موضوع آمدن جناب جابربنعبدالله انصاری به همراه جناب عطیه به کربلای معلی برای زیارت اربعین حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام در مقاتل معتبر مانند «لهوف» و «نفس المهموم» ثبت است.
شعرای ولاییسرا در موضوع اربعین و وقایع پیرامون آن، کمتر از این زاویه به موضوع نگاه کردهاند یعنی نسبت به حجم کلی اشعار اربعین، سرودههای زیادی راجع به آمدن جابر و عطیه نداریم.
این نوشتار مختصر، مروری است بر دو شعر (یکی در قالب غزل و دیگری در قالب مثنوی) در همین موضوع تا سوگنامهای باشد در روزها و شبهای اربعین برای دلهای کربلایی.
حبیب چایچیان «حسان» و بیدل قزوینی، سرایندگان این دو شعرند ولی پیش از آنکه متن اشعار را ببینیم، تعریف کوتاهی از دو قالب شعری مذکور یعنی غزل و مثنوی خواهیم داشت. مرور برخی تعاریف پیش پا افتاده بد نیست.
غزل:
در قالب غزل، مصراعهای بیت اول با مصراعهای زوج همقافیهاند و معمولا بین 5 تا 14 بیت دارد. موضوع اصلی غزل، بیان عواطف و احساسات گوناگون است. ابیات غزل فارسی از لحاظ مضمون، دارای استقلالند. در آخرین بیت، شاعر نام شعری یا تخلص خود را میآورد و بهترین بیت آن را شاهبیت یا بیتالغزل میگویند. شکل غزل:
ــــــــــ# ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
ــــــــــ ــــــــــ#
مثنوی:
مثنوی یا دوگانی، قالبی است که هر بیت، دارای ردیف و قافیهای جداگانه است و به همین دلیل به آن مثنوی (دو تا دو تا) گفته میشود. مثنوی معمولا دارای ابیات زیادی بوده و برای سرودن داستانها و مطالب طولانی کاربرد دارد. شکل مثنوی:
ــــــــــ# ــــــــــ#
ــــــــــ* ــــــــــ*
ــــــــــ+ ــــــــــ+
ــــــــــ^ ــــــــــ^
ــــــــــ° ــــــــــ°
ــــــــــ~ ــــــــــ~
ــــــــــ• ــــــــــ•
اینک متن دو شعر:
حسان/ عاشق نابینا
جابرم من، جابرم من، آمدم از راه دور
تا شفای دیده جویم از غبار این قبور
کمترم از ذرهای در آستان مهر تو
ای که صدها چون سلیمان پایبوست هم چو مور
با سر و پای برهنه زائر ثاراللهم
دارم احرام حریم مظهرِ الله نور
با جواب «لن ترانی» ناامیدم کی کنی
آمدم در کربلایت، نیست اینجا کوه طور
بار عام است و نگردد کس در اینجا ناامید
با فروغ مهر دلجویت چه بینا و چه کور
حق که فرموده است: «و الله مُتِم نوره»
کرده در اینجا تمام نور یزدانی ظهور
غسل کردم در فرات اما میان آبها
سوختم از یاد لبهایت که بود از آب دور
شد مجسم در خیالم طلعت سقای تو
از سرشکم آب شیرین در مذاقم گشت شور
حوریان از اشک دیده، تر کنند این خاک را
تا غبار غم نشیند، چون کند زهرا عبور
من ندانم در کنارت، چون شبی را صبح کرد
چون که زهرا بر سر بالینت آمد در تنور
من نمیدانم چگونه قلب زینب صبر داشت
چون که عرش سینهات پامال میشد از ستور
ای شگفت از تشنهکامیات کنار نهر آب!
ای عجب از بیکران صبر خداوند غیور!
اربعین کربلا را آرزو دارم، «حسان»!
حیف باشد گر برم این آرزویم را به گور
بیدل قزوینی / اول زائر
اولین زائر، حسین را جابر است
جان فدای او! که اول زائر است
کیست جابر؟ زبده ارباب دین
پیری از اصحاب «خیرالمرسلین»
عارف اسرار جباری است، او
ابنعبدالله انصاری است، او
چون به قبر شاه دین نزدیک شد
پیش چشم او جهان، تاریک شد
یعنی از اشراق آن مدهوش شد
شمع جانش در بدن، خاموش شد
جابر زائر چو بازآمد به هوش
از جگر برداشت، فریاد و خروش
گفت با حسرت سه نوبت: یا حسین!
زائر قبر تواَم، ای نور عین!
دید چون آن دم نیاید زآن خطاب
بهر وی از شاه مظلومان، جواب،
گفت: حق داری تو، «یابنبوتراب»!
سر نداری تا دهی بر من، جواب
برای مشاهده مجموعه اشعار حبیبالله چایچیان (حسان) در سایت کربوبلا اینجا را کلیک کنید. همچنین میتوانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کربوبلا مراجعه کنید.
خداخیرتان دهد. عالی عالی..