محرّم شهر بکاء و تباکی و ماه احزان آل محمد صلی الله و علیه وآال و سلم است. محرّم ماه «بلی» گفتن به «أَلَسْتُ أَوْلی بِکمْ» در غدیر است. محرّم هنگام «لأَبْکینَّ لَک بَدَلَ الدُّموُعِ دَماً» است. محرّم ماه ابراز محبت شیعه به مقام ولایت و امامت ائمه هدی (ع) است. ماه اشک و عزاداری، ماه شیعه برای محبت، ماه کربلا و جلوه آن، ماه مقتل و سینهزنی، ماه احقاق حق است.اگر چنین است باید قبل از محرّم، ایامی را مراقب گوش و چشم و دست و زبان و سایر اعضای بدن بود و در مراعات حال آنها کوشید. باید مراقب آنچه میشنویم باشیم تا در ماه محرّم توفیق شنیدن مقتل، مرثیه، فضائل و مناقب اهل بیت (ع) بالاخص خامس آل عبا (ع) را داشته باشیم.
مراقبت از جسم و روح قبل از محرم
در هر زمان و مکان زبانی لب به سخن نگشاییم. از غیبت، تهمت، دروغ، و سخنان قبیح پرهیز کنیم. زبان را به صلوات و ذکر و استغفار معطر کنیم، تا خداوند توفیق دهد در این ماه زیارت عاشورا، مرثیه، اشعار سینهزنی و نام مبارک سید الشهداء (ع) بر زبانمان جاری شود. سعی کنیم مجرایی که محل عبور گلاب ناب است، به پلیدی و کثیفی آلوده نکنیم.
باید چشمها را برای اشک ریختن آماده نمود و نباید اجازه داد چشم به هر چه و هر کس که میخواهد نگاه کند.چشم را با نگاه به آیات قرآن، زیارت ائمه (ع)، ضریح مطهر ایشان و نام مبارکشان آماده کنیم، تا بیشتر و بهتر بتواند برای مظلومیت و مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اهل بیت و اصحاب نازنینش اشک بریزد. گرچه قطرات اشکی که میریزیم به برکت امام حسین (ع) پاک کننده جان و روان از تمام آلودگیهاست، ولی ما وظیفه داریم به استقبال آن اشک رویم. به خاطر احترامی که برای اشک قائلیم، بجاست اشکی که برای آقا و مولایمان میریزیم از چشمی پاک سرازیر شود.
باید دست را نیز زیر ذرهبین مراقبت و مواظبت قرار دهیم؛ چون قصد داریم با همین دست در ماه محرّم به نام امام حسین (ع)، حضرت علی اکبر، علی اصغر و زینب کبری (ع) ابراز ارادت و محبت کنیم و بر سر و سینه زنیم. با همین دست اشک چشمانمان را پاک کنیم، و بر پیشانی دست ماتم بگذاریم. با همین دست زنجیر بزنیم، و کفش عزاداران حضرت را جفت کنیم، و ظرف سفره حسینی را بشوییم.
با این پاها نباید به هر جا و سراغ هر کاری برویم. به زیارت رفتن، حرم رفتن، مسجد رفتن، در جماعت شرکت کردن، به مجالس اهل بیت (ع) رفتن، قضای حوائج برادران دینی، در راحتی پدر و مادر سعی نمودن و سایر کارهای خیر باعث میشود خدا توفیق بیشتر و بهتر برای رفتن به مجالس اهل بیت (ع) را به ما عنایت فرماید.
خودداری از خوردنِ مالِ شبههناک و مواظبت بر خوردن مال حلال، یکی دیگر از مقدمات مهم ورود به ماه محرم است.
اکنون نوبت آن است که آنچه در ماه محرّم باید مراعات شود و شئون یک عزادار به حساب میآید یادآور شویم.
1. رنگ مصیبت در زندگی روزانه
زندگی دوستان اهل بیت: باید در محرّم و صفر تغییر چهره دهد تا توفیق عرض ادب و تسلیت به ساحت صاحبان مصیبت پیدا کنند، که همان ائمه معصومین (ع) هستند. از سوی دیگر، کارهای هیئات و حسینیهها مانند توزیع چای و پخت و پز و شستشو و سیاهپوش کردن معابر و مساجد را بین خود تقسیم کنند تا همه بتوانند فیض سخنرانی و ذکر مصیبت و سینهزنی را درک کنند.
قبل از محرّم امور شخصی را به انجام رسانند تا در ایام محرّم وقت عزاداری داشته باشند. تا حد امکان سعی شود بهترین اوقات روز را به مجالس اهل بیت (ع) اختصاص دهند، بدین صورت که تا آخر وقت در محل کار یا خانه نمانند و هنگام خستگی را به مجلس اختصاص دهند. یا اگر نخواستند جایی بروند و کسی با آنها کاری نداشت، به مجلس بروند. این گونه نباشد که اوقات اضافی را به مجالس اختصاص دهند.
2. کم کردن تفریح و فراغت
باید در شهادت ائمه (ع) بالاخص در ایام محرّم و دهه اول ، شبنشینیها، رفت و آمدها و خریدها کمتر شود؛ و در مقابل رفت و آمد به مجالس اهل بیت (ع) بیشتر شود. مجالس عزای آن حضرت را پرجمعیتتر کنیم، تا به دریای ثواب و اجر الهی دست یابیم. اگر مجلسی به نام مبارک آن حضرت (ع) بپا شد احترام کنیم؛ و حتی المقدور شرکت کنیم و یا به گونهای عرض ادب نماییم.
3. تقدم عزا
همانگونه که باید حزن و اندوه شخصی را بر شادی و فرح اهل بیت (ع) مقدم نسازیم، شادی و سرور شخصی و عمومی را نیز نباید بر مصائب، حزن، غم و عزاداری آن حضرات (ع) مقدم شماریم. اگر چنین کردیم و شادی و جشن خود را بر حزن و مصائب آن بزرگواران مقدم کردیم، باید بدانیم که اعمال و رفتار دشمنان اهل بیت (ع) مانند بنیامیه را سرمشق قرار دادهایم.
از قدیم الایام شیعه این احترام را حفظ نموده است. حتی اگر روز عاشورا با عید نوروز مقارن میشد، مراسم عید را به تأخیر میانداختند چنانکه در سال 8 ق این اتفاق افتاد.[1]
4. سیاهپوشی
تهیه لباس برای خود و خانواده و فرزندان قبل از ماه محرّم یکی از آداب این ماه است. باید به فکرِ تهیه لباس سیاه باشیم تا با این کار بهترین درس را برای آمادگی در عزای امام حسین (ع) به خانواده و دوستان خود داده باشیم. باید کاری کنیم که حتی کوچکترین فرد خانواده این پرسش در ذهنش به وجود آید که مگر چه شده است که ناگهان همه چیز متغیر میگردد و رنگ مشکی در زندگی ما حرف اول را میزند؟! فرزندان که با این فرهنگ بزرگ میشوند، میآموزند که باید قبل از محرّم برای گریه، عزا، حزن و مجالس ذکر مصیبت آماده باشند.
ورود به ماه محرّم
«وَالْفَجْرِ وَلَیالٍ عَشْرٍ»! امام صادق (ع) میفرماید: «این سوره، سوره امام حسین (ع) است».[2] درباره «لیال عشر» گفته شده که مراد دهه اول محرّم است، و این دلیل شرف این ماه به خاطر قرار داشتن روز عاشورا در آن است. [3]
محرّم ماه «أَشْهَدُ أَنَّ عَلیاً وَلی اللهِ» با ناله بر زبانها و اشک بر چشمان است. محرّم ماه اظهار محبت است. محرّم ماه حزن و اندوه و غم انبیاء، حضرات معصومین (ع) و ملائکه و شیعیان اهل بیت است. محرّم ماهی است که ندای «یا فِضَّه خُذینی» را با گوش جان میتوان شنید. محرّم ماه علویات و فاطمیات اسارت دیده است. محرّم ماهی است که حرمت پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت را شکستند. ماه دلسوختگان و تشنگان است.
محرّم، ماه اظهار تولی و تبرّای عملی است. ماه آشکار نمودن علاقه و وفاداری به معصومین (ع) است. ماه اشک و پیشرفت معرفت و محبت است. ماه عاشقان حسین (ع) است. ماه سیراب نمودن تشنگان عشق علوی (ع) با اشک حسینی (ع) است.
سیره ائمه (ع) در ورود به ماه محرّم
امام رضا (ع) میفرماید:
محرّم ماهی است که اهل جاهلیت جنگ را در آن ماه حرام میدانستند، اما در همین ماه ذریه و زنان ما را اسیر کردند و خیمههای ما را آتش زدند و هر چه اموال در آنها داشتیم غارت کردند و درباره ما حرمت پیامبر (ص) را مراعات نکردند. روز حسین (ع) (روز شهادت آن جناب: عاشورا) چشمهای ما را از کثرت گریه و اشک زخم کرده و اشکهای ما را جاری ساخته و عزیز ما را در کربلا ذلیل نموده؛ و تا روز قیامت اندوه و گرفتاری برای ما باقی گذاشته است. پس بر مثل حسین (ع) گریهکنندگان گریه کنند؛ چون گریه بر او گناهان بزرگ را میریزد.[4]امام صادق (ع) هر ساله ماه محرّم که فرا میرسید، حزن و اندوهشان شدید و گریههایشان بر مصیبت جدشان امام حسین (ع) زیاد میشد. مردم از جاهای دور و نزدیک نزد ایشان مشرف میشدند و شهادت حضرت اباعبدالله (ع) را به ایشان تسلیت عرض میکردند و سپس همگی با هم بر مصیبت امام حسین (ع) گریه و زاری میکردند.
هنگامی که عزاداریها تمام میشد، امام صادق (ع) رو به مردم کرده میفرمود: ای مردم! بدانید که امام حسین (ع) نزد خدای خود زنده است و مورد رحمت و عنایت خداوند متعال قرار دارد. او همیشه به سپاه و محل شهادت خود و شهیدان کربلا مینگرد و زائران و گریهکنندگان و اقامه کنندگان عزایش را میبیند. آن حضرت آگاهتر است به آنها و نامشان و نام پدرانشان و درجات و جایگاهشان در بهشت.
امام حسین (ع) گریه کننده بر خود را میبیند و برایش استغفار نموده، از جدّ بزرگوار و پدر و مادر و برادرش نیز میخواهد که برای گریهکنندگان بر مصائب و اقامه کنندگان عزای آن حضرت استغفار کنند، و میفرماید: «اگر زائران و گریهکنندگان بر من میدانستند که چه پاداشی نزد خداوند دارند، همانا خوشحالیشان بیشتر از جزعشان میبود. زائرین و گریهکنندگان بر من با سرور به سوی خانواده خود برمیگردند و از جای خود برنمیخیزند مگر آنکه مانند روز تولدشان از گناه پاک شده باشند.
حضرت رضا (ع) فرمودهاند: چون ماه محرّم فرا میرسید، پدرم خندان دیده نمیشد، و از روز اول محرّم تا دهم روز به روز غم و اندوهش زیادتر میشد، و عاشورا روز اوج مصیبت و اندوه و گریه او بود و پیوسته میفرمود: «امروز روزی است که حسین (ع) کشته شد».[5]
شیعیان و دوستان اهل بیت (ع) 40 یا 50 روز برای درک بهتر فیوضاتِ ماه محرّم مراقبت و مواظبت داشتهاند؛ و در دهه اول برای عزاداری و عرض ارادت و نثار اشک آماده میشدند. به خصوص در روز عاشورا اشک فراوان میریختند؛ زیرا خداوند ملائکهای مخصوص جمعآوری اشکها در روز عاشورا قرار داده است.
آداب کلی عزاداری
عمق مصیبت و یادآوری آن، میل به خوردن و آشامیدن را از انسان دور میکند. حتی آنگاه که لقمه نانی برای سدّ جوع و قوت در عزاداری به دهان میگذارد، با شرمندگی و چشمانی اشکبار میخورد. گویا در این فکر است که «کیفَ آکلُ، و قد قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جائِعاً ...»؟! چگونه بخورم در حالی که پسر پیامبر (ص) را گرسنه شهید کردند و چگونه بیاشامم در حالی که آقای مرا با جگر تشنه شهید کردند!
دیدن آب و احساس سردی و خنکی آن و یاد آن حضرت پس از نوشیدنِ آب، سوز سینه و محبت را افزون میکند.
اینک به عنوان یک عزادار هر صبح و شام به مولایمان صاحب الزمان (ع) که صاحب عزاست تسلیت میگوییم.
لباس مشکی میپوشیم که حضرتش را در حزن و اندوه یاری نماییم و به همه کسانی که ما را میبینند اعلام کنیم که ما عزادار فرزند رسول خداییم؛ و عزادار امام و مولایمان هستیم.
به فکر خضاب و اصلاح و شانه زدن نیستیم؛ چرا که پریشانی احوال عزیزانمان در نظرمان جلوه میکند.
از عطر نشاط آور استفاده نمیکنیم، و با گلاب مجلس عزاداران را که به عطر معنوی و الهی نیز معطر است، عطرآگین میکنیم.
آرام و اندک سخن میگوییم؛ زیرا عزادار و ماتم زدهایم. از خنده و شوخی و هر حرف و عمل و نگاهی که حالت حزن را از ما بگیرد پرهیز میکنیم. هنگام برخورد با دیگران، مصیبت امام حسین (ع) را به آنها تسلیت میگوییم. مشتاقیم که خدمتی به مجلس عزاداری و عزاداران کنیم.
با ادب وارد مجالس عزاداری میشویم؛ زیرا معصومین (ع) در آن مجالس حضور دارند.
برای سلامتی عزاداران دعا میکنیم و به آنها احترام میگذاریم. با تأسّی به مولایمان امام صادق (ع)، برای زائرین قبر مولای مظلوم و غریبمان دعا میکنیم.[6]
دست به دعا و توسل برمیداریم که خداوند توفیق شرکت بیشتر در مجالس را به ما مرحمت فرماید. در مجالس از امام حسین (ع) اشک و سوز میخواهیم که خود درک مصیبت است.
با طهارت به مجالس میرویم. از خوردنی و نوشیدنی مجالس عزا، با افتخار و احترام به آن و دست اندرکاران آن استفاده میکنیم.
خانواده و اطرافیان را با لباس عزا و عزاداری آشنا میسازیم.
بر قاتلین آن حضرت (ع) و ظالمین ایشان هر روز لعن و نفرین میکنیم. زیارت آن حضرت و سلام بر آن آقا را ذکر خلوت و آشکار خود میدانیم.
از مطالعه مقتل و تاریخ زندگانی آن حضرت و اهل بیت و اصحابش غافل نمیشویم، که درک مصائب را عمیقتر میکند.
در رفت و آمد مجالس، خروج حضرت را با اهل بیت و فرزندان و خواهران (ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و پس از آن به کوفه و شام را به یاد میآوریم.
سقایی و سیراب کردن دیگران به یاد لب تشنگان کربلا، از آداب و سنن حسنه محبین در این ماه است.
سعی میکنیم از سیر شدن و سیراب کردن خود مثل بقیه ایام سال خودداری کنیم. بهترین اوقاتمان را برای مجالس و سوز و اشک قرار میدهیم و در طول روز و شب هنگامی که بیداریم به فکر و اندیشه کربلا، تشنگی، اسرا، اطفال، گرمی هوا و بدنهای عریان میافتیم، مخصوصاً اگر در حال رفتن به مجالس باشیم.
آداب خاص عزاداری
مجالس عزاداری شئون و آداب خاصی دارد که هر چه دقیقتر مراعات شود جلسات پربارتر میشود. در اینجا با در نظر گرفتن جهات مختلفی که مجلس عزای حسینی بدان نیاز دارد مروری بر آنها خواهیم داشت:
اقامه مجالس عزا
یکی از لوازم محزون بودن برای سیدالشهداء (ع)، برپایی مجالس عزاداری آن حضرت است؛ که اضافه بر فضل و عظمتش لیاقت هم میخواهد و این لیاقت را باید از آن حضرت خواست.
فضیلت و خواص مجالس عزا
فضل میگوید: در اول محرّم امام صادق (ع) به من فرمود: دیشب کجا بودی؟ عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که میگفت: هلال ماه محرّم را دیدهام. لذا یکی از دوستان و محبین شما به مناسبت اول محرّم مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای گریه و ناله و عزاداری بر جد بزرگوارتان حضرت سیدالشهداء (ع) و اهل بیت آن حضرت ـ به خاطر مصائبی که بر آن بزرگواران در این ماه وارد شده ـ در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهل بیت گریستیم.
امام صادق (ع) فرمود: «نَوَّرَ اللهُ قَلْبَک وَ شَرَحَ صَدْرَک وَ آجَرَک عَلی حُسْنِ صُنْعِک وَ وِلائِک لأَهلِ بَیتِ نَبیک»: «خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهل بیت پیامبرت (ص) پاداش دهد. ای فضل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی جلو در خانه به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بلی، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم. فرمود: آن شخص را شناختی؟ گفتم: هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم! گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس باشید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.
امام صادق (ع) فرمود: من خواستم وارد مجلس شوم، اما دیدم در صدر مجلس جدم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (ع) حضور دارند، و با شما بر اباعبدالله الحسینبن علی (ع) میگریستند و نوحه و زاری میکردند.[7]
مجالس عزا محبوب اهل بیت
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «خداوند متعال برای ما پیروانی برگزیده که ما را یاری میکنند. برای شادی ما شاد و برای غم ما اندوهناک میشوند».[8]
همچنین فرمود: آگاه باشید که هر چیزی را سیدی است، و سید مجالس، مجالس شیعه است.[9] امام صادق (ع) به فضیل فرمود: آیا مینشینید و برای یکدیگر حدیث میگویید؟ عرض کرد: بلی فدایت شوم. فرمود: من آن مجالس را دوست دارم. امر ما را زنده گردانید. خداوند رحمت کند هر کس امر ما را زنده کند. هر کس ما را یاد کند یا نزد او یاد شویم و از چشمش به اندازه بال مگسی اشک خارج شود، خداوند گناهانش را میآمرزد اگرچه بیشتر از کف دریاها باشد.[10]
امام رضا (ع) فرمود: «هر کس در مجلسی که امر ما اهل بیت: در آن زنده میشود بنشیند، روزی که دلها میمیرند دل او نمیمیرد.[11]
امام باقر (ع) به یکی از اصحاب فرمود: «دوستان ما را سلام برسان و امر به تقوی کن و بگو در خانههای خود یکدیگر را ملاقات کنند، زیرا ملاقات شما با یکدیگر احیاء امر ماست». آنگاه دستان مبارک را بلند کرده فرمود: «خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده گرداند».[12]
مجالس عزای اهل بیت: مجالس ذکر
از وصایای امیرالمؤمنین (ع) به امام مجتبی (ع) در هنگام شهادت آن است که فرمود: «عَلَیک بِمَجالِسِ الذِّکرِ»[13]: بر تو باد رفتن به مجالس ذکر.
در کنار این حدیث امام باقر (ع) میفرماید: «إِنَّ ذِکرَنا مِنْ ذِکرِ اللهِ وَ ذِکرُ عَدُوِّنا مِنْ ذِکرِ الشَّیطانِ»[14]: یاد کردن ما یاد خداست و یاد کردن دشمن ما یاد شیطان است.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: مَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکروُا اللهَ وَ لَمْ یذْکروُنا إِلّا کانَ ذلِک الْمَجْلِسُ حَسْرَه عَلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَه[15]: هر قومی که در مجلسی اجتماع کنند و یاد و فکر خدا و ما اهل بیت را نکنند، آن مجلس روز قیامت برای آنان موجب حسرت خواهد بود.
در حدیث دیگری پیامبر (ص) فرمود: هر گاه باغی از باغهای بهشت را دیدید وارد آن شوید و از نعمتهای آن بهره ببرید. عرض شد: یا رسول الله، باغ بهشتی چیست؟ فرمود: مجالسی که مؤمنین در آن جمع شده باشند.[16]
مجالس اهل بیت: مجالس استغفار
امام صادق (ع)به داود بن سرحان فرمود: ای داود، به شیعیان ما سلام رسان و از جانب من به ایشان بگو: «خداوند رحمت کند بندهای را که با دیگری جمع شود و امر ما را ذکر کند. سومین نفر ایشان ملکی است که برای ایشان طلب مغفرت میکند تا آنکه متفرق شوند. جمع نمیشوند دو نفر بر ذکر و یاد ما مگر آنکه خداوند به ملائکه مباهات میکند. آنگاه که جمع میشوید و به ذکر ما مشغول میگردید، در آن احیاء امر ماست. بهترین مردمان بعد از ما کسانیاند که امر ما را ذکر کنند و مردم را به سوی ما بخوانند.[17]
مجالس اهل بیت: شفای سینهها
امام حسن عسکری (ع) میفرماید: خداوند ذکر ما را شفای سینهها و صلوات بر ما را محو کننده گناهان و پاک کننده از عیبها و مضاعف کننده حسنات قرار داده است.[18]
امام صادق (ع) میفرماید: روزی با پدرم بین منبر و قبر پیامبر (ص) جمعی از شیعیان را دیدیم که نشسته بودند. پدرم بر آنان سلام کرد و فرمود: من بوی خوش شما و ارواح شما را دوست دارم. مرا با پرهیزکاری و زحمت در عبادت یاری کنید. کسی که به امامی اقتدا مینماید باید مثل امام خود عمل کند. سپس فرمود: از برای هر چیزی سید و آقایی است، و سید مجالس، مجالس شیعه است.[19]
مجالس عزاداری، برکت در عمر و اولاد و اموال
در حدیث قدسی فرمودهاند: هر درهم و دیناری که در راه امام حسین (ع) مصرف شود، خداوند هفتاد برابر آن را در دنیا برکت میدهد. این برکت عمومی است؛ جدای از دوستان و شیعیان اهل بیت (ع)، که هر روز آثار و نتیجه بذل مال در راه اهل بیت (ع) بالاخص حضرت سیدالشهداء (ع) را میبینند.
در اکثر کشورها و شهرهای غیر شیعه، مانند هندوستان، حتی غیر مسلمانان مانند بتپرست و آتشپرست و گاوپرست و امثال آنها در دهه عاشورا دست از خوشگذرانیها و بعضی از کارهای خود برمیدارند و به طریقی به اقامه عزای حضرت سید الشهداء (ع) میپردازند. آنان مبالغ بسیاری در این خصوص صرف میکنند، و بر سر و سینه میزنند و شبیه شیعیان عزاداری میکنند. سبب اقدام خود به عزاداری را نجات از مهالک دنیوی و برکت در عمر و مال و تجارتشان میدانند؛ و معتقدند هر چه سالیانه در راه امام حسین (ع) خرج میکنند، به زودی چندین برابر آن را دریافت میکنند، و اگر انجام ندهند به مال و اولاد ایشان خسارت وارد میشود![20]
خواص مجالس عزای امام حسین (ع)
مجلس عزاداری امام حسین (ع) مانند مجالس خانوادگی یا عزاداریهای شخصی نیست، بلکه علاوه بر ثواب و انجام وظیفه، مجلس الهی است. اظهار محبت به ائمه هدی (ع) و بیزاری جستن از دشمنان دین است.
در این نشست و برخاستها به روایاتی عمل شده که در آداب زندگانی و معاشرت اجتماعی و دینی وارد شده است. برخی از مجالس که به آنها سفارش شده عبارتند از:
مجالس عزای سیدالشهداء (ع)، مجالس زیارت و سلام بر ائمه طاهرین (ع)، مجالس مذاکره علم، مجالس ذکر، مجالس ادای حقوق اهل بیت پیامبر (ص)، مجالس صلهی پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (ع)، مجالس احیاء امر ائمه، مجالس فضایل و مناقب آل الله (ع)، مجالس بیان فضایح و مثالب اعداء الله لعنه الله علیهم، مجالس رفع صوت به صلوات، مجالس لقاء اخوان و زیارت ایشان، مجالس کسب اخ صالح فی الله، مجالس تحیت و سلام بر مؤمنین، مجالس قضاء حوائج، مجالس احسان به دوستان اهل بیت (ع)، مجالس زیارت علما، مجالس نظر به صورت علما و ذریه طاهره، مجالس لعن بر اعداء دین، مجالس دعا برای برادران دینی...[21].
مجلس عزای امام حسین (ع) جامع بسیاری از این جهات است که باعث رسیدن به آثار و نتایج آن میشود.
خدمت به مجالس عزای سیدالشهداء (ع)
این خدمت میتواند به هر گونه باشد مانند آب دادن، ظرف شستن، غذا پختن، زنان بنیهاشم در شهادت امام حسن (ع) یک ماه عزاداری کردند، و یک سال پوشیدن لباس اندوه و عزا و ... را ادامه دادند.[22]
هنگامی که امام حسین (ع) به شهادت رسید، زنان بنیهاشم لباس پشمی مشکی پوشیدند و از گرما و سرما شکایتی نداشتند و حضرت زین العابدین (ع) برای عزاداری آنها غذا آماده میکرد.
امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که امام حسین (ع) به شهادت رسید تا پنج سال هیچ زن هاشمی سرمه نکشید و خضاب نکرد؛ و دودِ اجاقی در خانهای از منازل بنیهاشم دیده نشد؛ تا زمانی که عبیدالله بن زیاد ملعون کشته شد».[23]
آیا در عزایی که معصوم (ع) میفرماید: «چشمان ما در اشک بر آن حضرت مجروح شده»، باید سرمه کشید و آرایش کرد؟ آیا زن و مرد در عزای پدر و مادر و برادر و بستگان خود زیور میکنند و بر سر قبر با بوی عطر میروند؟ هر کس شناختی نسبت به امام معصوم (ع)، اهل بیت، کربلا، تربت، عاشورا، امام حسین (ع)، علی اصغر (ع)، تشنگی، یتیمی و آوارگی حضرت رقیه (ع)، ناسزا شنیدن و کتک خوردن آل رسول (ص) داشته باشد، در عزای امام حسین (ع) نمیتواند رنگ عزا نگیرد، و نمیتواند محزون نباشد.
لباس عزا پوشیدن
در نقاط مختلف جهان جهت اظهار غم و اندوه در سوگ عزیزان از رنگ سیاه استفاده میشود. تاریخ اقوام و ملتها نمونههای زیادی را بیان میکند که با لباس سیاه اظهار اندوه نمودهاند.
ما نیز در هر مناسبتی از ایام شهادت با پوشیدن لباس مشکی نشان میدهیم هنوز آن داغها برای ما تازه است. اظهار میداریم اگرچه سالها از آن واقعه گذشته ولی ما هنوز برای شما عزاداریم.
در نگاهی دیگر بر تن کردن لباس مشکی برای اهل بیت (ع) پوشیدن لباس توسل و خدمت به ایشان است. لباس مشکی یعنی اظهار محبت به ائمه دین بالاخص سید الشهداء (ع). لباس مشکی یعنی اعلام بیزاری از سقیفه نشینان و بنی عباس و بنی امیه و بنی مروان. لباس مشکی یعنی همدردی با پیامبر (ص) و علی مرتضی و فاطمه زهرا در آنچه دشمنان دین بر اولاد آنها روا داشتند.
در جلوهای دیگر لباس مشکی یعنی لباس کمک به مظلومان، لباس غلبه حق بر باطل، لباس شرف و سرافرازی شیعیان، لباس اعلان نفرت از دشمنان خدا، لباس اعلان نفرت از دنیا پرستانی از قبیل یزید و معاویه و ... .
لباس مشکی یعنی لباس صبر و شکیبایی، لباس همراهی و همسویی با اُسرای کوفه و شام، لباس نظاره کردن به خرابهنشینان.
لباس مشکی پوشیدن برای مصائب معصومین (ع) یعنی لباس استقامت در مقابل زور، زیرا آن بزرگواران زندانها و شکنجههای جسمی و روحی بسیاری متحمل شدهاند تا به شهادت رسیدند، و در نتیجه تشیع با این عظمت به ما رسیده است.
سابقه لباس مشکی در تاریخ معصومین
شواهدی در تاریخ اسلام وجود دارد که پوشیدن لباس مشکی را به عنوان عزا نشان میدهد. به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
1. در عزای جعفر طیار (ع) که در جنگ موته به شهادت رسید، همسر او اسماء بنت عمیس به دستور پیامبر (ص) لباس مشکی پوشید.[24]
. در شهادت شهدای اُحُد زنها لباس مشکی پوشیدند.[25]
3. امام حسن (ع) پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) بر منبر مسجد کوفه برای مردم خطبه خواند در حالی که لباس سیاه بلندی بر تن داشت و عمامه مشکی بر سر داشت و در عزای پدرش امیرالمؤمنین (ع) میگریست.[26]
4. در فضایل روز نهم ربیع الاول و اسامی آن روز حضرت هادی (ع) فرمود: «یوْم نَزْعِ السَّوادِ»: روز کندن و بیرون آوردن لباس مشکی است.[27] چنان که درباره روز غدیر نیز نام «یوْم نَزْعِ السَّوادِ»؛ روز بیرون آوردن لباس سیاه» آمده است.[28]
سابقه لباس مشکی برای عاشورا
امام باقر (ع) میفرماید: هنگامی که امام حسین (ع) کشته شد، لباس تیره مایل به مشکی یا مشکی در تن شریف حضرت بود.[29]
پس از شهادت امام حسین (ع)، فرشتهای از آسمان به دریاها فرود آمد و صیحهای زد و گفت: «اِلْبِسوُا أَثْوابَ الْحُزْنِ فَإِنَّ فَرْخَ رَسُولِ اللهِ مَذْبُوحٌ»: «جامههای عزا بپوشید که فرزند پیامبر (ص) را سر بریدند».[30]
همچنین فرشته دیگری در آسمانها و زمین ندا کرد: «یا عِبادَ اللهِ، اِلْبِسوُا أَثْوابَ الأَحْزان وَ أَظْهِروُا التَّفَجُّعَ وَ الأَشْجان»: «ای بندگان خدا، لباسهای حزن بپوشید و ناراحتی و نالههای خود را آشکار کنید».
اولین سیاه پوشان در عزای امام حسین (ع) اهل بیت حضرت بودند. وقتی یزید در شام مفتضح شد و پس از آن همه جسارت مجبور شد به ایشان اجازه عزاداری دهد در کنار اهل بیت امام حسین (ع) که درخواست لباس عزا کردند، همه بانوان بنیهاشم و زنان قریش ساکن شام نیز به یاری ایشان آمدند و برای آن حضرت لباس مشکی پوشیدند و هفت روز عزاداری نمودند.[31]
همچنین یکی از غلامان یزید ملعون که شیعه بود در سوگ امام حسین (ع) سیاه پوشید.[32]
هنگامی که خبر شهادت امام حسین (ع) به ام سلمه رسید، در مسجد پیامبر (ص) قبه و خیمهای سیاه برپا نمود و جامه سیاه پوشید و مشغول عزاداری شد.[33]
در مرحله بعد زنان بنیهاشم در مدینه پس از شهادت آن حضرت لباس سیاه پشمی پوشیدند، و از گرما و سرما شکایتی نکردند و امام سجاد (ع)دستور آمادهسازی غذا برای ایشان میداد تا عزاداری کنند.[34]
معلوم میشود پوشیدن لباس سیاه در ماتم و عزا از ابتدا مرسوم بوده که بانوان بنیهاشم در ماتم حضرت سیدالشهداء (ع) لباس سیاه پوشیدهاند. همچنین انجام این کار در حضور امام سجاد (ع) دلیل صحت و مقبول بودن آن است.
حضرت زینالعابدین (ع) جبهای سیاه رنگ و لباس بلند کبود رنگی پوشیده بودند.[35]
سابقه دیگر لباس مشکی که به زمان ائمه: باز میگردد شعر یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام سیفبن عمیره است که از راویان و علمای برجسته شیعه بوده است. او در شعر خود لباس حزن را لباس سیاه دانسته و چنین سروده است:
یا مُؤْمِناً مُتَشَیعاً بِوِلائِهِ
یرْجوُ النَّجاه وَ الْفَوْزَ یوْمَ الْمَحْشَرِ
إِبْک الْحُسَینَ بِلَوْعَه وَ بِحَرْقَه
إِنْ لَمْ تَجِدْها آلِمْ فُؤادک وَ أَکثِر
وَ امْزِجْ دُموُعَک بِالدِّماءِ وَ قل ما
فی حقِّهِ حَقّاً إِذا لم تَنْصُر
وَ الْبِسْ ثیابَ الْحُزْنِ یوْمَ مُصابِهِ
ما بَینَ أَسْوَدَ حالک أَوْ أَخْضَر[36]
ای مؤمنان و پیروان حسین (ع)، که به برکت دوستی او در روز قیامت امید نجات و رستگاری دارید، با سوز و آه بر حسین (ع) گریه کنید و اگر چشمه اشک خشکید، قلبتان را با آتش اندوه ذوب کنید، بلکه بیشتر گریه کنید. اگر در کربلا نبودید تا به یاری فرزند فاطمه (علیها سلام) بشتابید، آب دیدگانتان را با خون دل در هم آمیزید و حقیقت را در حق او بیان نمایید. در روز عاشورا جامههای حزن و اندوه، جامههایی به رنگ سیاه تُند یا سیاه سبز بر تن کنید.
حکم لباس مشکی
لباس مشکی در حالت عادی کراهت دارد و بنا بر روایاتی نهی از آن به خاطر بنی عباس بوده که لباس مشکی را شعار و علامت رسمی حکومت خود قرار داده بودند، و پوشیدن آن به معنای طرفداری از حکومت آنان به حساب میآمد. در زمانهای بعد که بنی عباس منقرض شدند لباس مشکی هم از آن مفهوم خارج شد.
بنابر این لباس مشکی بدون وجود شرایط خاصی مانند عزاداری، مکروه است؛ اما اگر به عنوان اعلان عزا باشد جهات رجحان در آن پیدا میشود، به خصوص آنکه در اجتماع، عزادار با این رنگ شناخته شود و هیچ رنگ دیگری جای آن را نگیرد؛ و اگر عزادار لباس مشکی نپوشد مردم تعجب کنند و چنین برداشت کنند که چرا در برابر مصیبتی که بر او وارد شده عکس العملی نشان نمیدهد؟!
از همین جاست که بسیاری از فقها پوشیدن لباس مشکی را در عزاداری امام حسین (ع) از کراهت استثناء کردهاند و بعضی راجح دانستهاند و عدهای کراهت را مطلقاً رد نمودهاند.[37] جا دارد در اینباره روایاتی آورده شود:
1. در روز فتح مکه هنگامی که پیامبر (ص) وارد مکه شدند، بر سر مبارک حضرت عمامه سیاهی بود.[38]
2. ابوظبیان میگوید: روزی حضرت علی (ع) نزد ما آمد در حالی که لباس مشکی بر تن داشت ... .[39]
3. داوود رقی میگوید: شیعیان از امام صادق (ع) درباره پوشیدن لباس مشکی سؤال میکردند. روزی دیدم حضرت نشستهاند و لباسی مشکی بر تن، کلاهی مشکی بر سر و کفشی سیاه با آستر مشکی در پای دارند. حضرت قسمتی از پارچه را باز کرد و فرمود: بدان که پنبه آن نیز سیاه است و مقداری پنبه سیاه از آن بیرون کشیدند ... .[40]
و نمونههای دیگری نیز در تاریخ یافت میشوند که ما به دلیل اختصار از آوردن تک تک آنها خودداری میکنیم. (برای نمونه مراجعه کنید به کتاب پیراهن کبود نوشته سید علی باروتیان)
چرا لباس مشکی را ... ؟
این یک سؤال است که چرا عدهای این همه درباره لباس مشکی حساسیت نشان میدهند، در حالی که نهایت آن یک امر مکروه است و حرام نیست و در کراهت آن هم روایات و نظر فقها مختلف است
اهل اندیشه خود قضاوت کنند ...
شعار لباس مشکی
شیعه با سیاه پوشی خویش در محرم میرساند که در منطق وی جامعه بدون حسین (ع) تاریک است.
شیعه با سیاه پوشی به تمام عالم میگوید عاشورا و کشته شدن مظلومانه حسین (ع) را از یاد نبرده است.
[1] المجازر و التعصبات الطائفیه فی عهد الشیخ المفید ص82؛ النجوم الزاهره ج4 ص218.
[2] ثواب الاعمال ص123؛ وسائل الشیعه ج6 ص144؛ بحار الانوار ج44 ص218.
[3] مجمع التفاسیر ج6 ص502؛ بحار الأنوار ج55 ص140؛ تفسیر کبیر رازی جزء 31 ص 162؛ تفسیر الجلالین ج2 ص298.
[4] امالی شیخ صدوق ص190؛ روضه الواعظین ص169؛ مناقب آل ابی طالب: ج3 ص238؛ الاقبال ج3 ص28؛ بحار الانوار ج44 ص283،284.
[5] امالی شیخ صدوق ص191؛ روضه الواعظین ص169؛ وسائل الشیعه ج14ص 505؛ الاقبال ج3 ص28؛ بحار الانوار ج44 ص 284.
[6] کافی ج4 ص582؛ کامل الزیارات ص228، 538؛ بحار الانوار ج98 ص 8، 83، 52؛ مستدرک الوسائل ج10 ص 252، 231
[7] ـ ثمرات الاعواد ج1 ص16؛ منابع النوراء ص17؛ دیوان مصاریع العبره ج1 ص17.
[8] بحارالانوار ج44 ص287 و ج65 ص 18 و ج 10 ص 114؛ تحف العقول ص123؛ خصال ص635؛ معجم الفاظ غرر الحکم ص 1305؛ تأویل الآیات ج2 ص667.
[9] کافی ج8 ص213؛ امالی شیخ صدوق ص726؛ نفس المهموم ص114؛ بحار الانوار ج65 ص80، 65؛ ج27 ص108
[10] قرب الاسناد ص36؛ وسائل الشیعه ج14 ص501؛ بحار الانوار ج44 ص282؛ مکیال المکارم ج2 ص158.
[11] عیون اخبار الرضا7 ج2 ص264؛ بحار الانوار ج1 ص199 و ج44 ص278؛ امالی شیخ صدوق ص131؛ مشکاه الانوار ص448؛ وسائل الشیعه ج14 ص502؛ الدعوات راوندی ص278.
[12] کافی ج2 ص176؛ اصول سته عشر ص79؛ الدعوات راوندی ص225؛ وسائل الشیعه ج14 ص587؛ السرائر ج3 ص649؛ امالی شیخ طوسی ص135؛ بحار الانوار ج1 ص200
[13] بحار الانوار ج42 ص203؛ نهج السعاده ج8 ص142؛ امالی شیخ طوسی ص8؛ کشف الغمه ج2 ص159
[14] کافی ج2 ص496، 186؛ بحار الانوار ج72 ص486 و ج71 ص258؛ احسن الجزاء فی اقامه العزاء علی سید الشهداء7 ج1 ص161؛ مکیال المکارم ج2 ص154؛ وسائل الشیعه ج7 ص153، 198.
[15] کافی ج2 ص496؛ بحار الانوار ج72 ص468؛ شرح الاخبار ج3 ص459؛ عده الداعی ص232
[16] بحار الانوار ج71 ص188؛ السرائر ج3 ص635.
[17] بشاره المصطفی9 ص175؛ امالی شیخ طوسی ص224؛ المحتضر ص167؛ بحار الانوار ج1 ص200 و ج71 ص354؛ وسائل الشیعه ج16 ص348؛ مستدرک الوسائل ج8 ص325
[18] تفسیر امام حسن عسکری7 ص585؛ بحار الانوار ج26 ص233؛ مستدرک الوسائل ج12 ص392.
[19] کافی ج8 ص213؛ تفسیر فرات ص550؛ امالی شیخ صدوق ص726؛ بحار الانوار ج27 ص109؛ روضه الواعظین ص295؛ شرح الاخبار ج3 ص437؛ بشاره المصطفی9ص36.
[20] اقتباس از کتاب الدعاه الحسینیه7 ص30 ،31.
[21] برای هر یک از موارد مذکور، پاداشهایی جدای از ثواب و اجر و عظمت مجالس عزای سیدالشهداء7 در روایات ائمه: ذکر شده است که طالبین به کتب کافی، وسائل الشیعه، جامع السعادات، مرآه الکمال، شرح صلوات اردکانی، و خصال صدوق مراجعه کنند.
[22] مستدرک حاکم ج3 ص173؛ اُسد الغابه ج2 ص15؛ البدایه و النهایه ج8 ص47
[23] بحار الانوار ج45 ص386؛ ذوب النضار ص144.
[24] البدایه و النهایه ج4 ص288؛ فتح الباری ج9 ص402؛ لسان العرب ج1 ص473.
[25] سیاهپوشی در سوگ ائمه نور: ص202
[26] الدرجات الرفیعه ص147؛ شرح نهج البلاغه ج16 ص22؛ اثبات الوصیه للامام علی بن ابی طالب7 ص133؛ سیر اعلام النبلاء ج3 ص267، 272.
[27] مستدرک الوسائل ج3 ص326؛ المحتضر ص54؛ بحار الانوار ج31 ص 127؛ مجمع النورین ص234
[28] الاقبال ج 2 ص261؛ مسند الامام الرضا7 ج2 ص18؛ مصباح کفعمی ص702
[29] کافی ج6 ص452؛ دلائل الامامه ص178؛ بحار الانوار ج45 ص94؛ وسائل الشیعه ج4 ص365، 383
[30] مستدرک الوسائل ج3 ص328؛ بحار الانوار ج45 ص221؛ کامل الزیارات ص143.
[31] بحار الانوار ج45 ص196؛ مستدرک الوسائل ج3 ص327؛ العوالم ص422؛ شجره طوبی ج1 ص152؛ منتخب طریحی ص497؛ اشکهای خونین در سوگ امام حسین7 ص493.
[32] سیاهپوشی در سوگ ائمه نور ص134
[33] ـ شرح الاخبار ج3 ص171؛ عیون الاخبار و فنون الاثار ص109.
[34] بحار الانوار ج45 ص188؛ محاسن ج2 ص420؛ نفس المهموم ص473؛ وسائل الشیعه ج3 ص238.
عمربنعلی بن الحسین8 برادر ناتنی امام باقر7 ثقه و جلیل القدر است و شیخ طوسی او را از اصحاب باقرین8 شمرده است. رجال شیخ طوسی ص 139 و 252.
[35] کافی ج6 ص449؛ دعائم الاسلام ج2 ص161؛ وسائل الشیعه ج5 ص34؛ بحار الانوار ج46 ص106
[36] منتخب طریحی ص380.
[37] مراجعه کنید به:
شیخ یوسف بحرانی در الحدائق الناضره ج7 ص 118
محدث نوری در مستدرک الوسائل ج3 ص 328
آیه الله تبریزی در رساله مختصره فی لبس السواد
سید کاظم یزدی در آخر رساله منهج الرشاد
[38] وسائل الشیعه ج5 ص57؛ مصباح الفقیه ج10 ص453
[39]. مستدرک الوسائل ج3 ص234؛
الطبقات الکبری ج3 ص31