دسترسی سریع به موضوعات اشعار
چشمه عشق
کاش میشد که کمی زود زبان باز کنی
چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم
نذر کردم که علمدار پدر باشی تو
علم و مشک برای تو خریدم پسرم
فارِس ششماهه
تا فارِس ششماهه به میدان آمد
گفتند امید ناامیدان آمد
میلاد علی اصغر و شاد است حسین
آری؛ گل گلزار شهیدان آمد
حضرت علیٌّ الاصغر
یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده
مه تابندۀ برج ولایت اختر آورده
نهال آرزوی یوسف زهرا بر آورده
عروس فاطمه امشب علیّ اصغر آورده
در کاظمین تو حسینی میشوم هر روز
یک کوزۀ بی آب، از دریا چه میداند
یک مشت خاک، از غربت صحرا چه میداند
یک سائل بیچاره از آقا چه میداند
از چهارده خورشید عقل ما چه میداند