دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آرامگاه کرببلایی

            

نام تو، یا حسین! بُوَد بر زبان من

مهر تو، داغ قلب من و مُهر جان من

 

عمری است ریزه‌خوار سر سفرۀ توام

از خوان نعمت تو بُوَد آب و نان من

نغمه‌های دوست

         

دل در چه کار آید اگر نیست جای دوست؟

خواهم دلی که شد به جهان آشنای دوست

 

این سر بُوَد چو بار گرانی به دوش تن

با جان اگر فدا نشود در رضای دوست

اشک عزا

         

به اهل ذکر بگو، مجلس دعا این‌جاست[1]

سعادت ار طلبی، راه و ره‌نما این‌جاست

 

برای حاجت خود رو مکن به بیگانه

بیا به بزم محبّت که آشنا این‌جاست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×