او که ذاکر و شاعر و پدر سه شهید است در روزهای آغازین فصل تابستان یعنی سوم تیرماه سال 1301 ه ش در قلعه جی تهران، چشم بر گستره هستی گشود.
این پیرمرد باصفا به مدت سه سال بر اثر سکته مغزی در بستر بیماری افتاده بود، سرانجام در یکی از روزهای آغازینِ ماهِ آخر سال یعنی ششم اسفند ماه سال 1382 ه.ش مطابق با چهارم محرم سال 1425 ه.ق در منزل شخصی خویش، دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار موالیان بزرگوار خود شتافت. پیکرش در بهشت زهرا سلام الله علیها در همان قبری که دو سه سال قبل، پذیرای همسرش شده بود، به خاک آرمید؛ قطعه 76، ردیف 156، شماره 2.
یکی از نمونههای وامگیری او از دیگر شاعران مطرح، این مورد زیباست؛ «ریاضی یزدی» این بیت مشهور را در مدح حضرت امام رضا علیهالسلام سروده که:
آمدم قبر تو بوسیدم و رفتم به امیدی
که شب اول قبرم تو به دیدار من آیی
«کربلایی» نیز در مدح امام حسین (ع):
به یقین آرزوی سلطنتش نیست به عالم
هر که دارد به در خانه تو چشم گدایی
وحشت قبر و قیامت دگرم نیست، حسین جان!
گر «شب اول قبرم تو به دیدار من آیی»
*
تألیفات:
او با شفا گرفتن و درخواست طبع شعر از ولینعمتمان، حضرت ثامنالحجج (ع)، صاحب سرودههای گوناگونی میشود و کم کم در صدد نشر این آثار برمیآید تا آنجا که موفق به تدوین چهارده جلد کتاب (با 11 عنوان) میشود که عناوین آنها عبارت است از:
کاروان عشق
راهیان نور
مقتل سالار شهیدان (نظم و نثر)
گلزار کربلایی
ارمغان کربلا (3 جلد)
شکوفههای غم (2 جلد)
فاطمۀ الزهرا (س)
نوحهسرایان
صحیفه ایثار
شهید گمنام
ارمغان شهید
اسفند ماه امسال، چهارده سال از درگذشت او گذشته؛ این دو شعر را با گرامیداشت او بخوانید و ببینید:
آرامگاه کرببلایی
نام تو، یا حسین! بُوَد بر زبان من
مهر تو، داغ قلب من و مُهر جان من
عمری است ریزهخوار سر سفره توام
از خوان نعمت تو بُوَد آب و نان من
از غفلت است گر که بهشت آرزو کنم
چون عشق توست کوثر و رویت جنان من
من زندهام همیشه به عشق تو، یا حسین!
تا زنده است نام تو در «ارمغان» من
در وقت مرگ چون ملکالموت میرسد
بالله که یا حسین بُوَد بر زبان من
آرامگاه «کرببلایی» هر آنکه خواست
گویم که در جوار تو باشد مکان من
زبان حال حضرت زینب کبری علیهاالسلام
شمعسان سوختم و ابرصفت گرییدم
تا تن پاره بیپیرهنت را دیدم
پر و بالم همه شد سوخته، ای شمع امید!
بس که پروانه صفت در طلبت گردیدم
دیدم از حنجر تو، خون خدا میجوشد
خم شدم، حنجر خونین تو را بوسیدم
خواستم چهره مزین کنم از خون خدا
مشتی از خون تو را بر سر و رو مالیدم
بهر پیدا شدنت، ای گل گلزار نبی!
همه گلهای گلستان تو را بوییدم
همه گلهای تو چون بوی تو را میدادند
بیخود از خود شدم و جسم تو را نادیدم
مات بودم، چه کنم تا به وصالت برسم
که ز حلقوم تو، ای شاه! صدا بشنیدم
گفتی ای خواهر غمدیده! حسین تو منم
زین بشارت به ره وصل، جبین ساییدم
بار دیگر سخن از حنجر ببریده بگو
ای امید دل غمدیده! مکن نومیدم
«کربلایی»! مکن اندیشه ز دیوان عمل
هاتفی گفت: گناهان تو را بخشیدم
برای مشاهده مجموعه اشعار نادعلی کربلایی در سایت کربوبلا اینجا را کلیک کنید. همچنین میتوانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کربوبلا مراجعه کنید.