حلقه وصل
سجاد خاکی صدیق
روبروی ضریحش ایستادهام و مودبانه سلامش میدهم تا میرسم به این عبارت «اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَه سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی» نگاهم را از روی زیارت نامه بر میدارم و پخش میکنم بین شبکههای ضریحش. هر شبکه ضریحش مرا وصل میکند به ماجرای غریبی در این عالَم. چشمانم خیره خیره به یکی از شبکهها دوخته میشود و به تبع آن دلم هم آن جا گیر میکند. زبانم در دهانم میچرخد و میگویم: ...