به گزارش کربوبلا، گوشهای از محفل مجمع دوستداران امام حسین علیهالسلام مشغول نگارگری است و خطهایی منحنی را بر صفحه سرخرنگ کاغذ ترسیم میکند. خطوطی که به تنهایی و در آغازین لحظات، جز چند خط گسسته مفهوم نیستند اما تا پایان گفتوگو تصویری زیبا از یک پرنده را نمایان میسازند. با تواضع تمام، خطوط را بر صفحه ترسیم میکند و پرسشهایم را پاسخ میدهد. آثار ارزشمندی را در سیاهه هنرمندی در عرصه دینی دارد و ساخت ضریح تل زینبیه، ضریح جدید حبیببنمظاهر (ع) و نقوش درهای متعددی در حرمهای مختلفی چون حرم امیرالمؤمنین (ع)، حرم سیدالشهدا (ع) و حرم حضرت عباس (ع)، بخشی از آثار اوست. به زعم این هنرمند کهنهکار کشورمان، انتقال پیام و مفهوم عاشورا در دنیای کنونی شکلی جدیتر یافته و یاری اصحاب اباعبداللهالحسین (ع) فراتر از یک شعار، ضرورتی برای جهان قلمداد میشود.
گفتوگوی کربوبلا با پرویز اسکندرپور خرمی، نگارگر و تذهیبکار، مدرس دانشگاه و رئیس پیشین موزه فرش ایران را در ادامه میخوانید:
استاد اسکندرپور، شما سابقه سالها تجربه در عرض ارادات به آستان مقدس دین را با جلوههای گوناگونی از هنرتان از تصویرسازی و تذهیب تا طراحی نقوش درب آستان مقدس عتبه مقدسه و ائمه اطهار (ع) داشتهاید؛ ضمن آنکه از چنین تجربه ویژهای برایمان میفرمایید نقش هنرهای ما را در ترویج مذهب و فرهنگ دینی ما چه طور ارزیابی میکنید؟
تجربه من با عرصه خوشنویسی آغاز شده است. علاقه به این حوزه در من با دیدن نقوش و طرحهای مذهبی شکل گرفت. اما در مورد میزان و دامنه تأثیر این عرصه از جنس تأثیرگذاری همه جانبه است. عرصه هنر و مذهب نه تنها به همدیگر بلکه بر جامعه پیرامونیشان اثر متقابل دارند. از این هم فراتر میروند و تأثیر متقابل را میان ملل و جوامع دور از هم ایجاد میکنند.
همه فرهنگها از هم و همه ملل از یکدیگر متأثرند؛ وقتی در معرض معرفی توسط ابزاری کارآمد چون هنر و دین قرار میگیرند، نقش اثرگذارانه خود را ایفا میکنند و این اثر، باز با هنر بهتر اتفاق میافتد زیرا هنر ساری و جاری است و از عنصر ماندگاری برخوردار است.
هنر خوشنویسی دارای ظرفیتهای ویژهای برای نمایش پیامها و آموزههای فرهنگ دینی و به خصوص عاشورایی است.
اساسا زبان فرهنگ و هنر زبانی مؤثر است و به خصوص این که مذهب تشیع و واقعه عاشورا، دارای ظرفیتهای ویژه و منحصر بهفردی برای این اثرگذاری است. مثل امروز عراق که در رویداد اربعین حسینی (ع)، از نحلهها و اندیشههای گوناگون را گرد هم میآورد و این حضور موجب معرفی و ترویج فرهنگ عاشورایی میشود.
اما چرا برای این خلق و ماندگار کردن این دامنه اثر به سراغ هنرهای نگارگری، خوشنویسی و تذهیب رفتید؟ چه ویژگی خاصی در این گونههای هنر نهفته است که این راه و روش را برای انتقال دغدغههایتان برگزیدید؟
کارم را با خوشنویسی آغاز کردم به طوری که اسکندرپور را با خوشنویسی میشناسند. نقش دربها در حقیقت مجموعهای از تمامی هنرها از خوشنویسی تا نقاشی را در بر میگیرد و دریچههای گوناگونی از هنرهای ماندگار در این آثار نهفته است. خوشنویسی به عنوان یکی از ارکان جدی هنرها به شمار میرود. من خرسندم که در کارم توفیق داشتم و با این عرصه شروع کردم زیرا هنر خوشنویسی دارای ظرفیتهای ویژهای برای نمایش پیامها و آموزههای فرهنگ دینی و به خصوص عاشورایی است. این هنر به کمک عرصه نقوش درب آستانها میآید و در کنار تمامی هنرهایی که نقش آفرین هستند، به صورت عینی و ملموس به انتقال پیام میپردازد.
در جمع هنرها خوشنویسی با کلام وحی سر و کار دارد و از کلام قدسی و نیز ائمه معصومین (ع) بهره گرفته است، به همین دلیل تکرار دائمی آن این اهمیت را دارد که جایگاه این هنر را در انتقال فرهنگ، اثرگذار کرده است. به طبع آن هنر نقوش نیز به عنوان گونهای از آثار هنرهای تجسمی ما در انتقال فرهنگ دینی دامنه تأثیرش را به خوبی نمایان ساخته است.
هنر ایرانی؛ از شعر تا هنرهای تجسمی، چه کلاسیک و چه امروزی، با مذهب و آموزههای عاشورایی ما در آمیخته است، نظر شما در این خصوص چیست؟
این دامنه تأثیر وجود دارد و در تمام بخشهای هنر به خصوص شعر، ظرفیتهای بالای خود را نشان داده است. به طور خاص، اشعار مولوی را میتوان مثال زد که به طور خارقالعادهای اشعارش به هر زبانی از دنیا که برگردانده شده، با آن ارتباط برقرار کرده و این اثر در اشعار دیگر شعرای ما مانند حافظ، بیدل، سعدی و دیگر شاعران، وجود دارد. میبینیم که هر روز جلوه جدیدی از این آثار نمایان میشود و ترجمان و تفسیرهای تازهای از این آثار بیان میشود. جای شکرش باقی است که ادبیات ما غنی است و این غنا از قرآن، برگرفته شده است.
میبایست سیاستگذاران، فرهنگسازان و همه کسانیکه تولی این حوزه را بر عهده دارند با دلسوختگی و دلباختگی خاصی درک کنند که هنر با قرار گرفتن در خدمت مفاهیم یاد شده ماندگار میشود.
در حقیقت کلام و فرهنگ ادبیات ما متأثر از فرهنگ دینی ما از جمله واقعه عاشورا است. به همین ترتیب، آثار غنی بزرگان ما در ادبیات و دیگر حوزهها، جلوه خاصی به ابعاد گوناگون دینی و مذهبی ما بخشیدهاند. این تعامل توانسته در تبلیغ، انتقال پیام و تسری دادن فرهنگ شیعی اثرگذار باشد. این دامنه اثر یقینا محدود به ادبیات نیست و در آثار دیگر بزرگان عرصههای گوناگون هنر، جلوههای خودش را نمایان کرده است.
از حال و هوای فعالیت در جمعی که یاری حسین (ع) در دنیای امروزی را فراروی خود قرار دادهاند بفرمایید؛ چه کاری انجام میدهید و قرار است شاهد چه کار ارزندهای از جانب شما باشیم؟
با توجه به وظیفهای که به بنده حقیر داده شده، قرار است در یکی از ورکشاپهایی که مجمع دوستداران حسین (ع) برگزار میکند، زمینه آشنایی علاقهمندان را با هنر ولائی و عاشورایی فراهم کنم. با توجه به بضاعت اندکم، قرار است اثری را همخوان با ایام عزاداری حضرت اباعبداللهالحسین (ع) ارائه کنم. بر همین اساس، طرحی را مرتبط با موضوع حضرت علی اصغر (ع) نقش میکنم. در این طرح، پرندهای به صورت تمثیلی، تیری به او اصابت کرده و مجمعی از پرهای پراکنده در محیط را میبینیم. غنچهای از گل محمدی که شکستگی دارد و بیآبی کشیده و در حال پژمردگی است از بخشهایی هستند که قصد دارم به تصویر بکشم.
با توجه به پیشینه و سابقه این نوع هنر بفرمایید تا چه میزان در واقعه عاشورا و فرهنگ دینیمان جلوه کرده است؟
هنر ولائی به طور مداوم در گونههای هنری ما بروز و ظهور داشته است و مسلما همانطور که پیشتر عرض کردم در تعامل با فرهنگ دینی و مذهبی ما قرار داشته و دارد. پردهخوانی، نقالی و نقاشی قهوهخانهای سابقهای دور و دراز در فرهنگ ایرانی داشته اما به نظر میرسد که در پیوند با واقعه عاشورا بخش قابل توجهی از ظرفیتهایش را به نمایش گذاشته است. به خاطر دارم منزل ما در جایی بود که حتی در ایام غیر محرم و صفر این پردهها در معابر به نمایش گذاشته میشد و هر از چند گاهی، به ویژه شبهای جمعه توسط افرادی برپا میشد، مردم گوش فرا میدادند و تعلق خاطرشان را ابراز میکردند.
هرکس به فراخور حرفه و فعالیت خود بیارتباط با این فضا نیست و میتواند مصداق یاری رساندن به عاشوراییان را در کار خود پیدا کند.
پس قرار گرفتن در چنین حال و هوایی بود که زمینههای علاقه به این هنر را در شما ایجاد کرد؟
بله دقیقا. نه تنها من بلکه بسیاری از افراد با دیدن چنین ویژگیهایی برای ورود به عرصه خلق آثار هنری این حوزه ترغیب شدند. فرهنگ عاشورا و کربلا نقشی ناگسستنی در فرهنگ ما دارد. این هم شیوهای از انتقال بود و هر کسی به قدر وسعش، پیوند و ارتباط خود را با این تفکر عرضه کرده است. هرکسی که با عرصه هنر آشنا بود، به مدد این ابزار تلاش کرده ارادت خود را عرضه کند.
تربیتکنندگان عرصه هنر ما تا چه اندازه این مسئولیت را بر عهده گرفتهاند و آیا در عرصه آکادمیک ما به این وجه از هنر پرداخته میشود یا خیر؟
این که آیا با موضوع ولایی و فرهنگ عاشورایی کاری صورت میگیرد یا نه، البته که به صورت جسته و گریخته فعالیتهایی انجام میشود. اما این که دانشگاهها و مراکز تولید علمی و پژوهشی ما تا چه میزان وارد عرصه تکنیکها و مهارتهای این عرصه شدهاند یا شیوههای تذهیب، نقاشی، نگارگری را با طرح و بافت این فرهنگ آنهم بهطور تخصصی همخوان کردهاند یا نه، داستان دیگری است. خوشبختانه اما دانشگاههای ما دارای بضاعت خوبی هستند و با تربیت هنرمندان و متخصصان در حوزه تحصیلات تکمیلی تلاش کردهاند زمینه ورود هنر به این عرصه را فراهم کنند. بنابراین این اتفاق کم و بیش محقق شده است اما امیدوارم که رویکرد ولایی با حضوری پررنگتر در نگاه هنرمندان ما یک معنا و ماندگاری خاصی به آثار هنری ببخشد. ما هیچ گریزی از معنا نداریم و هنر به دور از معنا محکوم به مستهیل شدن خواهد بود. درآمیختگی آثار هنری با معنای کربلا به طور خاص ماندگاری را به ارمغان میآورد و مانند خشت و گلی بدل شده به سبو، ویژگی ارزشمندی و ماندگاری را با خود خواهد داشت.
میبایست سیاستگذاران، فرهنگسازان و همه کسانیکه تولی این حوزه را بر عهده دارند با دلسوختگی و دلباختگی خاصی درک کنند که هنر با قرار گرفتن در خدمت مفاهیم یاد شده ماندگار میشود.
مجمع دوستداران حسین (ع) تا چه میزان میتواند به ترویج فرهنگ حسینی و احیای معنا در نگرش هنر کمک کند؟
تردید نکنید که ایجاد زمینه معرفی هنر ولایی و عاشورایی آن هم به شکل صحیح آن به ترویج فرهنگ حسینی کمککننده است. اساسا بساط سیدالشهدا (ع) به دست مردم برپا میشود و روضهخوانی، برپایی بیرقها و عزاداری امام حسین (ع) جلوههایی از میزان تأثیر و نقش مردم در فرهنگ عاشورایی است. از کودکی به خاطر دارم چه در ایام خفقان، اختناق و ظلم، چه دورههای کنونی با مختصات خاص خودش، نقش مردم در ابراز ارادت به فرهنگ حسینی، در اشکال و ساز و کارهای گوناگون جلوه کرده است. نقش این مجموعه هم به عنوان یک پایگاه مردمی قطعا در یاریرسانی به فرهنگ سیدالشهدا (ع) اثرگذار خواهد بود.
هنر ایرانی توانسته فرهنگ عاشورایی را نه تنها در سطح ملی بلکه به دیگر ملل و اقوام معرفی کند بنابراین میتوان گفت هنر ایرانی از این حیث توانسته است دین خود را به فرهنگ عاشورا ادا کند.
شعاری که مجمع دوستداران حسین (ع) برای این رویداد در نظر گرفته، مردم را به یاری اباعبدالله (ع) در دنیای امروزی دعوت میکند، فکر میکنید در دنیای امروزی مصداق این یاریرسانی چیست و به چه شکلی ظهور و بروز پیدا میکند؟
همان طور که عرض کردم، هر کسی در هر عرصهای از پذیرایی عزاداران در روضه امام حسین (ع) تا فعالیتهای هنری و خلق اثر، میتواند سردهنده ندای یاری رساندن به اباعبداللهالحسین (ع) باشد. هر کس به فراخور حرفه و فعالیت خود بی ارتباط با این فضا نیست و میتواند مصداق یاری رساندن به عاشوراییان را در کار خود پیدا کند. مثلا در همین مجمع دوستداران حسین (ع)، بخشهای مختلف از جمله همین سقاخانه یا برنامههایی که برای نشست فرهنگ عاشورا تدارک دیده شده است، در راستای گسترش هرچه بیشتر و بهتر مصادیق یاری امام حسین (ع) قرار دارد. یاری رساندن به حسین (ع) و یارانش در دنیای امروز ما نه یک شعار بلکه یک ضرورت است. فرهنگ سیدالشهدا (ع) هر سال که میگذرد، بیشتر و عمیقتر حیات و مشی ما را تحت تأثیر خود قرار میدهد. هر بار که رویداد محرم تازهای از راه میرسد به شرط قید حیات، دستخوش تغییر و تحولات عمدهای میشویم. باید درک کنیم که این فضا برای ما یک فرصت مغتنم است. عزاداری ایشان نعمت بزرگی است که خداوند به ما عطا کرده است تا بتوانیم علیرغم تمام سوابق سو و سیاهنامگیهایمان، راه بهشت را انتخاب کنیم.
به عنوان یک هنرمند، فکر میکنید هنر ایرانی توانسته است انتقالدهنده پیام عاشورا در عرصه بینالمللی باشد و ظرفیت هنرمندان ما تا چه اندازه توانسته است در این عرصه راه خود را بیابد؟
مسلما همینطور بوده است. هنر ایرانی و هنرمندان کشورمان در دوران گوناگون توانستهاند توانمندیهایشان را در این عرصه به نمایش بگذارند. نقاشی و نگارگری ایرانی به قدری دارای ظرفیتهای منحصر بهفرد و خاص در انتقال مفاهیم است که شاید دیگر گونههای هنری از این ویژگی کمتر برخوردار باشند. هنر ما مانند شاعرانگی ماست و تصویر توانسته شاعرانه، مفاهیم را به تصویر بکشد. از همین پارچههای عزاداری تا برپایی بیرقهای امام حسین (ع) همگی با ظرفیت و ویژگیهای فرهنگ ایرانی و شیعی توانستهاند فرهنگ عاشورایی را نه تنها در سطح ملی بلکه به دیگر ملل و اقوام معرفی کنند. جای شکر دارد که هنر ایرانی از این حیث توانسته است دین خود را به فرهنگ عاشورا ادا کند.
سخن آخر؛ پیام شما برای گردانندگان این مجمع حسینی و فعالان عرصه هنر چیست؟
به اعتقاد من خلوص مهمترین ویژگی ارادت به امام حسین (ع) است و این مجمع این ویژگی را دارد. نه تنها فعالان این مجمع که افراد در هر عرصه و جایگاهی با خلوص نیت میتوانند منتقل کننده پیام اباعبداللهالحسین (ع) و یاران ایشان باشند. اما یک پیام هم برای همکاران و همصنفان خود دارم. این که در هر حوزهای از هنر که فعالیت میکنند، دچار روزمرگی نشوند و جا دارد که هر روز موضوع ولایت و فرهنگ عاشورا را در آثار هنری خود که سالیانی است محصور و محجور مانده بیشتر مورد توجه قرار دهند.
من از روزی که به هنر پناه بردم و سعی کردم هنرم را در خدمت اعتقاداتم قرار دهم از برکات آن بهرهمند شدم و معتقدم آثار مثبت این عرصه به حدی است که گستره بارشهای رحمت الهی، هنرمند را از توسل و تکیه به روزمرگیها بینیاز میسازد. اما لازمه آن باور ماست و حتی اگر با ناباوری هم به این سو برویم، بعید است این آثار مثبت را حس نکنیم.