به گزارش کربوبلا، دکتر سیده رقیه میرابوالقاسمی عضو هیئت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی در نشست «قطعیت عاشورا و تفاسیر متفاوت از آن» بر ضرورت شناخت، بررسی و تفسیر رخدادهای تاریخی مبتنی بر واقعیت این رخدادها، گفت: رویدادهای تاریخی دارای یک واقعیت هستند که تمامی مفسران و تاریخنگاران بر روی آن اتفاق و اشتراکنظر دارند. این واقعیت تاریخی، موضوعی اساسی و مهم است که میبایست در برداشت، بررسی و تفسیر از رویداد مورد توجه قرار بگیرد.
وی با تاکید بر این که نباید میان اساس و اصل یک واقعه تاریخی و برداشت و تفسیرها انقطاع ایجاد شود، گفت: تفسیرهای متفاوتی بر اساس نگرشها و جهانبینیهای متفاوت از یک رویداد شکل میگیرد، اما خواستگاه این نگاه، عارفانه، سیاسی، مذهبی و یا هر گرایش دیگری باشد، نباید توجه به اصل واقعه به دست فراموشی سپرده شود. اما متاسفانه در برهههای گوناگون، تفسیرها و جهتگیریهای مختلف با نادیده گرفتن آن اصل تاریخی بیان شده است.
میرابوالقاسمی به تلاش برخی از اندیشمندان معاصر برای توجه بخشیدن تفکر عمومی به اصل و ماهیت واقعه تاریخی عاشورا اشاره کرد و افزود: کاری که برخی از اندیشمندان مانند دکتر شریعتی انجام دادند، احیای مجدد آن اصل تاریخی در نظرها بود تا میان نگاه جامعه و اصل واقعه فاصله نیفتد، زیرا بسیاری از انحرافها از همینجا آغاز میشود.
این پژوهشگر حوزه دین، با تاکید بر اینکه اگرچه ممکن است نگرشها، برداشتها و تفسیرهای متفاوتی از یک واقعه تاریخی ارائه شود، اما موضوع اساسی و مهم این است که نباید فراموش شود یک اصل و واقعیت تاریخی رخ داده است، بیان کرد: اگر امام حسین (ع) از نگاه واقعه تاریخی و واقعیت جدا شود و به مثابه انسانی ماورایی و غیر واقعی نگریسته شود، بسیاری از جنبهها و لازمههای درک حقیقت ایشان مورد توجه قرار نمیگیرد و عمده انحرافات و مشکلها از همین نقطه آغاز خواهند شد.
وی با تاکید بر اینکه همه باید بر اصل تاریخی واقعه عاشورا اتفاق نظر داشته باشند و بر اساس هر نگرش و گرایش و تفسیری نباید اصل تاریخی واقعی کربلا نادیده گرفته شود، ادامه داد: بنابراین نباید امام حسین (ع) را از واقعیت تاریخی ایشان جدا نگریست و هنگامیکه برای یک واقعیت تاریخی به اندازه بضاعت موجود از مستندات محکم و مبتنی بر حقایق، دلایل مستند و مستدل ارائه شود، اصالت خواهد یافت و معنای آن به درستی ارائه و درک خواهد شد.
اگر امام حسین (ع) صرفا به مثابه انسانی ماورایی و غیر واقعی نگریسته شود، بسیاری از جنبهها و لازمههای درک حقیقت ایشان مورد توجه قرار نمیگیرد و عمده انحرافات و مشکلها از همین نقطه آغاز خواهند شد.
میرابوالقاسمی، با اشاره به آغاز فرآیندی که با حرکت امام حسین (ع) پیش از واقعه عاشورا شکل میگیرد و در این واقعه به اوج جلوه خود میرسد، اظهار کرد: در واقع، اساس واقعه عاشورا به پیش از سال 61 ه.ق بر میگردد و معارضات امام حسین (ع) با معاویه پس از شهادت امام حسن (ع) و حتی نامههای تند ایشان آغاز میشود، اما اوج آن را در واقعه کربلا میبینیم؛ این در حالی است که عموما به این بخش مهم و تاریخی از نهضت امام حسین (ع) کمتر توجه شده و بدیهیست مادامیکه این بخش مهم و تاریخی از یک واقعه مهم و تاریخساز اینچنینی صرفنظر شود یا کمتر دیده شود، قطعا تصویری کامل، شفاف و مبتنی بر واقعیات ارائه نشده و تحریف از همینجا آغاز میشود.
این استاد دانشگاه، یکی از مهمترین چالش و بزنگاههای تاریخ را برخورد با علم کلام دانست و اظهار کرد: کلام در تلاش برای دفاع از مؤلفههای دین میرود تا با ارائه مستندات کلامی وقایع و فرضها را به اثبات برساند. اما باید این نکته را مد نظر داشت که هیچ فرضی در تاریخ از پیش اثبات شده نیست و این موضوع دشواری را دوچندان میسازد. اینجاست که برخی معتقدند نباید کلام را دخیل کرد و هنگامی که کلام دخالت نیابد به این معناست که باید فارغ از هر گونه نگرش مذهبی موضوعات را بررسی کرد.
وی افزود: با این نگاه، طبیعی و بدیهی است که بسیاری از فرضها اثبات نشوند، اما نباید نگاه مذهبی را نادیده گرفت و در نگاه مذهبی این عدالت در قضاوت در کنار توجه مذهبی حفظ میشود و به اثبات میپردازد.
این پژوهشگر دینی ادامه داد: انتخاب هر یک از این دو دیدگاه برای اثبات وقایع منشا از جهانبینی فردی است. در این میان ممکن است گزارههایی هم باشند که دلایلی برای اثباتشان وجود نداشته باشد.
میرابوالقاسمی با بیان اینکه همانطور که پذیرفتهایم، بسیاری از حقایق در تاریخ وجود دارند که ظرف محدود عقل نمیتواند پاسخگوی آنها باشد، اظهار کرد: تحلیل و نگاه به واقعه کربلا نیز بر اساس مؤلفههای گوناگونی از جمله رویکرد دینی، جهانبینی و دانش تاریخی اتفاق میافتد و مسلما علم بشری در پاسخ گفتن به همه ابعاد وقایع تاریخی از جمله این واقعه توانمند نیست و در نهایت باید پذیرفت علم محدود بشری تا یک جای مشخص پاسخگوی مسائل است.
بعضی مواقع مسلمانان تصور میکنند تاریخ اسلام عین اسلام است که این نگرش نادرست و بعضا خطرآفرین است.
میرابوالقاسمی، با تاکید بر اینکه در دنیای امروز بیان نگاه قطعی در خصوص یک واقعه تاریخی ممکن نیست، افزود: همانگونه که نمیتوان پیرامون تاریخ به قطعیت سخن گفت، نمیتوان به قطعیت پیرامون یک واقعه تاریخی نیز سخن گفت، اما مستندات و مدارکی که تاریخ در برهههای گوناگون به ما ارائه میدهد، میتواند حقیقت و ثبات واقعه را به اثبات برساند.
این مدرس دانشگاه، همسان خواندن تاریخ اسلام با اصل دین را از منظر عمومی یک آسیب جدی دانست و اظهار کرد: نگاهی غالب در میان مسلمانان وجود دارد که بر اساس این نگاه، مسلمانان تصور میکنند تاریخ اسلام عین اسلام است که این نگرش نادرست و بعضا خطرآفرین است.
وی ادامه داد: تاریخ اسلام برابر با اسلام نیست و اگر پیامبر (ص) را به عنوان الگو و معیار میشناسیم، میبینیم که پیامبر اسلام (ص) در سیره و منش خود اندازه و معیار صحیحی از آنچه که اسلام به بیان آن میپردازد ارائه دادهاند. در برخی از برههها، وقفههای طولانی در ثبت تاریخ اسلام صورت گرفته و همین موضوع زمینههای تحریف را فراهم آورده است.
ابوالقاسمی در پاسخ به اثبات تاریخی یک واقعه، وجود و بهرهمندی از استنادات تاریخی قابل اثبات را یادآور شد و گفت: موضوعات مناقشه برانگیز و محل چالش در تاریخ اسلام وجود دارند، اما اگر منطق مستدل داشته باشیم و بتوانیم با مستندات و مستدرکات قویتری به نقض موضوعات بپردازیم ارائه میکنیم.