حادثه عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا علیهمالسلام مصائب، اسارتها و جنایات خونباری که در صحرای کربلا و سپس کوفه و شام انجام شد اینگونه نیست که تنها یک فاجعه نوظهور و به دست افرادی معین و در زمانی خاص صورت گرفته باشد، بلکه این جنایت عظیم تاریخ بشریت از زمان انحراف مسیر امامت و ولایت، پس از شهادت پیامبر اکرم -صلی الله علیه و اله- و به دست عاملین سقیفه شوم بنی ساعده آغاز و صورت گرفت. با تحقیق و جستجو در تاریخ و با توجه به روایات و زیارات صادره از ائمه معصومین نشان میدهد که عامل اصلی شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و جنایات عظیم آن، در حقیقت به شورای شوم سقیفه بنی ساعده و عاملین آن (ابوبکر و عمر) باز میگردد و آن دو بودند که این خیانتهای بیشرمانه را برای پدیدآورندگان صحنه کربلا، یزید و یزیدیان، طرح و برنامهریزی کردند.
به بیان دیگر؛ در واقع سنگ زیرین این جنایات به دست آن دو بنا نهاده شد، چرا که معاویه و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانهشان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همینجا بود که پایههای حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد.
اقرار قاتلین سیدالشهدا (ع)
در اینجا به سه دلیل از تاریخ بر این مدعا بسنده میکنیم:
1. آن هنگامی که «محمد بن ابوبکر» در طی نامهای از ظلم و جنایات معاویه اعتراض میکند، معاویه در جوابش مینویسد: «...پس از وفات پیامبر، پدرت (ابوبکر) با فاروقش (عمر)، اول کسی بودند که حق علی را پایمال نمودند و او را به بیعت خود فرا خواندند و چون زیر بار نرفت خیالهای سنگینی درباره او به سر پروراندند» تا آنجا که مینویسد: «تو را نمیرسد که خود را با من برابر نمایی! پدرت سلطنت مرا پی ریخت و زمینه آن را فراهم ساخت، پس اگر در صواب هستم پدرت پایهگذار آن است و اگر در خطا هستم باز پدرت پیش رو و ما به دنبال او هستیم.»[1]
2. «عبدالله بن عمر» در طی نامهای یزید را به خاطر شهادت امام حسین(ع) ملامت نمود، اما یزید در جوابش نوشت: «بدان ای احمق! ... پدر تو (عمر) اول کسی است که این عمل (غصب خلافت و ظلم و ستم و جنایات) را سنت نهاده و بانی شد و اینها همه میوه آن درختی است که او کاشته و حاصل تخمی است که او پاشیده و خود را «امیرالمؤمنین» لقب داده در حالی که مخصوص دیگری بود، پس تو باید به پدرت عمر اعتراض کنی نه به من!»[2]
3. «عبدالله بن عمر» پس از ارسال نامه پیشین و جواب نامساعد آن، تصمیم گرفت به دمشق برود و یزید را تنبیه نماید. وی به دمشق آمد. یزید وقتی اوضاع را خطرناک دید، «عبدالله» را به یک خلوتگاهی برد و به او گفت: خط پدرت را میشناسی؟ گفت: بلی، یزید صندوقچهای بیرون آورد که در آن نامهای درون پارچه حریری پیچیده شده بود، آن نامه را به دستش داد. «عبدالله» نامه را خواند، دید نوشته شده است (متن قسمتی از این نامه طولانی): «این عهدی است از عمر بن خطاب به معاویه بن ابیسفیان!... بدان ای پسر ابوسفیان! من بودم که علی را از خلافت برکنار کردم و مردم را به بیعت با ابوبکر در آوردم و در اطاعت کردن از ابوبکر دست به هر کاری زدم و به اولاد محمد هر ستمی مقدور بود کردم و تا زندهام میکنم... ای معاویه! چه کسی کارهای مرا انجام داده و چه کسی انتقام گذشتگان را غیر از من از او گرفته است؟!... و ای بنیامیه! امیدوارم که شما چوبههای طناب این خیمه را بر افراشته کنید! ای معاویه بدین جهت ولایت شام را به تو سپرده و هرگونه تصرف مالکانه را در آن سرزمین به تو واگذار کردم تا با گفتار محمد در مورد «شجره ملعونه» در قرآن که درباره شماست مخالفت کرده باشم!... ای معاویه! از اینکه علی و فرزندانش حسن و حسین بر ما و تو بشورند خاطر جمع نیستم، اگر به همراهی و کمک گروهی از امت توانستی با آنان پیکار کنی انجام ده... امنیتشان را از آنان بگیر و به دست خودشان آنان را بکش و با شمشیر خودشان نابودشان ساز!... راه و روش پیشینیان خود را پیش گیر و انتقام خون آنان را بگیر و دنبالهرو آنان باش...!»[3]
با توجه به این 3 نامه روشن است که معاویه و یزید و بنی امیه دست نشانده آن دو خلیفه غاصب و دستور العملشان همان دستورالعمل آن دو بود و آن دو اساس و پایه هر ظلم و جنایتی در طول تاریخ بشریت بودند.
قاتلین واقعی سیدالشهدا (ع) اساس هر ظلمی
آری جنایاتی که غاصبین خلافت انجام دادند سبب شد تا باب ظلم و ستم بر اهلبیت عصمت و طهارت -علیهمالسلام- گشوده شود و راه خیانت به آنها هموار گردد، از این رو آنان ریشه و اصل هرگونه بدی و انحراف و فساد هستند. امام صادق(ع) میفرماید: «عدونا اصل کل شر و من فروعهم کل قبیح و فاحشه»؛ دشمنان ما ریشه هر بدی و شرارت هستند و هر کار زشت و ناپسندی از شاخه درخت پلید آنها است.[4]
زیرا آنان مسیری را که خداوند منان برای انسانها معین فرموده بود منحرف کردند و مولا علی (ع) و فرزندان معصومینش (ع) را خانهنشین نمودند و خود را به جای آنان معرفی کردند، نتیجه این شد که مردم در مکتب پاک اهلبیت (ع) تربیت نشدند و باب انجام همه کارهای زشت و ناپسند بر ایشان باز شد، یعنی آنها بنیانگزار تمام ظلمها و جنایات شدند، بنابراین وزر و وبال گناهان تمام انسانها - علاوه بر اینکه فاعل آن مواخذه میشود- بر عهده آنان نیز هست. «کمیت» شاعر میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: به من از حال آن دو نفر خبر دهید. فرمودند: «والله یا کمیت! ما اهریق محجمه من دم ولا اخذ مال من غیر حله و لاقلب حجر من حجرالا ذاک فی اعناقهما»؛ به خدا سوگند ای کمیت! هیچ خونی - هر چند ناچیز – ریخته نشود و هیچ مالی به حرام گرفته نمیشود و هیچ سنگی از روی سنگی واژگون نمیشود مگر آنکه گناهش به گردن آن دو هست.»[5]
قاتلین سیدالشهدا (ع) در کلام اهلبیت (ع)
در جریان ظهر عاشورا نیز هنگامی که آن ملعون تیر بر گلوی سیدالشهدا (ع) زد، حضرت تیر را از گلوی مبارک بیرون آورد، هر دو کف دست را به زیر خون گرفت و همین که پر از خون شد سر و صورت خود را با آن خضاب نموده و فرمود: «هکذا اکون حتی القی جدی رسول الله و انا مخضوب بدمی و اقول: یا رسول الله قتلنی فلان و فلان» «با همین حال که به خون آغشتهام خداوند را ملاقات خواهم نمود و خطاب به جدم رسول الله -صلی الله علیه و اله- میگویم: یا رسول الله! مرا فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) به قتل رساندند!»[6] ؛ و سپاه کوفه را پیروان آل ابوسفیان خطاب نمودند.
امالمصائب حضرت زینب کبری -سلاماللهعلیها- نیز هنگامی که دشمن خیمهها را آتش زد فرمود: «بابی من اضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا؛ پدرم فدای آن قربانی که لشکرش (در واقع) روز دوشنبه به غارت رفت.»[7]
اشاره به روز دوشنبه، روز شهادت پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله- است که غاصبین خلافت در آن روز شورای شوم سقیفه را تشکیل داده و سپس به خانه حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- هجوم برده و آن را به آتش کشیده و حضرت را به شهادت رساندند و از طرفی بنا بر قول تمامی مقاتل روز عاشورا، روز دوشنبه نبوده است.
حال چرا حضرت سیدالشهدا (ع) در این شرایط آن دو را قاتل خویش معرفی مینماید و همچنین چرا حضرت زینب کبری -سلام الله علیها- به آتش کشیدن خیام را نتیجه روز دوشنبه تلقی میفرماید؟ زیرا آن دو، پایهگذار و بنیانگذار این خیانت و جنایت بودند و اثر آن تا روز قیامت باقی خواهد ماند. امام باقر(ع) در ضمن حدیثی میفرماید: «و الله ما اسست من بلیه و لاقضیه تجری علینا اهل البیت الا هما اسسّا اولها فعلیهما لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعین» «به خدا سوگند هیچ بلا و گرفتاری بنیان نهاده نشد و بر سر ما خاندان فرو نیامد مگر آنکه آن دو پایهگذار و بنیانگذار آن بودند، پس نفرین خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد.»[8]
قاتلین سیدالشهدا (ع) در زیارات
گذشته از نقل تاریخ و روایات اهل البیت -علیهمالسلام- در بسیاری از زیارات نیز بر پایهگزار بودن ابابکر و عمر نسبت به ظلم و ستم بر اهلبیت عصمت و طهارت -علیهمالسلام- تصریح شده است که به چند فراز از آن اشاره میکنیم:
1. زیارت عاشورا که در ابتدا پس از سلام به حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بلافاصله بنیانگزاران ظلم و ستم لعن میشوند: «فلعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت» سپس بنیامیه مورد لعن قرار میگیرند. در فراز بعدی نیز میخوانیم «و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم» «اتقرب الی الله... بموالاتک و بالبرائه ممن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائه ممن اسس اساس الظلم و الجور علیکم» در صد لعن میخوانیم: «اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محمد و...» و پس از صد سلام میخوانیم: «اللهم خص انت اول ظالم بالعن منی و ابدأ به اولاً ثم العن الثانی و الثالث و الرابع اللهم العن یزید خامسا»
2. زیارت دیگری برای روز عاشورا منقول از امام محمد باقر (ع) «لعن الله امه اسست اساس الظلم لکم و مهدت الجور علیکم و طرقت الی اذیتکم و تحیفکم» «اللهم وضعف غضبک و سخطک و عذابک و نقمتک علی اول ظالم ظلم اهل بیـت بنبیک» «اللهم و العن اول ظالم ظلم آل بیت محمد»[9]
3- دعای قبل از زیارت حضرت سیدالشهدا به روایت امام صادق (ع) «اللهم العن الجبت و الطاغوت و العن اشیاعهم و اتباعهم...»[10]
مرحوم آیت الله کمپانی (ره) میسراید:
فما رماه اذ رماه حرمله و انما رماه من مهدله
سهم اتی من جائب السقیفه و وقسه علی ید الخلیفه
و ما اصاب سهمه نحر الصبی بل کبد الدین و مهجه النبی