چکیده
دانستن «علت» یک چیز، و «سوال» کردن و «فهمیدن» عمق آن، سبب افزایش اشتیاق انسان میشود. و با عشق، علاقه و اعتقاد کامل، قدم به میدان عمل میگذارد. گریه بر امام حسین (ع) «ریشه» در «اعتقادات» شیعه، و نیز «احساسات» و «عواطف» شیعیان و غیر شیعیان دارد. و اینجاست که نکته «مهم» و «اساسی» تشویق اهل بیت (ع) به گریه و عزاداری فهمیده میشود و آن اصل و ریشه، «سوال» از «چرایی» گریه بر امام حسین (ع) است که رهنمون انسانها به خیر و صلاح خواهد بود.
ما در این نوشتار در پی آن هستیم تا با تکیه بر روایات اهل بیت (ع)، «فلسفه» و «علت» تشویق اهل بیت (ع) به «عزاداری» را بررسی کنیم. و این موضوع را با روایاتی در مورد فضیلت گریه برای امام حسین (ع) و واژهشناسی کلمات «عَبَره» و «قتیل»، و «علل» تشویق ائمه (ع) را دنبال کنیم.
مقدمه
نوع «بشر» از لحاظ فکری «جستوجو»گر و «پرسش»گر است و همیشه در پی «دانستن» و «یافتن» علل و چرایی اتفاقات محیط اطراف خویش هست. و این خصیصه در بشر از نعمات ویژه خداوند متعال است تا به کلید دانایی و فهم و شعور یعنی «سوال» دست یابد. در این میان موضوعات روحی، روانی و معنوی، از جایگاه ویژهای برخوردار است زیرا مسائل دنیوی و علمی با کمی تحقیق و تفحص به دست آمدنی هست ولی مسائل روحی، روانی و معنوی نیاز به «تفحص» بیشتر و «یاری»طلبی از «متخصصین» این فن یعنی «اهل بیت (ع)» دارد.
چراکه یاد گرفتن این علوم، از غیر اهل فن، «مضرات» و «انحرافات» خاص خودش را خواهد داشت بر همین مناسبت که خدای متعال میفرماید: «وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ إِلّا رِجالاً نوحی إِلَیهِم فَسئَلوا أَهلَ الذِّکرِ إِن کُنتُم لا تَعلَمونَ» (نحل، 43) و پیش از تو [پیامبری] نفرستادیم مگر مردانی را، که به آنان وحی مینمودیم. اگر نمیدانید از دانایان [به کتابهای آسمانی و آگاهان به اخبار پیشینیان] بپرسید.
آیه فوق، بیانگر یک اصل اساسی اسلامی، در تمام زمینههای زندگی مادی و معنوی است و به همه مسلمانان تاکید میکند آنچه را نمیدانند، از اهل اطلاعش بپرسند و پیش خود در مسائلی که آگاهی ندارند، دخالت نکنند.
به این ترتیب «مسئله تخصص» نهتنها در زمینه مسائل اسلامی و دینی از سوی قرآن به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینهها مورد قبول و تاکید است، و روی این حساب بر همه مسلمانان لازم است که در هر «عصر» و «زمان» افراد «آگاه» و «صاحب نظر» در همه زمینهها داشته باشند که اگر کسانی مسائلی را نمیدانند، به آنها مراجعه کنند. (مکارم شیرازی و همکاران، 1374: 11: 246)
در روایات متعددی که از طرق اهل بیت (ع) وارد شده میخوانیم که اهل ذکر امامان معصوم (ع) هستند، از جمله در روایتی از امام علی بن موسی الرضا (ع) میخوانیم که در پاسخ سوال از آیه فوق فرمود: «نَحنُ أَهلُ الذِّکرِ وَ نَحنُ المَسئولونَ». ما اهل ذکریم، و از ما باید سوال شود. (کلینی، 1429، 1، 210)
حال فهمیدیم که باید بپرسیم! و به این نکته هم پی بردیم که باید از اهل «فن» یعنی اهل بیت (ع) بپرسیم که آنان صاحب علم به ماکَانَ و ما یَکُون هستند. و گریه و عزاداری بر سرور و سالار شهیدان و یاران باوفایش از جمله تاکیدات ائمه (ع) است و دانستن چرایی و فلسفه عزاداری و تشکیل مجالس روضه برای آن حضرت مطمئنا «علم»آور و «معرفت»ساز و «تکمیل»کننده معارف الهی و «ریشه»دهنده به اعتقادات دینی است.
در این مجال به چند روایت اشاره میکنیم و بحث را در مورد چرایی گریه بر امام حسین (ع) پیگیری کرده، و ان شاءالله از سفره پربرکت اهل بیت (ع)، اندیشه و افکار خویش را آبیاری خواهیم کرد.
امام حسین (ع) فرمودند: «أَنا قَتیلُ العَبرَهِ» (ابن بابویه قمی، 1356: 108) «من، کشته اشکم».
از امام صادق (ع) روایت شده که امیر مؤمنان (ع)، به حسین (ع) نگاه کرد و فرمود: «یا عَبرَهَ کُلِّ مُؤمِنٍ» (همان) «ای اشک هر مؤمن».
در روایت دیگری از آن حضرت آمده است که امام حسین (ع) فرمودند: « أَنا قَتیلُ العَبرَهِ، لا یَذکُرُنی مُؤمِنٌ إِلّا بَکی» (همان) «من، کشته اشک هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند جز این که گریه کند».
در تفسیر و تبیین این احادیث گفته شده که پس از کشته شدن عثمان، مردم به دستور دشمنان امام علی (ع)، مجالسی تشکیل میدادند و بر قتل عثمان میگریستند و دشمن بدین وسیله، بغض حضرت علی (ع)، را در دل آنان (که حضرت را نمیشناختند) زیاد مینمودند. این عمل، سبب به وجود آمدن آن همه بیاحترامیها و سرانجام کشته شدن سیدالشهداء (ع) گردید؛ لذا فرمود: «أَنا قَتیلُ العَبرَهِ».
شاید شاهد بر این احتمال، گفتاری است که دشمنان آن حضرت در روز عاشورا به زبان آورده و گفتند: «بَل نُقاتِلُکَ بُغضاً و عِناداً مِنّا لِأَبیکَ وَ ما فَعَلَ بِأَشیاخِنا یَومَ بَدرٍ وَ حُنَینٍ» (لبیب بیضون، 1427: 2: 149). «بلکه به خاطر کینه و دشمنی با پدرت و آنچه در روز بدر و حنین با پدران ما انجام داد با تو میجنگیم».
و نیز جمله معروف زیارت اربعین: «أَلسَّلامُ عَلی أَسیرِ الکُرُباتِ وَ قَتیلِ العَبَراتِ» (طوسی، 1411: 730). «سلام بر اسیر ناراحتیهای شدید و کشته اشکها».
و نیز در زیارت عرفه آمده است: «السَّلامُ عَلَیکَ یا صَریعَ العَبرَهِ السّاکِبَهِ» (ابن طاووس، 1409: 333). «سلام بر تو، ای افتاده و کشته اشکِ ریزان».
واژهشناسی و معنادانی کلمات «عَبَرَه» و «قَتیل»
در لغت برای واژه «عَبرَه»، معانی گوناگونی ذکر شده است:
الف. اشک؛
ب. اشک حلقهزده در چشم، پیش از آن که بر صورت جاری شود؛
ج. ریزش اشک؛
د. سرازیر شدن اشک، بدون صدای گریه؛
ه. حبس شدن حالت گریه در سینه؛
و. حزن و ناراحتی بدون گریه. (فراهیدی، 1410: 2: 130)
واژه «قتیل» نیز در لغت، به معنای «مقتول» آمده است. (ابن منظور، 1414: 11: 845)
فضیلت گریستن بر امام حسین (ع)
در این مورد احادیث فراوان است ولی چند مورد به عنوان مثال ذکر میشود: امام باقر (ع) فرمودند: علی بن الحسین (ع) بارها میفرمودند: «أَیُّما مُؤمِنٍ دَمَعَت عَیناهُ لِقَتلِ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ (ع) دَمعَهً حَتّی تَسیلَ عَلی خَدِّهِ، بَوَّأَهُ اللهُ بِها فی الجَنَّهِ غُرَفاً یَسکُنُها أَحقاباً؛ وَ أَیُّما مُؤمِنٍ دَمَعَت عَیناهُ حَتّی تَسیلَ عَلَی خَدِّهِ فینا لِأَذیً مَسَّنا مِن عَدُوِّنا فی الدُّنیا، بَوَّأَهُ اللهُ بِها فِی الجَنَّهِ مُبَوَّأ صِدقٍ؛ وَ أَیُّما مُؤمِنٍ مَسَّهُ أَذَیً فینا فَدَمَعَت عَیناهُ حَتّی تَسیلَ عَلَی خَدِّهِ مِن مَضاضَهِ ما أُوذِیَ فینا، صَرَفَ اللهُ عَن وَجهِهِ الأَذی وَ آمَنَهُ یَومَ القیامَهِ مِن سَخَطِهِ وَ النّارِ». (ابن قولویه قمی، 1356: 100)
«هر مؤمنی که برای کشته شدن حسین بن علی (ع) قطرهای اشک بریزد، و بر گونهاش جاری گردد، خداوند او را در ساختمانهای بلند منزل میدهد، تا روزگارانی در آن جا زندگی کند؛ و هر مؤمنی، به خاطر اذیتی که در دنیا، از دشمنان ما به ما رسیده، از چشمانش اشک بریزد تا بر گونهاش جاری شود، خداوند او را در بهشت، در جایگاه صدق منزل میدهد؛ و هر مؤمنی اذیتی در [راه] ما به او برسد، و از درد آن چشمانش اشک بریزد، تا بر گونهاش جاری شود، خداوند در روز قیامت، رنج آن را از صورتش برمیگرداند، و از غضب خود و آتش، ایمن میگرداند».
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: «نزد هر کس ما را یاد کند، و از چشمانش اشک آید، گرچه به اندازه بال پشهای [مگسی] باشد، گناهانش (اگرچه به اندازه کف دریا باشد) آمرزیده میشود». (همان، 103)
از مهمترین و زیباترین «تجلیات» محبت برای خدا، غمگین بودن در غم اهل بیت (ع) است. و طبیعی است که وقتی غم دل برای محبوب شدت بگیرد، اشک چشم را جاری میسازد. (پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، 1397: 40)
با توجه به فضائل گریه در احادیث اهل بیت (ع) و دانستن مفاهیم آن، روشن شد که عزداری امام حسین (ع) آثار، فوائد و کارکردهای بسیار مهمی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. بیگمان شناخت این کارکردها و آثار، سبب میشود تا آگاهی ژرفتری درباره چرایی عزاداری و گریه برای امام حسین (ع) پیدا کنیم. ازاینرو در ادامه مهمترین کارکردها و آثار عزاداری و گریه برای امام حسین (ع)، که همان «فلسفه» و «علل» تشویق به عزاداری است را معرفی و بررسی میکنیم:
1)ایجاد صفت رحمانی حق تعالی در دلها
گریستن، یا برای به ظهوردرآوردن صفت رحمت در طرف مقابل است (چنانکه طفل با گریستن، مادر را به رحمت میخواند)؛ و یا منشأ گریه، صفت رحمت است که یکی از صفات بارز الهی است تا با اظهار آن، بقا و الفت اجتماع همواره برقرار باشد. بنابراین، صفت بارز رسولی هم که برای آنان فرستاده، رحمت قرار داده است، (سعادتپرور تهرانی، 1388: 304) که فرمود: «وَ ما أَرسَلناکَ إِلّا رَحمَهً لِلعالَمینَ» (انبیا، 107) «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».
ظلم و ستم و عصیان زمانهای جاهلیت تا زمان حضرت سیدالشهدا (ع) به اعلی درجه خود رسید، و صفت رحمت را به فراموشی سپرد، به گونهای که امکلثوم (ع) در خطبه خود فرمود: «وَ نُزِعَتِ الرَّحمَهُ مِن قُلوبِکُم». (مجلسی، 1403: 45: 112) «و رحمت، از دلهای شما کنده شده است».
حال، سیدالشهدا (ع) با کلام «أَنا قَتیلُ العَبرَهِ» میخواهد بفرماید: من کشته شدم تا این صفت، با گریاندن و گریستن در مصائب من آشکار و در نتیجه، رحمت الهی، شامل حال امت شود. (سعادتپرور تهرانی، 1388: 304) شاهد بر این گفتار، سخنان امام صادق (ع) که میفرماید: «ستایش مخصوص خداوندی است که ما را با رحمت خود بر مخلوقات برتری داد و رحمت خود را مخصوص ما اهل بیت (ع) گردانید... و هیچ کس از روی رحمتِ بر ما و بر آنچه به ما رسیده گریه نکند، مگر اینکه پیش از جاری شدن اشک از چشمش، خداوند او را شامل رحمت خود نماید. و اگر یک قطره از اشکهایش در جهنم بیفتد، آتش آن را خاموش میکند، به حدی که گرمایی برای آن باقی نمیماند». (ابن قولویه قمی، 1356: 102)
طبیعتا جمع شدن گروهی برای و گریه بر سرور و سالار شهیدان، که همه به «یک» نفر و یک «هدف» گریه میکنند، ثمرات زیادی خواهد داشت. بهویژه از لحاظ عاطفی، نزدیک شدن «دلها»، جوشش «محبت»ها و زنده شدن حس «نوع دوستی» و «انسان دوستی» در دلها را به وجود میآورد.
مثل، پیادهروی مشتاقان عزای امام حسین (ع) از «ادیان»، «زبان»، «لهجه»، «قومیت»ها، از کشورهای مختلف در اربعین امام حسین (ع) که انصافا بهترین جلوه ایجاد محبت، جوشش عاطفه و نزدیک شدن دلها به همدیگر است.
2) نشان دادن و عملی ساختن تولی و تبری
با سیر اجمالی در روایات وارده، درباره فضیلت گریه بر سیدالشهدا (ع) و زیارت مزار آن حضرت و بهویژه زیارتهای آن بزرگوار، نشان میدهد که مقصود از همه آنها و محور همگی، «تولی و تبری» است. البته این بدان معنی نیست که –العیاذ بالله- همه تشویق و ترغیبها درباره سنن وارده، نسبت به سیدالشهدا (ع) و آثار و نتایج دنیوی، اخروی و معنوی که برای آنها شمردهاند، گفتار صرف و بر خلاف واقع باشد؛ هرگز، بلکه تمام این نتایج، بر تولی و تبری مترتب است، به طوری که هر کس بهتر و ظریفتر و بااستقامتتر انجام دهد، در دنیا و آخرت، و در ظاهر و باطن از آن آثار و نتایج، بهرهمندتر و برخوردارتر خواهد بود. (سعادتپرور تهرانی، 1388: 313)
عزادار و زائر امام حسین (ع)، در زیارت عاشورا اینگونه «برائت» خویش را با زبان معصوم اعلام میدارد: «وَ أَبرَءُ إِلَی اللهِ وَ إِلَی رَسولِهِ مِمَّن أَسَّسَّ أَساسَ ذلِکَ، وَ بَنی عَلَیهِ بُنیانَهُ، وَ جَری فی ظُلمِهِ وَ جَورِهِ عَلَیکُم، وَ عَلَی أَشیاعِکُم، بَرِئتُ إِلَی اللهِ وَ إِلَیکُم مِنهُم، وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللهِ ثُمَّ إِلَیکُم بِمُوالاتِکُم وَ مُوالاهِ وَلِیِّکُم، وَ بِالبَرائَهِ مِن أَعدائِکُم وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الحَربَ، وَ بِالبَرائَهِ مِن أَشیاعِهِم وَ أَتباعِهِم». (ابن قولویه قمی، 1356: 177) «و بیزاری میجویم بهسوی خدا و بهسوی رسولش از کسی که پیریزی کرد شالوده این کار را و پایهگذاری کرد بر آن بنیانش را، و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما؛ بیزاری جویم به درگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان، و تقرب جویم به سوی خدا سپس به شما به وسیله دوستیتان و دوستی دوستان شما و به بیزاری از دشمنانتان و برپاکنندگان (و آتش افروزان) جنگ با شما و به بیزاری از یاران و پیروانشان».
و در ادامه «تولی» و ارادت خویش را به ساحت قدسی امام حسین (ع) اینگونه بیان میکند: «إِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم، وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم، وَ وَلِیٌّ لِمَن والاکُم، وَ عَدُوٌّ لِمَن عاداکُم». (همان) من در صلح و سازشم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است و دوستم با کسی که شما را دوست دارد و دشمنم با کسی که شما را دشمن دارد.
شرکت در مجلس روضه و شنیدن مظلومیت امام حسین (ع)، باعث جوشش «محبت»، و سرازیر شدن «اشک» به گونهها؛ و شنیدن ظلم و جور «دشمنان»، سبب میشود حس «انتقامجویی» در دل عزادار بیشتر شود. درواقع گریه «مظهر» محبت و دوستی، و عزداری و بر سر و سینه زدن نشان دهنده، حرارت درون نسبت به اهل بیت (ع) است که تا «انتقام» نگیرد آرام نمیشود.
3) زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا و پیامهای آن
عزاداری و گریه برای امام حسین (ع) در مهمترین کارکرد خود، سبب شده است که همواره یاد، نام و پیامهای نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند و آموزههای آن به همه مردم انتقال یابد. از این طریق همه انسانها، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، در طول تاریخ، با آموزههایی چون «ستم ستیزی»، «آزادگی»، «شهادت طلبی»، «ایثار» و «حقیقت جویی» آشنا شدهاند. «موریس دوکبری» پژوهشگر غربی مینویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند. زیرا پیروان حسین (ع) به واسطه عزاداری، میدانند که پستی و زیردستی و استعمار را نباید قبول کنند، زیرا شعار پیشرو آقای آنان، تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است». (هاشمینژاد، 1382: 451)
فرد عزادار با سوگمندی و گریه برای امام حسین (ع) آشکارا اعلام میکند که او نیز به «امام حسین (ع)» و «نهضت» و «آرمانهایش» وفادار است. و در میدان عمل نیز «وفاداری» خود را ثابت میکند. (پیشوایی و همکاران، 1395: 2: 327) از یاد نمیبریم که در همین روزگار، برای پیروزی «انقلاب اسلامی» ایران و در هشت سال «دفاع مقدس»، مردان حسینی در میدان عمل چه خوش درخشیدند. به درستی که در مکتب عاشورا، گریه به سلاحی همیشه بران برای حمله به ستمگران و پاسداری از خون شهیدان است. (محدثی، 1417: 22)
4) معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان
عزاداران امام حسین (ع)، با شرکت در مراسم عزای آن حضرت و یاران باوفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا میشوند و آنان را انسانهای کاملی مییابند که دارای صفات پسندیدهای چون «صبر»، «وفا»، «استقامت» و «از خودگذشتگی» بودهاند که میتوانند برای همه انسانها اسوه باشند. مهمتر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان، به سوگ مینشینند، میگریند و بر سر و سینه میزنند و از این طریق، معرفتشان را با پیوندی عاطفی، عمق و استحکام میبخشند. از این روست که نمیتوان مراسم عزاداری امام حسین (ع) را با سمینار و همایش جایگزین کرد.
بر این اساس حضور عزاداران در مراسم عزای حسینی، به تقویت عواطف و شناخت آنان میانجامد، و سبب میشود آنان بکوشند در رفتارهایشان نیز شبیه به همان کسانی باشند که برایشان میگریند. هنگامی که عزاداران به یاد «وفاداری» ابوالفضل العباس (ع) یا «آزادگی» حر بن یزید ریاحی اشک میریزند، ناخودآگاه خواهند کوشید تا «آزادمرد» و «وفادار»، و از «نامردی» به دور باشند. (پیشوایی و همکاران، 1395: 2: 328)
5) عزاداری، تعظیم شعائر الهی
«تعظیم» شعائر الهی، که سبب هدایت انسان به بندگی و طاعت و توحید میشود؛ از نظر قرآن ارزشمند بوده، و باید «زنده» نگه داشته شود تا بسان «چراغی» روشن، هدایتگر انسانها به سعادت و خیر باشد. و هر چیزی که بتواند انسانها را به خدا و فطرت الهیاش رهنمون باشد جزء شعائر الهی شمرده میشود.
«وجود» مبارک امام حسین (ع) و «عزاداری» در غم او، «سبب» هدایت انسانها به خیر و نیکی و فطرت الهی و حافظ دین مبین اسلام است لذا بهترین تعبیری که برای عزاداری حضرت میتوان به کار برد، این است که بگوییم عزای او «تعظیم شعائر» الهی میباشد. «ذلِکَ وَ مَن یُعَظِّم شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِن تَقوَی القُلوبِ». (حج، 32) این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.
«شَعائِر» جمع «شَعِیرَه» به معنی علامت و نشانه است، بنابراین «شعائر الله» به معنی «نشانههای پروردگار» است که شامل سرفصلهای آیین الهی و برنامههای کلی میشود و آنچه در نخستین برخورد با این آیین، چشمگیر است، مناسک حج میباشد که انسان را به یاد خدا میاندازد.(مکارم شیرازی و همکاران، 1374: 14: 97)
گرچه بدون شک «مناسک حج» از جمله شعائری است که در این آیه مقصود بوده است، مخصوصا مسئله قربانی که در آیه «وَالبُدنَ جَعَلناها لَکُم مِن شَعائِرِ الله... و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم». (حج، 36) صریحا جزء شعائر محسوب گردیده ولی روشن است که با این حال عمومیت مفهوم آیه نسبت به تمام شعائر اسلامی به قوت خود باقی است و هیچگونه دلیلی بر تخصیص آن به خصوص قربانی یا همه مناسک حج وجود ندارد، بهخصوص اینکه قرآن در مورد قربانی حج با ذکر کلمه «مِن» که برای «تبعیض» است این حقیقت را گوشزد کرده که قربانی یکی از آن شعائر است، همانگونه که در مورد «صفا و مروه» نیز در سوره بقره میخوانیم که آن هم از «شعائر الهی» است. «إِنَّ الصَّفا وَ المَروَهَ مِن شَعائِرِ اللهِ؛ قطعا سعی بین صفا و مروه از شعائر خداوند متعال است». (بقره، 185)
(بنابراین) تمام آنچه در برنامههای دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آیین او میاندازد شعائر الهی است و بزرگداشت آن نشانه تقوای دلها است. (مکارم شیرازی و همکاران، 1374: 14: 97)
بیشک، مجالس عزاداری امام حسین (ع) «مصداق» بارز «تعظیم شعائر» الهی است. چون در کنار تعزیه، عزاداران در پای منبر علمای اسلام نشسته و معارف دین و احکام الهی را یاد میگیرند.
6) عزاداری، عامل زنده ماندن عواطف بشری
انسان مایل به «دوست» داشتن دیگران است و این دوست داشتن، تنها نیاز به «محبت» ورزیدن نیست بلکه به صورت نیاز به ملاقات با دیگران و برقراری بعضی انواع «ارتباط» بین خود و دیگران نیز هست، شاید وحشت و پریشانی که به فرد در وقت از دست دادن نزدیکان، دست میدهد و بیشتر از همه در مورد «اهل بیت (ع)»، نمونه زندهای از این وابستگی به دیگران باشد. (بستانی، 1392: 226)
این عاطفه یکی از سائقههای انسانی را نشان میدهد که ارضای آن ضروری است. (همان) یکی از راههای ارضای عاطفی که نیاز قطعی انسان است ارتباط با اهل بیت (ع) به عنوان پیامبر (ص) یا امام در قالب «ولی الله» یا «ولایت» الهی است.
خداوند متعال به محضر گرامی پیامبر اسلام (ص) چنین دستور میدهد که: «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلّا المَوَدَّهِ فِی القُربی». (شوری، 23) «بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم)»
زمخشری و فخر رازی که از بزرگان اهل سنت هستند، در تفاسیر خود آوردهاند که رسول خدا (ص) فرمودند: «مَن ماتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ شَهیداً» (زمخشری، 1407: 4: 220)
«هرکه با دوستی آل محمد (ص) از دنیا برود، شهید است».
سوال: چرا خداوند متعال مزد رسالت پیامبر (ص) را دوستی و مودت اهل بیت (ع) قرار داد؟ ناگفته پیداست که خداوند متعال پیامبران و امامان معصوم (ع) را به جهت «هدایت» انسان «نصب» کرده است و تمام زحمات این بزرگواران نیز در این راستا بوده است. «عاطفه» و «محبت»، بهترین وسیله برای «جذب» و «جلب» دل انسان به سوی رأفت، نرمی، خشوع و خضوع در برابر اوامر الهی با زبان پیامبر (ص) و اهل بیتش میباشد.
خالق مهر و محبت، به این واسطه میخواهد ریشه محبت و عاطفه در دل انسان «زنده» بماند، چون «نبود» عاطفه و یا از دست دادن آن، عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت که کمترین آن از بین رفتن ریشه «انسانیت» از وجود انسان است.
محبت به اهل بیت (ع)، نشان «سلامت» روحی، روانی و پاک و «حلال» بودن وجود و روح انسان است. کسی که به محضر اهل بیت (ع) محبت دارد این مژده را دریافت میکند که از هر نظر سالم است.
مهمتر اینکه حضور در روضه اباعبدالله الحسین (ع) «جوشش» محبتها، تحریک احساسات انسانی، ریخته شدن اشک رأفت و مهربانی، همدردی و رحمت دل را به دنبال دارد. و «تکرار» همهساله عزای آن حضرت، به این منظور است که دلهای خفته بیدار، و قساوت دلهای سخت، به نرمی و رؤوف بودن تبدیل شود چون کارهای روزمره و اتفاقات زندگی عادی، دست به دست هم داده، بعضی مواقع؛ دل انسان را به سختی و قساوت دچار میکند که عواقب بدی را در پی دارد و درمان «زود»هنگام، و «قطعی» و زود «جوابده»، اشک ریختن در مصیبت شهدای دشت کربلا، بهویژه سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است. آری! اشک بر مظلومیت حسین (ع)، «ضامن» زنده ماندن و پویایی عواطف درونی عزادان حسینی است.
7) نجات دادن انسانها از گمراهی و جهالت
«خلاق» علیم موجودی به نام «انسان» را آفرید. و خلقت انسان، آنقدر جالب و باعظمت بود که ذات اقدس إله متعال به خودش تبریک گفته و فرمود: «فَتَبارَکَ اللهُ أَحسَنَ الخالِقینَ» (مؤمنون، 14) «پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!»؟؟؟
باید چنین خلقی، به مراحل رشد و کمال برسد تا «ارزش» واقعی او ظهور و بروز کند و إلّا چه فرقی با حیوان بیعقل خواهد داشت.
لذا خداوند متعال کتب آسمانی و انبیا و اوصیا (ع) را به عنوان «هدایتگرانی» برای تحقق این هدف آفرید. «وجود»، «روح»، «گفتار»، «کردار»، «تقریر» و «یاد» امام عامل هدایت بشر به سوی خیر و نیکی است. و عزاداری در مصیبت ائمه (ع) مصداق بارز و روشن یاد امام (ع) است که در هدایتگری نقش بهسزایی دارد. و خداوند متعال این مهم را اینگونه بیان میکند: «وَ لِکُلِّ قَومِ هادٍ» (رعد، 7) و برای هر گروهی هدایتکنندهای است.
فخر رازی از علمای اهل سنت در تفسیرش از ابن عباس چنین نقل میکند که یک نفر از پیامبر (ص) در مورد آیه فوق پرسید و حضرت اینگونه جواب داد: «وَضَعَ رَسولُ اللهِ (ص) یَدَهُ عَلَی صَدرِهِ فَقالَ أَنا المُنذِرُ وَ أَومأَ إِلَی مَنکِبِ عَلِیٍّ (ع) وَ قالَ أَنتَ الهادی یا عَلیُّ (ع) بِکَ یَهتَدِی المُهتَدونَ بَعدی». (فخر رازی، 1420: 19: 14)
«پیامبر (ص) دستش را بر سینه خود گذاشت و فرمود: منم منذر! سپس به شانه علی (ع) اشاره کرد و فرمود: تویی هادی! و بهوسیله تو بعد از من هدایت یافتگان هدایت میشوند».
علاوه بر آن «پررونق» شدن همه ساله عزاداری حضرت امام حسین (ع) و «برجسته» شدن آن، بهویژه اربعین و اجتماع «عظیم» و «میلیونی» سیل عاشقان ولایت برای پیادهروی، بعد از هزار و چهارصد سال و اندی، دیگر هیچگونه «شبهه» و «تردیدی» را برای کسی باقی نمیگذارد.
لذا همه انسانهای عالم به سوال و تکاپو میافتند که:
1)در این اجتماع عظیم و محشرگونه چه خبر است؟
2) چرا مردم مشتاقانه رنج و سختی زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین را تحمل میکنند؟
3) چرا شیعیان عراق و کشورهای دیگر (مثل مردم ایران) برای امامشان در روز اربعین اینگونه میهمانی به راه انداخته، و از زائران با خرجهای میلیاردی پذیرایی میکنند؟
4) چرا همه ساله، به تعداد زائران غیرشیعه اعم از سنی، مسیحی، یهودی و غیره اضافه میشود؟
5) چرا و چرا و چرا... و این حسین کیست که عالم هم شیدای اوست؟
مردم جواب سوالات خویش را گرفته و از پرچمهای عزاداری میفهمند که عَلَم و نشانه، حسین (ع) است و راه ولایت، مسیر واقعی هدایت است. به این جهت است که امام صادق (ع) در روز اربعین، هدف از زیارت و عزاداری را اینگونه بیان میکند:
«وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حَیرَهِ الضَّلالَهِ». (کفعمی، 1405: 489)
و حسین (ع) خون خود را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت نجات بخشد و از سرگردانی ضلالت و گمراهی برهاند.
آری! مجلس عزای امام حسین (ع)، مجلس «بیدار» شدن، راه رسیدن به «حق»، و درک مقام «امامت»، و نجات از «حیرت» و «سرگردانی» است.
ناگفته نماند که «یاد» و «عزاداری» دیگر ائمه (ع) نیز همین حکم را دارد. بر همین مناسبت که حضرت علی (ع) فرمود:
«ذِکرُنا أَهلَ البَیتِ شِفاءٌ مِنَ الوَعکِ وَ الأَسقامِ وَ وَسواسِ الرَّیبِ وَ حُبُّنا رِضَی الرَّبِّ تَبارَکَ وَ تَعالَی». (برقی، 1371: 1: 62)
یاد کردن ما اهل بیت (ع)، موجب شفای تب و دیگر بیماریهاست و از شک و تردید جلوگیری میکند، و دوستی ما سبب خشنودی خدای تبارک و تعالی است.
8) زنده نگه داشتن امر الهی
مسئله امامت یکی از مسائل مهم دینی است که باید زنده نگه داشته شود. چراکه امامت از اصول دین (مشکینی، 1392: 2: 272) و مبنای ایمان و قبولی (مجلسی، 1378: 1: 230) اعمال هر فردی در روز آخرت است.
امام صادق (ع) به یکی از یارانش به نام فضیل فرمود: «تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثونَ؟» قال: نَعَم، جُعِلتُ فِداکَ. قال: «إِنَّ تِلکَ المَجالِسَ أُحِبُّها، فَأَحیوا أَمرَنا یا فُضَیلُ، فَرَحِمَ اللهُ مَن أَحیا أَمرَنا». (حمیری، 1413: 36)
آیا کنار هم نشسته و در باب احادیث دینی گفتوگو میکنید؟ فضیل میگوید: گفتم، آری! به فدایت شوم. حضرت فرمودند: همانا مجالسی را دوست دارم که در آنجا امر ما، گفته شود، ای فضیل! امر ما را زنده نگه دارید. سپس فرمود: خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده نگه میدارد.
همچنین در حدیث دیگری فضیل اینگونه نقل میکند که امام صادق (ع) فرمودند: «تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثونَ قال قُلتُ نَعَم، جُعِلتُ فِداکَ قالَ تِلکَ المَجالِسُ أُحِبُّها فَأَحیوا أَمرَنا یا فُضَیلُ فَرَحِمَ اللهُ مَن أَحیا أَمرَنا یا فُضَیلُ مَن ذَکَرَنا أَو ذُکِرنا عِندَهُ فخَرَجَ مِن عَینِهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللهُ ذُنوبَهُ وَ لَو کانَت أَکثَرَ مِن زَبَدِ البَحرِ». (ابن ادریس، 1410، 3: 626)
فضیل گوید: امام صادق (ع) از من پرسید: آیا (دور هم) مینشینید و حدیث و سخن میگویید؟ گفتم: آری! فرمودند: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بدارید. خدای رحمت کند کسی را که امر و راه ما را احیا کند. ای فضیل! هر کس از ما یاد کند، یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را میآمرزد؛ اگرچه بیش از کف دریا باشد.
و در حدیث دیگری اهمیت جمع شدن و بیان امر امامت، اینگونه بیان شده است: «سَمِعتُ أَبا عَبدِاللهِ (ع) یَقولُ لِأَصحابِهِ وَ أَنا حاضِرٌ اتَّقوا اللهَ وَ کونوا إِخواناً بَرَرَهً مُتَحابّینَ فی اللهِ مُتَواصِلینَ مُتَراحِمینَ تَزاوَروا وَ تَلاقَوا وَ تَذاکَروا أَمرَنا وَ أَحیوهُ». (ابن بابویه، 1402: 34)
شعیب عقرقوفی گوید در جلسهای من خودم حاضر بودم و شنیدم که امام صادق (ع) به یاران خویش میفرمودند: از خدای بترسید، و نسبت به برادران نیکوکار و دوستدار در راه خدا، دلجوی و مهربان باشید، به دیدن یکدیگر بروید و همدیگر را ببینید، و امر ما را بپا دارید و احیا کنید.
جلسات روضه در خانه، حسینیه، مسجد، خیابان و غیره... همه مصداق بارز نگه داشتن امر ولایت الهی است و بهترین گزینه برای نشر معارف دینی و احیای امر امامت همین مجالس روضه امام حسین (ع) است.
نتیجه
«دانستن» چیستی یک چیز، ثبات ایمان و یقین به وجود میآورد و دل و جان انسان را نسبت به موضوع مورد نظر، پرانگیزه میکند. عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و گریه بر مظلومیتهای آن حضرت، از جمله مسائلی است که ذهن انسانهای «پرسشگر» را به خود مشغول داشته و دارد.
«چیستی» گریه بر آن حضرت در مقاله حاضر مورد بررسی قرار داده شد و به این نتیجه رسیدیم که گریه بر آن حضرت، یک «فرهنگ» و در اصل «فرهنگساز» هست. و دل انسانهای آزاده و مؤمن را آماده میکند تا با الهام گرفتن از عاشورا، دلشان پذیرای معرفت حسینی بگردد و برای مبارزه با استعمار، استثمار، ظالمین، کجاندیشان و منحرفین قیام کند. و این یعنی تربیت انسانها برای جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد اعظم.
آری! گریه بر آن حضرت، در دل ایجاد صفت «رحمانی» کرده، و جان را پذیرای دوست داشتن اولیای الهی «تولی» و بیزاری جستن از دشمنانشان «تبری» میکند. چنین قلبی با تعظیم بر شعائر الهی، و زنده نگه داشتن امر الهی، و با الگو گرفتن از امامش در جهت زنده نگه داشتن نهضت و پیامهای قیام آن حضرت به پا میخیزد.
و اینچنین از گمراهی و ضلالت، نجات و به آستان مقدس نور الهی، هدایت و به رضوان الهی رهنمون میشود.