مرحوم ابن طاووس در دو کتابش، الاقبال و مصباح الزائر، این زیارات را نقل کرده است. وی زیارت اول را اینگونه روایت میکند[1]:
«روینا باسنادنا الی جدی ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی قال حدثنا الشیخ ابو عبد الله محمد بن احمد بن عیاش قال حدثنی الشیخ الصالح ابومنصور بن عبد المنعم بن النعمان البغدادی قال: خرج من الناحیه سنه اثنین و خمسین و مأتین علی ید الشیخ محمد بن غالب الاصفهانی حین وفات ابی و کنت حدیث السن و کتبت استأذن فی زیاره مولای ابی عبدالله-علیهالسلام- و زیاره الشهداء ـ رضوان الله علیهم ـ. فخرج الی منه:
بسم الله الرحمن الرحیم. اذا اردت زیاره الشهدا ـ رضوان الله علیهم ـ فقف عند رجلی الحسین-علیهالسلام- و هو قبر علی بن الحسین ـ صلوات الله علیهما ـ فا ستقبل القبله بوجهک فان هناک حومه الشهدا.[2] و أوم و أشر الی علی بن الحسین و قل: السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلاله ابراهیم الخلیل صلیالله علیک و علی أبیک اذ قال فیک: قتل الله قوما قتلوک یا بُنی ما أجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه الرسول. علی الدنیا بعدک العفا! کأنی بک بین یدیه ماثلاً و للکافرین قائلا:
اناعلی بن الحسین بن علی *** نحن و بیت الله أولی بالنبی
أطعنکم بالرمح حتی ینثنی *** أضربکم بالسیف أحمی عن أبی
ضرب غلام هاشمی عربی *** والله لایحکم فینا ابن الدعی
حتی قضیت نحبک ولقیت ربک. أشهد أنک أولی بالله و برسوله و أنک ابن رسوله و ابن حجته و أمینه حکم الله لک علی قاتلک مره بن منقذ بن النعمان العبدی لعنه الله و أخزاه و من شرکه فی قتلک.»
بحث در سند
این زیارت را شیخ مفید و سید مرتضی با حذف سند در قسمت زیارات عاشورا، نقل کردهاند. همچنین مرحوم ابن طاووس در اقبال، از ابومنصور بغدادی نقل کرده است که نقل او گذشت. اکنون به بحثهای سندی و بررسی اشکالهای وارده میپردازیم.[3]
الف. تاریخ صدور توقیع
تاریخ صدور توقیع، سه سال قبل از ولادت امام زمان-علیهالسلام- است.
در جواب این اشکال میگوییم:
1. ممکن است در نوشتن تاریخ اشتباهی از نسّاخ رخ داده باشد یا در خواندن و قرائت اشتباه شده باشد و عدد شش را بهاشتباه پنج خوانده باشند؛ یعنی تاریخ صدور آن 262-ه باشد.
2. ممکن است این زیارت، از امامین عسکریین علیهماالسلام باشد؛ چون در سند، تصریح نشده که این زیارت، از ناحیه امام عصر است و فقط تعبیر عن الناحیه المقدسه آمده است.
ب. وجود افراد مجهول در سند
در سلسله سند این توقیع، افرادی مجهولالحال هستند که عبارتاند از:
1. محمد بن احمد بن عیاش 2. ابومنصور بغدادی 3. محمد بن غالب اصفهانی
در جواب این اشکال نیز میگوییم: برخلاف اشکال سندی، در تأیید این نقل چند قرینه هست:
1. این متن، دربردارنده برخی معارف و اخلاقیات و نکات تاریخی است که با مضامین دیگر ادعیه و زیارات و نصوص معتبر مطابقت دارد که نمیتوان تنها به دلیل ضعف سندی بهآسانی از آن دست کشید؛ (فتأمل). شاید این روایت، نظیر زیارت جامعه باشد که سندش ازنظر فنی دچار مشکل است (محمد بن موسی نخعی، راوی آن، مجهول است)؛ ولی بزرگان ما همانند امام خمینی فرمودهاند: قطعاً این متن زیارت جامعه، از امام معصوم است و آیتالله وحید خراسانی میفرماید: این لفظ، لفظ غیر معصوم نمیتواند باشد و قطعاً از امام است. ما بعضی جاها باید از چارچوب تضعیف و توثیقات رجال «نجاشی» و «کشی» خارج شویم.
دعای افتتاح نیز همینگونه است (توقیع است)؛ ولی متن دعا بهگونهای است که از غیر معصوم صادر نمیشود؛ همینطور دعای ندبه و... ممکن است بگوییم زیارت ناحیه نیز چنین است.
2. این بحث، بحث فقهی و کلامی نیست تا نیاز به بررسی سندی داشته باشد؛ درنتیجه قاعده تسامح در ادله سنن -علی المبنا- مشکل ضعف سند را حل میکند و ما در اینگونه بحثها احتمال تقیه نمیدهیم.
3. این متن، تقریباً با نصوص تاریخی فریقین مطابقت دارد. اما درباره عدد شهدا که تقریباً 80 نفر را نامبرده نیز باید گفت؛ بله البته بعضی از مورخین عدد شهدا را تا 103 و 113 نفر هم ذکر کردهاند؛ ولی به سبب آن اختلافنظر و اقوال نمیتوان این توقیع را کنار گذاشت؛ بلکه باید این توقیع را محور قرار بدهیم یا دستکم بگوییم عدد مذکور قولی از اقوال است.
4. کتب علمای رجال، در مقام توثیق برخی از روات، به فرازهایی از این زیارت استناد میکنند و این، نشانگر آن است که زیارت را تلقی به قبول کردهاند.
اما زیارت ناحیه معروف
مرحوم «ابن المشهدی» در «المزار الکبیر» و مرحوم «ابن طاووس» نیز در «مصباح الزائر» آن را نقل کردهاند. «علامه مجلسی» نیز در «بحارالانوار»[4]، آن را ذکر کرده و میفرماید: الظاهر أنها من تألیفات السید و المفید ولعله وصل إلیهما خبر فی کیفیه الصلاه فانّ الاختراع فیها غیر جائز .[5]
ابن طاووس تصریح کرده است که سید مرتضی، امام حسین علیهالسلام را با این عبارات، زیارت میکرده است: زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین-علیهالسلام-
البته معنای این عبارت، این نیست که الفاظ و عبارات از خودش باشد؛ زیرا برای مثال: اگر در کتاب «روضه المتقین» دیدیم که مجلسی اول (مولا محمد تقی) گفته است: من در مدتی که در عتبات عالیات بودم، فقط با این الفاظ زیارت میکردم (به زیارت جامعه اشاره دارد)، آیا معنایش این است که عبارات از خود او است؟
ابن طاووس میگوید: ان المرتضی کان یزور بهذه الالفاظ. علامه مجلسی نیز تعبیر به الظاهر دارد؛ ولی در مقابل مشهدی گوید: انها صدرت من الناحیه المقدسه.
بحثی درباره کتاب المزار الکبیر
محدّث نوری در خاتمه مستدرک الوسائل[6] میگوید:
کتاب المزار: قال فی البحار:
کتاب کبیر فی الزیارات تألیف محمد بن المشهدی کما یظهر من تألیفات السید بن طاووس و اعتمد علیه و مدحه و سمّیناه بالمزار الکبیر و قال فی الفصل الاخر: و المزار الکبیر یعلم من کیفیه اسناده انه کتاب معتبر و قد أخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیرا من الاخبار و الزیارات[7] و قال الشیخ منتجب الدین فی الفهرست: ابو البرکات محمد بن اسماعیل المشهدی فقیه محدث ثقه و منه یظهر انه معدود فی زمره الفقهاء کما انه یظهر من صدر کتابه الاعتماد علی کل ما أودعه فیه و انّ ما فیه من الزیارات کلها مأثوره و ان لمیستند بعضها الیهم فی محله. قال بعد خطبته: فانی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد و ما ورد فی الترغیب فی المساجد المبارکات و الادعیه المختارات و ما یدعی به عقیب الصلوات و مایناجی به القدیم تعالی من لذیذ الدعوات فی الخلوات و ما یلجأ الیه من الادعیه عند المهمات مما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات و حثنی الی ذلک ایضا...؛
کتاب مزار: مرحوم مجلسی درباره این کتاب در بحارالانوار میگوید:
«کتاب بزرگی است درباره زیارات و چنانکه از نوشتههای سید بن طاووس به دست میآید، این کتاب از تألیفات محمد بن مشهدی است و ابن طاووس، بر این کتاب، اعتماد نموده و آن را مدح کرده است؛ و ما مرحوم مجلسی آن را المزار الکبیر نامیدیم؛ و باز مرحوم مجلسی در فصل دیگری از بحارالانوار فرموده: از وضعیت اسناد آن چنین فهمیده میشود که کتاب معتبری است و دو سید رضی الدین و عبدالکریم ابن طاووس، زیارات و روایات بسیاری از این کتاب نقل کردهاند و شیخ منتجب الدین در فهرست خود، درباره ابن مشهدی فرموده است: ابوالبرکات محمد بن اسماعیل مشهدی، فقیه، محدث و مورد وثاقت است؛ و از عبارات ریاض العلماء و دیگران چنین استفاده میشود که ابن مشهدی در زمره فقها بوده است؛ و از مقدمه کتاب المزار الکبیر چنین استفاده میشود که تمام آنچه در کتاب خود آورده است، مورد اعتماد او است؛ و تمام زیارات این کتاب، از معصومین رسیده است؛ هرچند بعضی از آنها را در جای خود، به امام معصوم، نسبت نداده است. مؤلف پس از خطبه کتاب خود چنین نوشته است: در این کتاب، زیارات مختلفی را درباره مشاهد مشرفه و نیز درباره تشویق و ترغیب به مساجد، ادعیه برگزیده، تعقیب نمازها، مناجات با خداوند، نمونهای از دعاهای روحبخش و دعاهایی برای امور مهم و عظیم آوردهام. این ادعیه را به سند خود از راویان شیعه که به ائمه اطهار میرسند، نقل کردهام.»
در آخر هم مرحوم نوری تکرار میکند که:
«و یظهر منه أنه ـ رحمه الله ـ من اعاظم العلماء واسع الروایه، کثیر الفضل معتمد علیه کما انه یظهر مما ذکرنا من خطبه کتابه أن کل مافیه من الدعوات و الزیارات، مأثوره عنهم-علیهالسلام- و منها اعمال مسجد الکوفه و الزیارات مختصه بأبی عبدالله-علیهالسلام- فی الأیام المخصوصه؛ از سخنان مرحوم مجلسی چنین بر میآید که او مرحوم محمد بن مشهدی از علمای بزرگ و آگاه به روایت و صاحب فضل و مورد اعتماد است. از مقدمه خطبه مؤلف نیز چنین بر میآید که تمام آنچه در این کتاب، از مجموعه زیارات و دعاها آمده، از ائمه اطهار رسیده است؛ از جمله اعمال مسجد کوفه و زیارتهایی که به امام حسین (ع) در روزهای ویژه اختصاص دارد.»
پس محمد بن المشهدی ثقه است و بحثی پیرامون او نیست و ایشان گفته است هر چه میآورم به سند و راههای موثق از امامان است. از جمله زیارتهایی که نقل کرده، همین زیارت ناحیه مقدسه است.
محورهای بحث و تحقیق
در ادامه در چهار محور بحث میکنیم: 1. آشنایی با مؤلف؛ 2. آشنایی با کتاب؛ 3. بررسی شبهات؛ 4. ذکر منابع.
1. آشنایی با مؤلف
او محمدبن جعفر بن علی مشهدی حائری، معروف به ابن المشهدی است. ولادت او در سال 510-ه بوده و در سال 573-ه کتاب مزار را به پایان رسانده و تا 594-ه نیز در قید حیات بوده.[8]
استادان مرحوم ابن مشهدی:
او از محضر بیستوهفت استاد کسب فیض کرده که همه از ثقات هستند. ابن شهرآشوب، شاذان بن جبرئیل، عبدالله بن جعفر دوریستی، ابن زهره و ورام ابن ابی فراس نخعی از جمله اساتید وی میباشند.
شاگردان ایشان: سید فخاربن معد موسوی (راوی صحیفه سجادیه) و ابن نما (استاد محقق حلی)
از امتیازات ابن مشهدی این است که طریقش به مفید، خیلی کوتاه است. او با سه واسطه و گاه با دو واسطه و بعضاً با یک واسطه به شیخ مفید میرسد. عمده طریق وی، ابن منصور نقاش موصلی از [الشریف النقیب] محمدی است. گاهی نیز از شاذان بن جبرئیل از محمدبن موسی بن جعفر دوریستی از جعفر بن محمد دوریستی نقل میکند. گاهی بهجای شاذان، عدل بن دوریستی است.
ایشان طریق دیگری نیز دارد که عبارت است از: محمد طبری، حسن بن محمد و ابوجعفر.
مرحوم ابن مشهدی، از همان ابتدا به تحصیل پرداخت و در کمتر از 20 سالگی دروس عالیه را آغاز کرد. کتاب مقنعه را نزد استادش، ابن منصور نقاش خواند.
از مطالب فوق نتیجه میگیریم وی یک شخصیت معمولی نیست؛ بهویژه با توجه به اظهارنظر بزرگان ما درباره شخصیت ایشان.[9]
اینک نمونهای از کلمات بزرگان:
شهید اول (متوفای 786-ق): الشیخ الامام السعید.[10]
شیخ حر عاملی: کان فاضلا محدثا صدوق.[11]
مرحوم نوری: الشیخ الجلیل السعید المتبحر مؤلف المزار المشهور... الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار[12]؛ یظهر منه أنه من اعاظم العلماء واسعه الروایه کثیر الفضل معتمد علیه.[13]
مرحوم شیخ عباس قمی[14]: الشیخ الجلیل السعید المتبحر عظیم المنزله والمقدار.
سید محسن امین (1371-ه): شیخ جلیل متبحر محدّث صدوق.[15]
مرحوم مدرس: از کبار محدثین امامیه است؛ بسیار جلیل القدر و عظیم المنزله است.[16]
آقا بزرگ تهرانی: عالم جلیل واسع الروایه.[17]
آیتالله وحید خراسانی در درس اصول به مناسبت بحث نهی در عبادت موجب فساد و بطلان عبادت میشود یا خیر فرمود: «اعتماد نا علی المزار المشهدی نتیجه لاعتماد السید عبد الکریم (ابن طاووس) و ولده علیه»[18]
علامه مجلسی: «المزار الکبیر، یعلم من کیفیه أسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیراً من الأخبار و الروایات[19]؛ از چگونگی سندهای آن چنین استفاده میشود که کتابی است معتبر و دو فرزند طاووس [سیدرضیالدین و سید عبدالکریم] روایات زیادی از این کتاب نقل کردهاند.»
2. آشنایی با کتاب
این کتاب، ظاهراً تلقی به قبولشده است؛ زیرا تا پیش از مرحوم آیتالله خویی کسی در اعتبار آن کتاب تشکیک نکرده بود. سید رضی الدین ابن طاووس و سید عبد الکریم بن طاووس بر این کتاب اعتماد کردهاند.
علامه مجلسی در مقدمه تحفه الزائر[20] میگوید:
«به نظر قاصر رسیده که باوجود زیارات منقول از ائمه به زیارات مؤلَّف (یعنی زیارات غیر مأثوره) علما احتیاجی نیست. این مؤلف (ابن مشهدی) خواست که رسالهای تألیف کند که مأثور باشد بر ذکر زیارات و ادعیه و آدابی که به استنادهای معتبر از ائمه دین منقول گردیده است.»
یعنی مرحوم علامه مجلسی قبول دارد که این کتاب مأثور است.
در بحارالانوار فرمود: «المزار الکبیر یعلم من کیفیه اسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیرا من الاخبار و الروایات.»[21]
مرحوم نوری: «اعتمد علیه اصحابنا الابرار... یظهر من صدر کتابه الاعتماد علی کل ما اودعه فیه أن ما فیه من الزیارات کلها مأثوره و ان لم یستند بعضها علیهم فی محله [22]؛ اصحاب ما بر این کتاب اعتماد کرده... و از مقدمه و ابتدای کتاب چنین بر میآید که تمام زیاراتی که در کتاب خود آورده، از معصومین رسیده است، هرچند بعضی از آن را به معصومین نسبت نداده است.»
مرحوم امین: اعتمد علیه الاصحاب.[23]
مرحوم شیخ عباس قمی: اعتمد علیه المزار الکبیر علمائنا الابرار، الملقب بالمزار الکبیر فی بحارالانوار.[24]
مرحوم مدرس: کتاب مزار محل اعتماد أکابر است.[25]
مرحوم آیتالله میلانی: و نجد فی زیاره الامام المهدی وصفا دقیقا لما جری علی جده الحسین.[26]
در زیارت حضرت مهدی (ع) توصیف دقیقی از وقایعی که بر جدش، امام حسین (ع) گذشته است، مییابیم.
گویی صدور زیارت از امام (ع) را مسلم دانسته است.
نظر علامه مجلسی درباره زیارت ناحیه
علامه مجلسی میفرماید: و الظاهر ان هذه الزیاره من مؤلفات السید والمفید و لعله وصل الیهما خبر فی کیفیه الصلاه فان الاختراع فیها غیر جائز.[27]
به نظر ما اگر مقصود علامه مجلسی این باشد که این زیارت، انشا و ابداع این دو بزرگوار است، صحیح نیست؛ چون خود مؤلف میگوید: اینها مأثور است. مؤلف، در سال 574 ق این کتاب را نوشته است و خودش میگوید:
زیاره اخری یختص بالحسین (ع) و هی مرویه باسانید و هی اول زیاره زار بها المرتضی علم الهدی.
شاید منشأ اشتباه، همین عبارت باشد که گمان کرده از تألیفات سید مرتضی است؛ ولی این، همانند عبارت مجلسی اول است که گفته است: من در مدتی که در عراق بودم، فقط زیارت جامعه میخواندم. این دلیل نمیشود که زیارت جامعه، تألیف مرحوم مجلسی اول باشد.
سید بن طاووس میگوید:
«فی زیارات ابی عبدالله الحسین-علیهالسلام- زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین زاره بها المرتضی علم الهدی. مشتمل علی آداب و کیفیات و الصلوه؛[28] در زیارات امام حسین (ع)، زیارتی است که با عبارات روشن، مصیبتهای روز عاشورا را بازگو میکند و امام حسین را با این متن، زیارت میکنند. سید مرتضی علم الهدی نیز امام حسین را با این زیارتنامه زیارت کرد؛ و دربرگیرنده آداب و روش زیارت و نماز زیارت است.»
البته معنای این عبارت ابن طاووس این نیست که متن زیارت نیز از سید مرتضی باشد؛ لذا اگر علامه مجلسی چنین برداشتی را کرده باشد، جای تأمل، بلکه غیر مقبول به نظر میرسد.
نکته شایسته دقت، این است که مرحوم قمی در کتاب گرانسنگ خود، نفس المهموم، عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی، به حضرت مهدی (ع) نسبت داده و میفرماید:
«فکان وصفه الامام المهدی: کنت للقرآن سنداً وللامه عضداً و للرسول ولداً؛ امام مهدی در توصیف امام حسین فرموده است: تو پشتوانه قرآن و بازوی امت و فرزند رسولالله بودی.»
3. بررسی شبهات
الف) اگر این زیارت مأثور است، چرا شیخ عباس قمی، آن را در مفاتیحالجنان نیاورده است؟
جواب:
1. مرحوم قمی، آن را آورده است؛ ولی در کتاب نفس المهموم.
2. این زیارت، طبق نقل ابن مشهدی، از زیارتهای روز عاشورا است و مرحوم قمی، در باب زیارت عاشورا، در مقام استقصای تمام زیارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زیارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.
3. آیا محدث قمی تعهد داده است که تمام زیارات صحیح را در کتاب خودش جمع و غیر صحیح را رها کند و اصلاً آیا کتب اربعه چنین تعهدی دادهاند؟
4. شاید مرحوم قمی، روال و مبنای خاصی برای تألیف مفاتیحالجنان داشته است که این زیارت در این چهارچوب نمیآمده است؛ مثل شریف رضی که خطبههای امیرالمؤمنین (ع) را جمعآوری کرده است. آیا میتوان گفت همه خطبههای حضرت امیر، همین مقدار است؟ خیر؛ بلکه روش وی این بوده است که نهجالبلاغه بنویسد؛ یعنی خطبههایی که جنبه بلاغی داشته است. شاید شیخ عباس قمی همچنین مبنایی داشته است؛ یعنی زاویه و بُعد خاصی را در نظر گرفته و بر طبق آن زیارت عاشورا را آورده؛ ولی زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ هرچند به آن مبنا اشاره نکرده است.
5. مفاتیحالجنان، کتاب جامع و کاملی نیست. مرحوم قمی، از 54 دعای صحیفه سجادیه، فقط یک دعا را آورده است. ابن طاووس در اقبال اعمال شب قدر را مفصل آورده است؛ ولی ایشان بهطور مختصر ذکر کرده است. در بحارالانوار چندین زیارت نقلشده که ایشان نیاورده است. اصلاً شیخ عباس قمی، بنا نداشته است کتاب کامل و جامعی بنویسد و شاید چنین ادعائی را هم نکرده باشند؛ بلکه بنا بر نقلی معروف، وی مفاتیحالجنان را بهصورت یادداشت برای خودش نوشته است تا به همراه داشته باشد.
6. شاید وی از درازنویسی پرهیز داشته و به دنبال اختصار بوده است و زیارت ناحیه، با اعمال خاص آن، خیلی طولانی میشود. اگر دعاها و زیارات طولانی و مفصل دیگری را آورده است، به این دلیل است که بدل و جایگزین نداشته؛ اما زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ چون بدل و جایگزینی برای آن، داشته و آن دو زیارت عاشوراست.
ب) عبارت ناشرات الشعور را چگونه میتوان پذیرفت؟ آیا میتوان ادعا کرد زینب کبرا علیهاالسلام و سایر مخدرات، پس از واقع شهادت امام حسین (ع) با گیسوان پریشان و بدون روسری و حجاب، سراسیمه از خیمهها بیرون آمدند. آیا این صحنه، با مقام زنان اهلبیت، سازگار است؟
جواب: گیسوی پریشان، با مکشوف بودن سر و بدون حجاب بودن، هیچ تلازمی ندارد؛ چون ممکن است -و حتماً نیز همین است که گیسوان خود را برای حزن و مصیبت و عزا، زیر چادر و عبا و حجاب کامل پریشان کرده باشند. البته این شیوه، بین عرب، رسم و عرف بوده است. در همین باره؛ روزی از استاد بزرگوارم، آیتالله وحید، همین شبهه را پرسیدم و آن بزرگوار، پاسخی به همین مضمون بیان فرمود.
ج) نظر و اشکال مرحوم آیتالله خویی: از معاصران، تنها کسی که به کتاب مزار و مؤلف آن، نظر منفی دارد، مرحوم آیتالله خویی است. روش وی در معجمالرجال این است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را -به هر عنوان و لفظ و عبارت که آمدهاند- میآورد؛ برای مثال، برقی را که گاهی با عنوان محمد برقی و گاهی محمد بن خالد و... میآورد؛ ولی ترجمه و شرححال و اظهارنظر را یکجا میآورد و این، برای تمیز مشترکات بسیار مفید است. مرحوم خویی، مرحوم مشهدی را به همین علت در چند جا نقل میکند:
الف) در مقدمه جلد اول، به اعتبار اینکه میخواهد مبانی رجالی خود را نقل کند، درزمینهٔ توثیقات عام، از ابن مشهدی و کتاب او نیز نام میبرد؛ چون ابن مشهدی در مقدمه کتابش میگوید: «فأنی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد المشرفات ـ الی ان قال ـ مما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات.» به این مناسبت، مرحوم خویی در مقدمه کتاب رجالی خود، میفرماید:
«هذا الکلام منه صریح فی توثیق جمیع من وقع فی اسناد روایات کتابه؛ لکنه لایمکن الاعتماد علی ذلک من وجهین:
1. انه لم یظهر اعتبار هذا الکتاب فی نفسه فان محمد بن المشهدی لمیظهر حاله بل لمیعلم شخصه و إن اصرّ المحدث النوری علی انه محمد بن جعفربن علی بن جعفر المشهدی الحائری فان ما ذکره فی وجه ذلک لا یورث الا الظن.
2. ان محمدبن المشهدی من المتأخرین و قد مرّ أنه لا عبره بتوثیقاتهم لغیر من یقرب عصرهم من عصره فأنا قد ذکرنا أَن هذه التوثیقات مبنیه علی النظر و الحدس فلا یترتب علیها اثر.»28
این سخن ابن مشهدی صراحت دارد در اینکه تمام راویان در سلسله سند این کتاب المزارموثق میباشند؛ ولی نمیتوان به این سخن اعتماد کرد؛ به دو دلیل:
1. اعتبار کتاب روشن نیست؛ چون شخصیت محمد بن مشهدی معلوم نیست؛ یعنی مجهول الوصف است، بلکه شخص او برای ما مجهول است. هرچند محدث نوری اصرار دارد ثابت کند مؤلف کتاب، همان محمد بن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری است؛ لیکن این کلام، موجب ظن است، نه اطمینان.
2. توثیقات متأخران، برای ما معتبر نیست؛ چون از روی حدس و اجتهاد است و آنچه ازنظر ما معتبر است، حس است.
ب) شخصی را به نام محمد بن جعفر بن علی بن جعفر المشهدی الحائری ذکر میکند و درباره او میفرماید: «الشیخ الجلیل السعید المتبحر ابوعبدالله المعروف به محمد بن المشهدی و ابن المشهدی مؤلف المزار المشهور الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبیر فی بحار الانوار ذکره المحدث النوری[29] فی عداد مشایخ محمد بن جعفربن نماای الثالث من مشایخه.»[30]
ج) در ج 15، ص 176 میفرماید: «محمد بن جعفر المشهدی کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب یروی عن شاذان بن جبرئیل القمی.»[31]
د) در ج 17، ص 56، میگوید: «محمد بن علی المشهدی ذکر صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل ان له کتاب المزار.»
ه) در ج 17، ص 259 میگوید: «محمدبن المشهدی له کتاب یعرف بالمزار و تقدم فی المدخل أنَّ المحدث النوری قد أصّر فی الفائده الثانیه من خاتمه مستدرکه التی شرح فیها حال الکتب المأخوذه عنها روایات المستدرک و حال مؤلفیها عن بیان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علی ابن جعفرالمشهدی الحائری و ذکرنا أنَّ ما ذکره فی وجه ذلک لایورث الاالظن فانه لمیذکر دلیلا علی ذلک بل ینافیه کلام صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل من ان والده علی و احتمال کونه من النسبه الی الجد یبعده أنَّ علیا المشهدی لمیکن من المعاریف بل لمیعلم انه کان من العلماء حتی ینسب حفیده الیه؛ ابن مشهدی کتابی دارد به نام مزار و در مقدمه کتاب اشاره کردیم که محدث نوری در خاتمه مستدرک -که شرححال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده است- اصرار دارد که نویسنده کتاب مزار، محمدبن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری است. ما در پاسخ گفتیم: گفته وی ظن آور است، نه یقین آور؛ چون ایشان دلیلی ارائه نکرده است. بلکه با کلام حر عاملی صاحب وسایل منافات دارد که پدر ابن مشهدی را علی ذکر کرده است؛ درحالیکه مرحوم نوری جعفر را پدر ابن مشهدی آورده است.»
ممکن است گفته شود: علی نام جد او است و در اثر شهرت، شخصی را به جدش منسوب میکنند؛ همانند علی بن بابویه؛ ولی در جواب میگوییم: اولاً جد او از معاریف نبوده است. ثانیاً معلوم نیست از علما باشد تا نوهاش را به او نسبت دهند.
ولی به نظر ما اعتماد امثال ابن طاووس، شهید اوّل، مجلسی، حر عاملی، مرحوم نوری، سید محسن امین و شیخ عباس قمی، موجب علم به وثاقت ابن مشهدی میشود و ما نیز همانند استاد خود حضرت آیتالله وحید، بر ابن مشهدی اعتماد کرده و معتبر میدانیم.
منابع زیارت ناحیه
از قدما و متأخران، بسیاری هستند که به زیارت ناحیه و کتاب المزار نظر مثبت داشتهاند. البته موردبحث، در اینجا، زیارت ناحیه است و عمده مدرک آن، المزار ابن مشهدی است؛ ولی این، تنها منبع نیست و در منابع دیگری نیز آمده است. اکنون به بررسی منابع متقدم و متأخر این زیارت میپردازیم:
الف) متقدمان
1. مزار شیخ مفید. مرحوم علامه مجلسی، در بحارالانوار[32] زیارت ناحیه را به مزار مفید نسبت داده و میگوید: «قال الشیخ المفید فی کتاب المزار بعد ایراد الزیاره التی نقلناها من المصباح قال ما هذا لفظه زیاره اخری فی یوم عاشورا بروایه اخری اذا اردت زیارته بها فی هذا الیوم فقف علیه و قل السلام علی آدم صفوهالله...»
2. مصباح سید مرتضی. علامه مجلسی از سید مرتضی در مصباح الزائر نقل میکند که سید گفته: «زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین-علیهالسلام- زار بها المرتضی علم الهدی و سأ ذکرها علی الوصف الذی اشار هو الیه قال: فاذا اردت الخروج من بیتک فقل: اللهم الیک توجهت...» (سپس همین زیارت ناحیه را نقل میکند.)
برفرض که اعتبار کتاب مزار ابن المشهدی ثابت نشود؛ ولی سید مرتضی و شیخ مفید آن را نقل کردهاند.
ب) متأخران
1. ابن طاووس در مصباح الزائر آن را از سید مرتضی نقل کرده؛ ولی اسم ایشان را نیاورده است.
2. علامه مجلسی در چهار جای کتابش به کتاب سید مرتضی اشاره دارد و درجایی میگوید:
والظاهر انه سقط من النساخ الزیاره التی الحقناها من روایه السید.
3.علامه مجلسی در تحفه الزائر نیز این زیارت را آورده است.[33]
4. فیض کاشانی نیز آن را در کتاب صحیفه مهدیه[34] آورده است؛ (البته جای تأمل دارد)
5. در جامع احادیث الشیعه[35] نیز آمده است.
6. ابراهیم بن محسن فیض کاشانی در الصحیفه الهادیه و التحفه المهدویه که اولین چاپ آن، 1318-ق بوده و درباره دعاها و زیارات و توقیعاتی است که از امام مهدی (ع) رسیده است، این زیارت را آورده است.[36] در صفحه 3 این کتاب چنین آمده است: «چون بهواسطه غایب بودن نور، سینهام تنگشده بود، بر تألیف کتابی همت گماشتم که مطالب آن، از امام زمان (ع) صادرشده باشد.»
در صفحه 202 میگوید: «زیارتی که از ناحیه امام زمان بهسوی یکی از چهار نایب صادرشده است.» سپس این زیارت را نقل میکند.
البته شروح متعددی نیز دارد، مانند کشف داحبه فی شرح زیاره الناحیه و کتاب الشمس الضاحیه[37] و شرح زیارت ناحیه به زبان اردو.[38]
نتیجه
1. این زیارت، از ناحیه امام زمان (ع) برای برخی از نواب صادرشده که به دست برخی از علما، مثل شیخ مفید و ابن مشهدی رسیده است.
2. این زیارت، دارای سندهای متعدد و معتبری است؛ چنانکه ابن مشهدی به آن تصریح کرده است.
3. سید مرتضی، در اولین تشرف به کربلا، این زیارت را خوانده است.
4. بسیاری از عبارات این زیارت، با زیارات دیگر مطابق است.
5. در این زیارت معنویت خاصی مشهود است و مضامینی عالیه دارد.
6. سید مرتضی، زیارت و آداب آن را اینگونه آورده است:
«فإذا اردت الخروج من بیتک فقل: اللهم الیک توجهت... فأذا بلغت المنزل تقول: رب انزلنی منزلا مبارکا... فاذا رأی القبه فیقول: الحمدلله و السلام علی عباده... فاذا قرب من المشهد یقول: اللهم الیک قصد القاصدون... فاذا بلغ موضع القتل یقول: اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا ... ثم تدخل القبه و تقف علی القبر و تقول: السلام علی آدم صفوهالله... ثم تحول الی عند الرأس و قل السلام علیک یا ابا عبدالله ... ثم انکب علی الضریح و قبّل التربه و قل: السلام علیک یا اول مظلوم انتهک دمه... ثم تحول الی جانب القبر و تستقبل القبله و ترفع یدیک و تقول: اللهم ان استغفاری ایاک...»
و بعد نوبت توسل میشود که: «اللّهم انا نتوسل بهذا الصدیق الامام... ثم تحول الی عند الرجلین و قل: السلام علیک یا اباعبدالله... ذکر زیاره علی بن الحسین-علیهالسلام- ثم تحول الی عند رجلی الحسین فقف علی علیبن الحسین-علیهالسلام- و قل: السلام علیک ایها الصدیق... ثم تقول: صلوات الله علیکم... ثم انکب علی القبر و قل: زاد الله فی شرفکم... زیاره الشهداء رضوانالله علیهم. ثم تتوجه الی البیت الذی عند رجلی علی بن الحسین-علیهالسلام- و تقول: السلام علیک یا اباعبدالله... ثم تسلم علی الشهداء من اصحاب الحسین-علیهالسلام- و تستقبل و تقول: السلام علیکم یا انصارالله... ثم عد الی موضع رأس الحسین صلواتاللهعلیه و استقبل القبله وصل رکعتین صلاه الزیاره تقرأ فی الاولی الحمد و سوره الانبیاء و فی الثانیه الحمد و سوره الحشر أوماتهیأ لک من القران فاذا فرغت من الصلوه فقل سبحان ذیالقدره والجبروت... ثم قبِّل الضریح و قل: السلام»