دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
رایحۀ گلشن فردوس

جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد

ظلمت از یمن تجلای تو ناپیدا شد

 

ماه در کوچۀ تنهایی خود حیران بود

ناگهان هم نفس باد صبا پیدا شد

 

ذکر حسین

هرچند که خسته از گناه آمده‌ام

با حال بد و روی سیاه آمده‌ام

 

امشب شب قدر است، یقین می‌‌‌بخشی

با ذکر حسین و اشک و آه آمده‌ام

 

جود بی انتها

ای عزیز خدا، امام زمان

صاحب روضه‌ها، امام زمان

 

بر سر و سینه می‌‌‌زنی ‌ای وای!

فرق او شد دو تا، امام زمان

 

مشق نوکری

عاشق اگر به شوق تو پرواز مى‌کند

احساس خویش را به تو ابراز می‌کند

 

مهر زیارت است کلیدى که عاقبت

درهاى بسته را به دلم باز می‌کند

زبان حال حضرت زینب در اسارت

دنیایی از بی حرمتی دور و برم ریخت

در شهر کوفه عاقبت بال و پرم ریخت

 

در کوچه‌های سنگی نامرد کوفه

از روی نیزه، جان من، خاکسترم ریخت

این حسین کیست؟

این حسین کیست که از هر مِحنش، عالم سوخت

قلب هر چه رُسُل از آدم و تا خاتم، سوخت

 

این حسین کیست که با یادِ عَطَش گفتن او

یوسف فاطمه در هر شب و روز، از غم سوخت

قلب مرا از جا کند

ارباَ اربا بدنت، قلب مرا از جا کند

زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند

 

با شتاب آمدم از تل سوی مقتل، ای وای

خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×