مولای من حسین جان سلام ...
اینجا هوا، هوای روزهای بعد از شهادت پیامبرصلیاللهعلیهوآله است.
آن روزها که عمویم تنها بود و مردم فراموش کردند بیعتشان را!
شما هم شبیه پدرتان...شبیه برادرتان...
انگاراین خاندان، همه با غربت خو گرفتهاند.
اینجا، بیعت که هیچ، دعوتشان را هم فراموش کردهاند...
کوفه شمشیر تیز کرده برای انتقام از پدرت
و تازیانه آورده برای دختران مادرت!
نیا که این آتش، خیمهها را که میسوزاند هیچ، معجرها را هم ...
پسر عمو جان!
نیا، نیا که اینجا یک دشمن جوانمرد هم نیست چه رسد به دوست
برگرد که ریسمان بافتهاند برای هزاران گردن
برای هزاران دست...
سلام بر امام حسین، و جد و پدر و مادر و برادرش، و همه ی اهل بیت و یاران صدیق و جان نثارش، و بر مسلم بن عقیل، آن سفیر تنها مانده ی شهید، که سلام خداوند بر همه ی ایشان باد.
السلام علیک یا اباعبدالله...