متن زیر یادداشتی است که حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و استاد حوزه و دانشگاه به مناسبت میلاد امام علی علیهالسلام در مورد نهجالبلاغه و جایگاه آن نوشته است.
ادیان و مکاتب را میتوان به مثابه تئوریهایی دانست که چگونگی تربیت فرد و جامعه را ارایه میکنند و برنامه و آموزههای آنها بر روی نگاشتههایی انعکاس یافته است. یکی از معیارهای صحت و واقعبینانه بودن تئوریهای یک دین و مکتب، امکان و بلکه تحقق آن برنامه در نمونههای عینی فردی و اجتماعی است. به عبارت روشنتر، زمانی یک دین و مکتب را در ارایه برنامه خود، میتوان موفق ارزیابی کرد که بتواند الگوهای عینیِ فردی و اجتماعی ارایه کند.
به عنوان مثال افلاطون بر اساس تفکری که در کتاب «جمهوریت» ارایه کرد، بر این باور بود که میتواند مدینه فاضله پدید آورد و انسانهای کاملی تربیت کند. او برای تحقق ایده خود دو بار به شهر «سیراکوز»؛ یکی از شهرهای یونان باستان، مسافرت کرد تا آنچه در اندیشه داشت، در این شهر مجسد کند، اما به رغم کوششهای فراوان، توفیقی نیافت و به شهر خود آتن بازگشت.
تعالیم بودا بر اساس «حقایق اصیل چهارگانه» شکل گرفته و برای آن طریق هشتگانه پیشنهاد شده است. باید پرسید آیا میلیونها نفر در شبه قاره هند و چین که پیرو آیین بودیزم هستند، احساس سعادت میکنند؟! آیا بودیزم چهره یا جامعهای نمونه و سعادتمند به جهانیان عرضه کرده و توانسته است از درستی آموزههای خود دفاع کند؟!
مارکسسیم با تاکید بر اصالت اقتصاد و مالکیت اشتراکی و دولتی و با نفی مالکیت خصوصی، معتقد بود که میتواند سعادت فرد و اجتماع را تامین کند. امروزه که کمونیسم در بلوک شرق فرو پاشید و ناتوانی خود در ارایه نظام فکری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را نشان داد، دیگر هیچ صاحب اندیشهای به خود اجازه نمیدهد که از مارکسیسم دفاع کند.
در این بین، اسلام به عنوان دین کامل و جامع با ارایه جهانبینی و ایدئولوژی و منظومهای کامل از نظام بینشی، ارزشی و کنشی معتقد است که میتواند آدمیان را در عالیترین حد تربیت کند و به مقام انسان کامل و خلیفه اللهی برساند و جامعهای آرمانی و پر از عدالت و پاکی تحویل جهانیان دهد.
حال اگر کسی بپرسد چنین دین و برنامه کاملی در زندگی کدام انسان تجسد یافته و کدام فردِ معتقد به اسلام، توانسته تصویری کامل از این دین را در زندگی خود ارایه کند، پاسخ چیست؟ باری، اسلام با تمام افتخار اعلام میکند که در نخستین مرتبه و مرحله باید از پیامبر اکرم (ص) یاد کرد که خداوند در قرآن از او با عنوان اسوه حسنه یاد کرده است و در مرحله بعد میتوان از حضرت امیر و سایر ائمه (ع) نام برد که آموزههای اعتقادی و اخلاقی به صورت کامل و جامع در اندیشه و منش آنان تجلی و تجسد یافته و در مراحل پسین میتوان از اصحاب و شاگردان پاک آنان همچون سلمان، ابوذر و مقداد یاد کرد.
با چنین تحلیلی، بازشناخت نهجالبلاغه از آن جهت که میتوان از آن به عنوان تجسدی از آموزههای حیات بخش اسلام یاد کرد، اهمیت مییابد. به عبارت روشنتر، در نگریستن، مطالعه و مداقه در این کتاب بیش از هر چیز دیگر انسان را متوجه پدید آورنده و صاحب این گفتار میسازد و از بلندای تفکر، جامعیت و استواری اندیشه او، پاکی و پیراستگی باطن، تقوا و خدا دوستی او، زهد و ریاضتش، اخلاق نیک، گذشت و صفای باطنش در حیرت و شگفتی میماند.
به عبارت روشنتر، همان گونه که خود حضرت امیر (ع) فرمود که انسان با سخن و گفتارش شناخته میشود، از رهگذر شناخت نهجالبلاغه میتوان به عظمت شخصیت صاحب آن پی برد و از این رهگذر این باور تقویت میگردد که آموزهها و برنامههای انسانساز اسلام، تنها در لابه لای کاغذ و نوشته حبس نشده، بلکه در زندگی اولیاء دین تبلور و تجسد یافته است.
بر اساس تفکر شیعه، امام جانشین پیامبر است و همه شئونات پیامبری به استثنای دریافت وحی را بر عهده دارد. او باید فردی معصوم، برترین فرد عصر خود در علم و معنویت، فاقد هر گونه عیب در بدن، مال و شخصیت اخلاقی و معصوم باشد.
سندی برای بازشناخت هویت تشیع و جایگاه امامت
شیعه خود را فرقهای در کنار سایر فرق که از اسلام انشعاب یافته باشد، نمیداند، بلکه خود را عین اسلام و قرائت ناب و جامعی از آن میداند. شیعه معتقد است پیامبر اکرم (ص) از آغازین روز رسالت، استمرار رسالت با پدیده امامت و جانشینی حضرت امیر (ع) را مورد تاکید قرار داد و در تمام بیست و سه سال رسالت به صورتهای گوناگون اهمیت و جایگاه امامت را به مسلمانان گوشزد کرد تا آن که در سال آخر حیات خود و در حجه الوداع به صورت رسمی و علنی و با حضور یکصد و بیست هزار مسلمان، از علی (ع) به عنوان ولی همه مسلمانان یاد کرد. بنابراین تاریخ ظهور تشیع با مولفههایی همچون امامت، عصمت تخطئه خلفا با عصر رسالت گره خورده است.
از سویی دیگر، برخی از روی جهل یا غرض میگویند که شیعه توسط عبداللهبنسبأ، مختاربنابیعبیده ثقفی یا صفویه پدید آمده و باید تاریخ آن را به سالیانی پس از رسالت بازگرداند! برخی نیز مدعیاند که مولفههای تفکر شیعه منتسب به خود ائمه اهل بیت (ع) نیست و در دوران آنان سامان نگرفت، بلکه به صورت تدریجی و نهایتا در سده چهارم توسط متکلمانی؛ همچون شیخ مفید یا محدثانی همچون ثقه الاسلام کلینی و شیخ صدوق پدید آمده است!
بازخوانی نهجالبلاغه به خوبی نشان میدهد که آن چه شیعه درباره تاریخ و هویت خود معتقد است، درست همان چیزی است که در این کتاب و از زبان حضرت امیر (ع) آمده است. اگر در گفتار حضرت امیر (ع) هویت شیعه و مولفههای آن مورد تاکید قرار گرفته باشد، دیگر معنا ندارد که کسی شبهه کند که شیعه دههها یا سدهها پس از رحلت رسول اکرم (ص)، توسط این و آن پدید آمده یا مولفههای فکری آن به تدریج در طول چند سده سامان یافت.
از سویی دیگر، مسأله امامت را باید مهمترین وجه اختلاف شیعه و اهل سنت دانست که قرنها آنها را از هم جدا ساخته است. امامت از نگاه شیعه امری الهی، ملکوتی و آسمانی تلقی میگردد که وجود و استمرار آن منوط به اراده خداوند و نص پیامبر است، در حالی که امامت از نگاه اهل سنت، پدیدهای مُلکی و زمینی تلقی میشود که بسان زمامداران جوامع مختلف، میتواند توسط مردم تعیین گردد.
بر اساس تفکر شیعه، امام جانشین پیامبر است و همه شئونات پیامبری به استثنای دریافت وحی را بر عهده دارد. او باید فردی معصوم، برترین فرد عصر خود در علم و معنویت، فاقد هر گونه عیب در بدن، مال و شخصیت اخلاقی و معصوم باشد.
دایره علم امام افزون بر عرصههایی همچون دین و شریعتشناسی، زمینههایی همچون دانش بشری و علم غیب را در بر میگیرد. عصمت امام نیز دامنهای وسیع را شامل میگردد که بر اساس آن امام بسان پیامبر (ص)، افزون بر مصونیت از تعمد در ترک گناهان کبیره و صغیره، باید از هر گونه خطا و اشتباه نیز مصون باشد.
از جمله شواهدی که میتواند جایگاه امامت را ترسیم کند، روایات صادر شده از اهل بیت (ع) است که آنان در آنها سیمای علمی، اخلاقی و معنوی خود را به تصویر کشیدهاند. اهمیت این مبحث آن گاه آشکار میشود که توجه داشته باشیم، برخی از صاحب نظران جاهل و معاند مدعیاند که تعریفی که شیعه از مقام امامت ارائه کرده است، از پیش آنان برساخته شده و اهل بیت (ع) خود به برخورداری از چنین مقاماتی اذعان نداشته، بلکه گاه با آنها به مخالفت برخاستهاند.
بازخوانی نهجالبلاغه به عنوان متنی معتبر و مقبول که از زبان حضرت امیر (ع) تصویری جامع از منزلت و جایگاه امام ارائه شده، جایی برای این دست از شبهات باقی نمیگذارد.