بررسی اغراض مضمون و ساختار لفظی و معنوی شعر حماسی
1. اغراض شعری (مدح وصف رثا هجا)
درست است که همان اغراض شعری کهن در این نوع از شعر نیز وجود دارد؛ اما نوع و چگونگی بهره برداری از این اغراض جلوهای ویژه و رویکردی متفاوت به آن میبخشد وصف مدح هجا و رثا در تاریخ ادبیات عربی از کاربردی ذاتی و ماهوی برخوردار است به این معنی که هریک از این شیوه های شعری در همان هدف و عنوان کلی – توصیف ستایش سرزنش مرثیه به کار برده میشود اما در شعر حماسی – آیینی عاشورایی عملکردی ابزاری و آلی مییابند و در خدمت اهداف مضامین و باورهای دینی قرار میگیرند به دو نمونه از این اغراض با ذکر موارد خاص اشاره میشود.
1-1-5. وصف: دعبل خزاعی نخست شبهایی را توصیف میکند که ماهرویان پرده از رخسار برمیگرفتند و او روزها را به سرمستی دیدار آنان پشت سر میگذارد:
و اذ هی یَلحَظنَ العیون سَوافِراً و یَستُرن بالایدی علی الوَجَنات
و اذ کُلُّ یوم لی بلحظی نشوه یبیتُ لَها قَلبی علی نَشَواتِ[1]
ترجمه: در آن هنگام (شبها) ماهرویان نقاب از رخسار برمیگرفتند و گونه ها را با دست میپوشاندند. هر روز دیدگانم سرمست دیدار آنان بود و قلبم به یاد آن مستیها و خوشیها شب را به روز میآورد.
اما دعبل به دنبال آن این وصف را زمینه ساز پیمانشکنی دشمنان اهل بیت -علیهم السلام- قرار میدهد:
هم نقضُوا عَهدَ الکتاب و فرضَه و محکمه بالزُّور و الشبهات[2]
ترجمه: آنان پیمان و فرمان قرآن و آیات محکم آن را به دورغ و شبهه افکنی گسستند.
2-1-5. هجا: در هجا که شاعران به خود اجازه میدهند در برابر دریافت صله گستاخانه پرده دری کنند و هر صفت زشتی را بیپروا زبان برانند شاعر شیعی با تصویرسازیهای بی بدیل این زشت نمایی را با ستم ستمگر و بیعدالتی و فریبکاری او پیوند میدهد تا آرمانخواهی و مقاومت و پایداری را در اندیشه و جان مخاطب خویش زنده نگاه دارد.
ابن رومی در قصیده ی جیمیهی خود – روده شده در رثای یحیی بن عمر الحسین – نخست تصویری هجو آلود از ستم عباسیان ارائه میدهد:
جنوا بنی العباس مِن شَنآنِکم وَ شُدُّوا علی ما فی العِیابِ و اشرِجوا
بررسی نمونههای یاد شده در ادب عربی نشان میدهد اشعار عربی – قرن اول تا سوم هجری – با توجه به پیشینه ی طولانی و توانمند ادبی و پشت سرنهادن دوران شکوفایی و پیشرفت و برخورداری از گنجینههای پربار لغوی و نیز تکامل زبان شعری و تجربه کامل قالبهای عروضی در گستره ایجاد تحول و انقلاب در مضمون به پختگی و انسجام رسیده است.
و خلوا ولاه السوُّء منکم و غیُّهم فاحربهم ان یَغرقوا حیث لججوا[3]
ترجمه: ای بنی عباس زشتیهای [کردار] خود را بپوشانید و در پوشهای [صندوقهای کینه و دشمنی خود] را ببندید و بند کیسه های دشمنی را بکشید و بربندید و فرمانداران بدکردارتان را با گمراهیهایشان واگذارید چه شایسته اند در همان منجلاب و باتلاقهای [بدبختی و گمراهی خویش] فرو روند.
ابن رومی آنگاه در بخشهای پسین آنان را از فرجام ناخوشایند و سقوط در ورطه ی نابودی بر حذر میدارد و امیدوارانه برپایی دولت حق را به شیعیان نوید میدهد:
غررتم اذا صَدَقتٌم ان حاله تَدوم لَکُم و الدهرُ و اونان اَخرَجُ
لعل لَهُم فی مَنطَوی الغیث ثائرا سَیَسمُولَکم و الصُّبح فی الیل مُولَج[4]
ترجمه: فریب خورده اید اگر پندارید این فرمانروایی برای شما دوام دارد زیرا دنیا و روزگار دو رنگ سیاه و سفید دارد (گاهی به سود شماست و گاهی به زیانتان) شاید آنها در پایان این دوران بارش (انقلاب و شورش) دولت و انتقامگیرنده ای داشته باشند که بر شما برتری یابند زیرا بامداد از دل تاریکی برمیآید.
2-5. مضمون و دونمایه
چنانچه در بخش بررسی ساختار و درونمایهی شعر عاشورایی گذشت شاعران متعهد شیعه در این گستره با تأثیر از ابعاد گوناگون حادثه ی طف و نیز پیروی از تعالیم و آموزههای پیشوایان معصوم شیعه (ع) مضامین و معانی نویی در افکندند و با هدفمند و جهتدار کردن سرودههای خود زمینه ی شکل گیری و تحول شعر حماسی – آیینی عاشورایی را با ویژگیهای منحصر به فرد و ایجاد مکتب ادبی مستقل شیعه فراهم ساختند بررسی نمونههای یاد شده در ادب عربی نشان میدهد اشعار عربی – قرن اول تا سوم هجری – با توجه به پیشینه ی طولانی و توانمند ادبی و پشت سرنهادن دوران شکوفایی و پیشرفت و برخورداری از گنجینه های پربار لغوی و نیز تکامل زبان شعری و تجربه ی کامل قالبهای عروضی در گستره ی ایجاد تحول و انقلاب در مضمون به پختگی و انسجام رسیده است.
3-5. ساختار لفظی و معنوی
درک ضرورت انتقال و تبلیغ مفاهیم آموزهها و تعالیم آیینی و عاشورایی از سوی شاعران شیعی و توانایی علمی و ادبی بالای آنان گزینش و کاربرد این رویکردها را در گسترهی ساختار لفظی و معنوی امکانپذیر ساخت.
1-3-5. کاربرد زبان روزمره: شاعران شیعی با درک موقعیت تاریخی شیعه و فراز و نشیبهای آن و با توجه به اهمیت فراوان زبان شعر در پاسداری از سنگرهای اعتقادی و انتقال آموزهها و معارف حسینی (ع) به نسلهای آینده زبان مطنطن و سرشار از واژگان و ترکیبات و اصطلاحات ادیبانهی ویژهی خواص را کنار نهادند و به زبان روزمره و متداول در میان مردم روی آوردند که سرشار از سادگی و روانی بود عقبه بن عمرو السهمی چنین میسراید:
مررت علی قبر الحسین بکربلا فَفَاضَ عَلیه مِن دُموعی غَزیرُها[5]
ترجمه: در کربلا بر قبر حسین (ع) گذشتم و اشک فراوانی از دیدگان من بر تربت [پاک] او فرو ریخت.
یا کمیت میگوید:
ذهب الذین یُعاشُ فی اَکنافِهِم لَم یبقَ الّا شامِت او حاسِدُ[6]
ترجمه: کسانی که پناهگاه مردم بودند رفتند (درگذشتند) و جز سرزنشگر یا حسود کسی باقی نماند.
این شیوه با اشعار دیگر شاعران همچون سید حمیری دعبل نمری ابن رومی و سید رضی استمرار مییابد.
2-3-5. آزادی کامل در گستره ی گزینش واژگان و اجتناب از کاربرد پیرایه های لفظی رایج: رویکرد پیشگفته این امکان را در اختیار شاعران شیعی قرار داد تا در حوزه ی گزینش واژگان مناسب به دور از هرگونه مصلحتگرایی و ملاحظات ادیبانه یا منازعات رایج در محافل شعری درباری از آزادی کامل برخوردار باشند و هدف را قربانی و فدای وسیله نسازند و با اجتناب از پیرایه ها و آرایه های لفظی رایج در جستجو و بررسی لغوی خود به افراط و تفریط دچار نگردند. کمیت با توجه به این ویژگی میسراید:
و قتیل بالطَّفِّ غُودِرَمنه بین غوغاء اُمّه وَ طَغَامِ[7]
ترجمه: کشته ی طف (کربلا) که در میان هیاهو و غوغا و جار و جنجال قومی پست [بر زمین تفتیده] رها شده است.
و این سروده ی دعبل:
توفو اعطاشَا بِالفُراتِ فَلَیتَنی تَوَفَّیت فیهم قَبلَ حینَ وفاتی[8]
ترجمه: آنان در کنار فرات تشنه لب جان باختند. ای کاش من نیز پیش از فرارسیدن مرگم در میان آنان [بودم] و با ایشان جان میدادم.
3-3-5. کاربرد واژگان اعتقادی با بار معنایی جدید: یکی از ویژگیهای برجسته ی ساختار لفظی و معنوی شعر حماسی آیینی عاشورایی کاربرد واژگان اعتقادی بامعنای جدید همچون ولی امام ثارالله الوتر الموتور مهدی انتظار حجه الله بقیه الله و جز آن است کمیت میگوید:
و قالُوا تُرابی هَواهُ وَ دینه بِذَلِکَ ادعی دبینَهُم و اُلقبُ[9]
ترجمه: و گفتند او در عشق و آیینش ترابی است (طرفدار ابوتراب علی (ع) و علوی مذهب است) و من به همین نام و لقب در میان آنان خوانده میشوم.
و هم او سروده است:
و اوجَبَ یوماً بِالغِدیر وِلایه علی کَلِّ بر مِن فصیح وَ اَعَجَمِ[10]
ترجمه: و در روز غدیر ولایت علی (ع) را بر هر نیکوکاری از عرب و عجم واجب فرمود.
دعبل نیز اینگونه دربارهی مفهوم انتظار میسراید:
فلوا لا الدی اَرجُوهُ فی الیوم اوغَد تَقَطَّع نفسی اثرَهُم حَسَرات[11]
ترجمه: اگر امیدوار آن کس نبودم که امروز یا فردا خواهد آمد [بند بند] جانم از حسرتهایی که [در فقدان] ایشان ابزار میداشتم از هم میگسست.
4-3-5. تشخیص هیئت موسیقیایی کلمات و ترکیب آن با ویژگی الهام درونی شاعر: این تشخیص و ترکیب موجی از اهتزاز و جنبش و شور بیرونی و درونی را در مخاطبان بر میانگیزد و آنان را برای هم ذات پنداری و اثرپذیری آماده میسازد. دیک الجن با توجه به این ویژگی سروده است:
یا عَینُ فی کربلا مَقَابِر قد ترکن قلبی مَقَابِر الکَرَبِ[12]
ترجمه: ای چشم [اشک ریز من] در کربلا گورهایی است که آرامگاههایی از محنت و سختی در قلب من بر جای نهاده است.
و یا دعبل با جهت دهی این دو خصوصیت میسراید:
راسُ ابنُ بنت محمد وَ وَصیه یا للرِّجالَ علی القَناهِ یرفَعُ[13]
ترجمه: وای بر شما مردمان سر پسر و دختر پیامبر و جانشین او بر نیزه بلند
5-3-5. توجه به جنبه ی دلالی و ارتباطی صور خیال: برخلاف بسیاری از شاعران برجسته ی عرب شاعران عاشورایی برای تحقق آرمانهای مکتبی و گسترش آموزههای حسینی (ع) بیشتر به جنبه ی دلالی و ارتباطی صور خیالی شاعرانه و نه حیثیت استقلالی و ذاتی آن (پرداختن به خصوصیات و پیرایه های لفظی و لغوی و تفننهای ادبی) اهمیت میدادند. دیک الجن سروده است:
کَم شَرَقَت مِنهم السُّیوف و کم رویَت الارضُ من دَم سَرب[14]
ترجمه: چه بسیار شمشیر که از [خون] ایشان سیراب شد (با ریختن خون ایشان درخشیدن گرفت) و چه بسا که زمین از خون روان و جاری [ایشان] آبیاری گشت.
6-3-5. تلفیق و سازگاری میان زبان عاطفی و حماسی و گیوند آن با اندیشه ی دینی شاعر: در آفریده های شعری ادبیات عربی همواره میان زبان عاطفی و حماسی نوعی گسست و جدایی مشاهده میشد چرا که از نظر شاعران شعر عاطفی با رافت و نازکدلی همراه بود و شعر حماسی با شکوه و فخامت و این هر دو بهطور معمول در یک سبک و غرض خاص قابل جمع نبود اما شعر حماسی – آیینی عاشورایی از یکسو توفیق یافت میان زبان عاطفی و حماسی تلفیق و هماهنگی برقرار سازد و از سوی دیگر توانست با پیوند استوار آن با درونمایههای اندیشه های دینی زمینه های شکلگیری یک سبک شعری مستقل را فراهم نماید.
دعبل در بخشی از قصیده ی تاییه نخست حزن آلود و غمگنانه از تجاوز به حریم خاندان پیامبر صلیالله علیه و اله شکایت میکند:
و آل رسول الله تُسبی حریمُهُم و آل زیاد رَبَّه الحَجَلات[15]
ترجمه: به حریم خاندان پیامبر خدا تجاوز میشود و خاندان زیاد در حجله های [شادمانی و سرور] به سر میبرند.
سپس با زبانی پرشکوه، نفس خود را به آینده ی روشن و فرجام نیک مژده میدهد:
فیا نَفسُ طیبی ثُمَّ یا نَفسُ ابشری فَغَیرُ بَعید ما هُوَآت[16]
ترجمه: پس ای نفس شادمان باش و ای جان بر تو مژده باد که آنچه آمدنی است چندان دور نمیباشد.
7-3-5. استفاده از تشبیهات تمثیلی برگرفته از آیات قرآنی و معارف دینی: از جمله ویژگیهای ساختار لفظی و معنوی این شعر، قرار گرفتن تشبیهات تمثیلی برگرفته از آیات قرانی و معرف دینی در بافت و ساختار هنرمندانه برای اثبات حقانیت خلافت و ولایت سلاله ی نبوت و انعکاس فضایل ایشان است.
سید حمیری درباره نزول آیه ی تطهیر و اختصاص آن به اصحاب کسا چنین سروده است:
اِنَّ یوم التطهیر یَوم عَظیم خُصَّ بالفضلِ فیه اَهلُ الکِساء[17]
ترجمه: روز [نزول] آیه ی تطهیر، روز بزرگی است که در آن، آل عبا به برتری و فضل ویژگی یافتند.
و یا کمیت وجوب ولایت امیرالمؤمنین (ع) را اینگونه به تصویر میکشد:
علی امیر المومنین و حقُّه من الله مفروض عَلی کل مسلم
وَ اَنَّ رسول الله اوصی بِحَقه وَ اشرَکه فی کُلِّ حق مقسَّم[18]
ترجمه: علی (ع) امیر و سرور مومنان است و حق [ولایت] او از جانب خدا بر هر مسلمانی واجب است. پیامبر خدا بهحق او سفارش فرمود و او را در هر حق تقسیم شده ای شریک فرمود.
افزون بر موارد جزیی مذکور، رجزها و سرودههای مشهور و بلند عاشورایی، مانند هاشمیات کمیت، تاییهی دعبل و جیمیهی ابن رومی – که به برگزیده هایی از آن در بخشهای مختلف مقاله اشاره شد – مصادیق بارز و شواهد صادق تحقق این رویکرد از سوی شاعران متعهد شیعی به شمار میروند.
نتیجه
پیامدهای ارزشی و ادبی شعر عاشورایی
شعر حماسی آیینی عاشورایی در روند تکاملی خود، پیامدهای ارزشی و ادبی مهمی برجا نهاد که نخست، شماری از اثرگذارترین آنها مذکور میگردد. سپس به دو مورد خاص از تحقق این پیامدها در شعر معاصر شیعه (در دو قالب قدیم و جدید) اشاره میشود:
حفظ و استمرار ارزشها و آرمانهای علوی و حسینی و انتقال آنها به نسلهای آینده.
تصویرسازی منسجم و اثرگذار از رویدادهای جانگداز کربلا و حفظ و ثبت آنها در حافظه ی تاریخی شیعه.
فراهم ساختن زمینه ی شکل گیری شعر حماسی – آیینی عاشورایی که هم ویژگیهای سنتی رثا را در خود داشت و هم نوآوریهای شگفت و شورآفرین در آن به چشم میخورد.
دمیدن روحیه ی مقاومت و پایداری و ایثار در شعر شاعران شیعی و نفوذ آن در زندگی فردی و اجتماعی شیعیان.
برخورداری از جایگاهی بنیادین در شکل گیری مکتب ادبی مستقل شیعه و تأسیس سبک ویژه – با تحول در جهتدهی اغراض و انقلاب در مضمون و درونمایه و دگرگونی در ساختار لفظی و معنوی چنانچه در بخشهای مربوط به هر یک مذکور گشت – و منحصر به فرد شعری در گستره ی زبان و ادبیات عربی.
عمل تبلیغی و ارتباطی مهم مکتب تشیع در عرصه ی رویارویی و مقابله با دستگاههای پرزرق و برق و عظیم تبلیغاتی دشمن.
سرچشمه ی همیشه جوشان در قلمرو ابداعات و نوآوریهای شاعرانه و جهتبخشی پویا به جریانهای فکری و ادبی دینی و غیردینی در دورههای گوناگون.
شیخ محمدعلی یعقوبی، از اعلام ادب و شاعر معاصر شیعی و عراقی در قصیده ای با عنوان «میلاد ابی الشهدا» در یک تابلوی زیبای شاعرانه، در آغاز، خصلتهای نیکو و جایگاه بلند امام (ع) را به تصویر میکشد:
اَعِدِ الطرفَ دُون اَدنی عُلاهُ سَتَرَاهُ یرتَدُّ وَ هوَ کَلیلُ
سُودَدُ تقصُرُ الکَواکِبِ عنه و علی هَامَهِ الضرَاحِ یَطُوُلُ[19]
ترجمه: از نزدیکترین نقطه به بلندای [جایگاه] او بنگر؛ نگاهت خسته و ناتوان باز میگردد. بزرگی و سیادتی [میبینی] که [دست] ستارگان از آن کوتاه است و تا اوج کرم و بخشش، امتداد و گسترش دارد.
شاعر به دنبال آن، با اشارهای زیرکانه به مفهوم آب در حماسهی ثارالله، مفهوم فداشدن و تقدیم قربانی را مطرح میسازد:
لَاتُجاری یَدَیِه نَیلاً اذَاما طَفَحَت دَجلَهُ وَفاقَ النِّیلُ
قَرَّبَ النَّفس للا لِه فِداءً اینَ مِنهُ الذبیح اسماعیل[20]
ترجمه: دجله و نیل آنگاه که [خروشان از بستر خویش] لبریز شوند و فَیَضان کنند، به بخشش دستان او نتوانند رسید جان خویش را فدا و قربانی معبود خود ساخت. این فدایی کجا و اسماعیل ذبیح کجا؟
ادونیس – شاعر شیعی و معاصر سوری – در تصویری آکنده از حزن و اندوه و درد و با زبانی شور انگیز و حماسی، تنهایی و غربت و بییاوری امام حسین (ع) را در زیر زخم شمشیر و تیغ و تیر دشمن و همراهی و خضوع پدیده های هستی را در برابر او، عاشقانه میسراید:
وَ حینَما استَقَرَّت الرّماحُ فی حَشاشَه الحسین وَ ازَّیَّنَ بِجَسَدِ الحسین
وَ داسَتِ الخُیُولُ کُلَّ نقطه فی جَسَد الحسین واستُبِلت وَ سُرِقِت مَلابِسُ الحسین
رَاَیتُ کُلَّ حَجَر یَحنُو علی الحسین راَیتُ کُلَّ زَهرَه تَنَامُ عِندَ کتِفِ للحسین
راَیتُ کلَّ نَهر یَسیرُ فی جنازَه الحسین[21]
ترجمه: چون نیزه ها بر جان حسین (ع) نشست و آرام و قرار گرفت و با پیکر حسین (ع) آراسته و تزیین شد و اسبان جای جای پیکر حسین (ع) را در زیر سم خود [لگد کوب] کردند و جامه ی حسین (ع) ربوده [و میان دشمنان] تقسیم شد، هر سنگ را دیدم که به حسین (ع) مهر میورزد و دیدم هر گل کنار حسین (ع) میآرامد و هر رود را دیدم که ورای پیکر حسین (ع) روان و جاری است.