت
کجاست جای لبم روی ماه پیشانیت
چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!
گفتگوی حضرت زینب (س) و امام حسین (ع)
دلی دوتا و قد و قامتی دوتا تر از آن
اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت...!
برو حسین که دست خدا به همراهت
دعای حرز لبم را به گردنت بستم
برو حسین که این بوسهها به همراهت
تویی که جان مرا میبری به همراهت!
نمیبری بدنم را چرا به همراهت؟
فدای موی بلندت شوم که دست نسیم
چگونه میزند این نظم را به هم راحت!
برو که با خبری من چگونه میآیم
برای یافتنت تا کجا به همراهت
فقط کنار تنت نیمی از مرا بگذار
که نیم دیگر من تا خرابه همراهت...
دلی دوتا و قد و قامتی دوتا تر از آن
برو که من شدهام چند تا به همراهت
نگفته بودی اگرسمت خیمهها برگرد
میآمدم به خدا بی هوا به همراهت
تو دور میشوی اما هنوز اینجایی
برای آنکه نبردی مرا به همراهت