دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نهم محرم؛ مدح حضرت سقا (علیه السلام)

عَلَم به دست شما جلوه‌ای دگر دارد

عَلَم به دست تو انگـار بال و پـر دارد

 

برای حضرت ارباب جز وجود شما

کسی لیاقت سقا شدن مگر دارد؟

طفلِ نخورده آب

طفلِ نخورده آب، کمی در حرم بخواب

لالا گلم، عزیز دلم، اصغرم بخواب

 

شرمنده‌ام که شیر ندارم به سینه‌ام

ناخن مکش، تو خاک مکن بر سرم، بخواب

کشتی نوح

سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی

چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

 

شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی

که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی

خون عقاب در جگر شیرشان پر است

قامت کمان کند که دوتا تیر آخرش

یک دم سپر شوند برای برادرش

 

خون عقاب در جگر شیرشان پر است

از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش

 

این دو ز کودکی فقط آیینه دیده‌اند

آیینه‌ای که آه نسازد مکدرش

تشرف سبز

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد

 

سیاه بود و سیاهی هر آنچه می‌دیدی

تو را سپرد به آیینه، رو سپیدت کرد

به مناسبت عید قربان
حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست

دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین

چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین

 

گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر بِبُر

پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

خداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر

 

به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّا

ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر

زائر

آفـریدند مــرا تـا کـه گـدایت باشـم

کشتۀ پیچش آن زلف رهایت باشم

 

آفریدند مرا تا که سر سفرۀ اشک

دائماً منتظـر لطف و عطــایت باشم

قلب مرا از جا کند

ارباَ اربا بدنت، قلب مرا از جا کند

زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند

 

با شتاب آمدم از تل سوی مقتل، ای وای

خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند

ای امتداد زخم به پهلوی مادرت...

ای پاره‌های زخم فراوان پیکرت

ما را ببر به مشرق آیینه گسترت

 

خون از نگاه تشنۀ گل شعله می‌کشد

داغ است بی قراری گل‌های پرپرت

گریۀ آسمان‌ها

آسمان‌ها در عزایت گریه کردند ای عزیز

جسم تو در قتلگه با تیغ و نی شد ریز ریز

 

در همین کرببلا دیدم عزیز من که رفت

بر سر و رگ‌های خونی شما یک جسم تیز

معرکه

بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است

وسط خیمۀ ما روضه مهیا شده است

 

دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است

هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×