هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام

راه افتاده برای خاکبوسی امام

آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر

پا به پای اربعینی‌ها به قصد یک سلام

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌‌زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می‌‌زند

صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو می‌‌زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می‌‌زند؟

تویی که جود و عطا بر امام‌ها داری

چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟

جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی

غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری

کاش کمی صرف خدا می‌‌شدم

از همه جز خدا، جدا می‌‌شدم

کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»

علیه نفس خویش پا می‌‌شدم

خاک بودیم و یاعلی گفتیم

جان گرفتیم تا علی گفتیم

ما به ربی که روحمان بخشید

همگی یکصدا علی گفتیم

دلم از روز ازل تنگ تو بوده است حسین

به لبم ذکر تو، آهنگ تو بوده است حسین

در صف سینه زنان این همه سال از عمرم

آنچه بر سینه زدم، سنگ تو بوده است حسین

من گدایی درت را دوست می‌‌دارم حسین

سائلان محضرت را دوست می‌‌دارم حسین

دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است

نوکری نوکرت را دوست می‌‌دارم حسین

همین که جذبۀ چشم حسین دام گذاشت

مرا کشید به سمتش، «غلام» نام گذاشت

همین که شبنم مرثیه روی گونه نشست

به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت

شادم از اینکه باز مرا غم نجات داد

دل را زلال گریه و ماتم نجات داد

یکسال معصیت کمرم را هلال کرد

آخر مرا هلال محرم نجات داد

ذکر لب انبیاء، حسین علیه‌السلام

اعظم اسم خدا، حسین علیه‌السلام

فیض دمادم حسین، هستی خاتم حسین

کیست من المصطفی؟ حسین علیه‌السلام

هر چند که از داغ تو مرثیه به دوشم

یک آهِ عزا را به دو عالم نفروشم

من طایر قدسم به زمین آمده‌ام تا

از برکۀ اندوه تو یک جرعه بنوشم

ای خدا، ‌ای بی نیاز چاره ساز

بارالها، خالق بنده نواز

ای کریم ذوالعطا و فضل و جود

ای به سمتت کلّ شی فی السجود