مقدمه
صحیفه سجادیه حاوی دعاهای بسیار معتبری از نظر مضمون است و پس از قرآن قدیمیترین میراث شیعی است که از اول به صورت کتاب وجود داشته و اکنون در دست ماست. به سبب ناشناخته ماندن دو راوی نخست آن، یعنی متوکل بن هارون و عمیر بن متوکل نمیتوان سند آن را، از دیدگاه علم رجال، صحیح خواند. راهکار شناخته شده برای تقویت چنین احادیثی، گردآوری قرینههایی است که متن را تقویت کند و نسبت کتاب به گوینده را محکمتر نماید. یکی از قرینهها، عرضه دعاهای صحیفه سجادیه به قرآن و سنت است. بر همین اساس در این نوشتار تنها «درونمایههای مشترک قرآن و صحیفه» را بررسی کردهایم تا بر درستی متن کتاب دست یازیم.
در نخستین گامهای پژوهش، به هم تنیدگی قرآن و صحیفه را آنچنان گسترده یافتیم که چنانچه تمامی موارد را گزارش نماییم، خود پژوهشی دراز دامن و مستقل خواهد شد. در بررسی دعاهای صحیفه، عبارتهایی رخ مینماید که آیهای از قرآن، بدون تغییر، در متن دعا آمده است. ما این موارد را با عنوان «تضمین» آوردهایم؛ اما بیش از موارد تضمین آیات در صحیفه، اشارات و تلمیحهای قرآنی فراوانی است که در صحیفه به کار رفته است. در بخشی از این نوشتار، اشارات و تلمیحهای قرآنی صحیفه را برنمودهایم که در این موارد گاه، اطلاقی را تقیید و یا اجمال قرآنی را تبیین و در مواردی نکات مبهمی را تفسیر میکند.
آنچه در بررسی رابطه قرآن و صحیفه مهم است، محتوای همسان آنهاست، برای نمونه، اگر بیشترین تاکیدات قرآن بر محور توحید است، صحیفه سجادیه نیز توحیدگراست. در جای جای صحیفه توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید عبادی تبیین شده است و یا اگر روح قرآن تقویت روحیه سپاسگزاری از منعم است، در همه جای صحیفه نیز سپاسگزاری از منعم نمایان است. پیوند صحیفه سجادیه با قرآن در محورهای گوناگون قابل بررسی است؛ مانند تضمینهای قرآنی، تلمیحهای قرآنی، استنادات صحیفه به قرآن، تفسیر قرآن، شواهد قرآنی در صحیفه و عباراتی از صحیفه که با قرآن ناسازگار است. بنا بر روایت پیامبر اسلام که فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین؛ کتاب الله و عترتی»؛ در این مقاله بر آنیم تا شباهتهای نثر و سبک ادبی، صناعات لفظی و معنوی و اهداف مشترک و پیامهای قرآن و ادعیه صحیفه سجادیه را به عنوان درونمایههای مشترک قرآن و صحیفه سجادیه به منصه ظهور برسانیم.
پیشینه و فرضیه تحقیق
با هدف ذکر کامل اشارات علمی، تفسیری و ذکر آیات قرآن در صحیفه سجادیه، بسیاری از جملههای صحیفه مبارکه قابل انطباق با آیات قرآن کریم است، یعنی مطابق با دعا، آیاتی از قرآن کریم وجود دارد، این نکته مبین آن است که گوینده احاطه کافی و وافی به آیات قران کریم داشته و شاید دعاهی خود را بر اساس آن آیات بر زبان جاری ساخته است، افسوس که این سطور را گنجایش آن نیست تا تمامی جملات را مطرح نموده و آیات مطابق را بیان نماییم که این خود تدوین کتابی را در بر دارد که در حال اتمام صفحات آن هستم و به زودی آن را به آستان آن حضرت تقدیم خواهم نمود و این مقاله بخشی از آن است.
تضمینهای قرآنی در صحیفه سجادیه
واژه تضمین به معنای گنجاندن چیزی در چیز دیگر است؛ و در اصطلاح علم بدیع، آن است که شاعر از عبارت یا مصرع و یا از بیتی از شاعر دیگر در شعر خود استفاده کند و اگر شاعری مشهور نبود، نامش را نیز بیاورد. پیشوایان دین برای انتقال بهتر و زیباتر مفاهیم دینی بارها از تضمینها و تلمیحهای قرآنی در سخنان خویش بهره بردهاند و با خواندن قسمتی از آیه قرآن و با بیان کلمهای از قرآن، خواننده را به مفهوم گسترده قرآنی ارجاع دادهاند. امام سجاد (ع) نیز در سخنان و ادعیه خود از این روش بهره برده است. آنچه به عنوان تضمین در اینجا مراد است، عبارتهایی از صحیفه است که امام (ع) آیه را در ضمن دعای خویش آورده است. امام سجاد (ع) در هجده دعای صحیفه سی بار آیات قرآن را عینا در ضمن دعاهایش آورده است و بیش از 215 بار به آیاتی از قرآن در 47 دعای صحیفه اشاره کرده است. در برخی موارد با الفاظی مانند «قلتَ» تصریح میکند که عبارت پیش رو، آیه قرآن است، برای نمونه:
«وَ اَنتَ الَّذی دَلَلتَهُم بِقَولِکَ مِن غَیبِکَ وَ تَرغیبِکَ الذی فیهِ حَظُهُم عَلَی ما لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِکهُ أبصارَهُم، وَ لَم تَعِهِ أسماعَهُم، وَ لَم تَلحَقهُ أَوهامَهُم، فَقُلتَ: اذکُرونی أَذکُرکُم، وَاشکُروا لی وَ لاتَکفُرونِ، وَ قُلتَ لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم، وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ. وَ قُلتَ ادعونی أَستَجِب لَکُم، إِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»
در این عبارت کوتاه، امام سه آیه از قرآن را در کلام خویش تضمین کرده و پس از آن، در عبارتی کوتاه تفسیری از ایه 60 سوره شریفه غافر را ارائه نموده است:
فَسَمَیتَ دُعاءَکَ عِبادَهُ، وَ تَرکَهُ اِستِکباراً، و تَوَعَدتَ عَلَی تَرکِهِ دُخولَ جَهَنَّمَ داخِرینَ
رابطهای که امام میان دعا و عبادت برقرار کرده، با تامل در آیه و ارتباط هر قسمت با قسمت پیشین نمایان میشود؛ به گونهای که امام (اِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی) را با (اُدعونی اَستَجِب لَکُم) پیوند زده و واژه شناخته شده دعا را به عبادت تفسیر کرده است. دقت در این روش، لایههای علمی تفسیر قرآن به قران را پربارتر خواهد کرد.
امام در برخی از دعاهای صحیفه، آیهای از قرآن را در کلام دعایی خویش آورده است، بدون آنکه با واژگانی مانند «قلت» بدان تصریح کند؛ برای نمونه: «وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبصِراً لِیَبتَغوا فیهِ مِن فَضلِهِ، وَ لِیَتَسَبَبوا اِلی رِزقِهِ، وَ یَسرَحوا فی اَرضِهِ، طَلَباً لِما فیهِ نَیلُ العاجِلِ مِن دُنیاهُم، وَ دَرَکُ الآجِلِ فی اُخراهُم بِکُلِّ ذلِکَ یصلِحُ شأنَهُم، وَ یَبلو أخبارَهُم، وَ یَنظُرُ کَیفَ هُم فی أَوقاتِ طاعَتِهِ، وَ مَنازِلِ فُروضِهِ، وَ مَواقِعِ أَحکامِهِ، لِیَجزِیَ الَّذینَ أَساؤُوا بِما عَمِلوا، وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوا بِالحُسنَی».
آیهای که امام در دعا تضمین کرده است چنین است:
وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ لِیَجزِیَ الَّذینَ أَساؤُوا بِما عَمِلوا وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوا بِالحُسنی
در این آیه هر چه را در آسمانها و زمین است، از آن خداوند میداند. امام در دعای خود به قسمتی از خلقت خداوند –که همان آفرینش روشنایی روز باشد- اشاره میکند و تمام سعی و تلاش آدمی را صحنه آزمون الهی میشناساند. در پی روزی رفتن، به سیر و سفر پرداختن، مراقبت از اوقات، اعمال و احکام واجب نمودن همگی برای رسیدن به پاداشی است که خداوند وعده داده است و بیاعتنایی به آنها کیفر الهی را فراهم میآورد. در هجده دعای صحیفه سجادیه، سی عبارت وجود دارد که آیه قرآن تضمین شده است. این موارد، عبارتهایی است که آیه قرآن، بدون فزونی و یا کاستی در آنها آمده است و چنانچه در میان آیهای کلمهای توضیحی وجود داشته باشد، در قسمت تضمینها گزارش نشده است؛ برای نمونه، در دعای مکارم الاخلاق میخوانیم:
«الّلهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفضَلِ ما صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ قَبلَهُ، وَ أَنتَ مُصَلٍ عَلَی أَحَدٍ بَعدَهُ، وَ آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَهَ وَ فی الآخِرَهِ حَسَنَه، وَ قِنَی بِرَحمَتِکَ عَذابَ النّارِ»
در این دعا جمله «وَ قِنی بِرَحمتِکَ عذابَ النّار» اشارهای به آیه (وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَهَ وَ فِی الآخِرَه حَسَنَه وَ قِنا عَذابَ النّار) دارد، ولی واژه «برحمتک»، کلمهای توضیحی است که در آیه قرآن نیست، از این رو در قسمت تضمینها استفاده نشد.
اشارات قرآنی صحیفه سجادیه بسیار بیشتر از تضمینهاست.
در جدول مندرج در مقاله فهرستی از تضمینهای صحیفه به همراه آیات قرآن است. دعاهایی که آیهای از قرآن در آنها تضمین نشده است، عبارتاند از دعاهای (4، 5، 7، 8، 9، 10، 11، 13، 14، 15، 17، 18، 19، 21، 22، 23، 26، 27، 28، 30، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 46، 49، 51 و 53).
ادعیه صحیفه سجادیه |
شماره |
آیات قرآن |
آدرس آیه |
ثم ضرب له فی الحیاه اجلا موقوما... قبضه الی ماند به الیه من موفور ثوابه او محذور عقابه، (لِیَجزِیَ الَّذینَ أَسَوا بِما عَمِلوا وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوابِالحُسنَی) |
1 |
(لِیَجزِیَ الَّذینَ أَسَوا بِما عَمِلوا وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوابِالحُسنَی) |
النجم/31 |
تَقَدَّسَت أَسماؤُهُ، وَ تَظاهَرَت آلاؤُهُ، لا یُسئَلُ عَمّا یَفعَلُ وَ هُم یُسئَلون |
1 |
(لا یُسئَلُ عَمّا یَفعَلُ وَ هُم یُسئَلون) |
الانبیا/23 |
وَ لَو کانوا کَذلِکَ لَخَرَجوا مِن حُدودِ الإِنسانیَّهِ إِلی حَدِّ البَهیمیَّهِ فَکانوا کَما وَصَفَ فی مُحکَمِ کِتابِهِ: «إِن هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ سَبیلاً» |
1 |
(إِن هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ سَبیلاً) |
الفرقان/44 |
حَمداً یُضیءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ البَرزَخِ، و یُسَهِّلُ عَلَینا بِهِ سَبیلَ المَبعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِندَ مَواقِفِ الأَشهادِ، یَومَ تُجزی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمونَ، یَومَ لا یُغنِی مَولیً عَن مَولیً شَیئاً وَ لا هُم یُنصَرونَ. حَمداً یَرتَفِعُ مِنّا إِلَی أَعلَی عِلِّیِّینَ فی کِتابٍ مَرقومٍ یَشهَدُهُ المُقَرَّبونَ. |
1 |
(تُجزی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمونَ) |
الدخان/41 |
(یَومَ لا یُغنِی مَولیً عَن مَولیً شَیئاً وَ لا هُم یُنصَرونَ) (کِتابٍ مَرقومٍ یَشهَدُهُ المُقَرَّبونَ) |
المطففین/ 20-21 |
||
فَما هَکَذا کَانَت سُنَّتُهُ فِی التَّوبَهِ لِمَن کانَ قَبلَنا، لَقَد وَضَعَ عَنّا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ |
1 |
(لا یُکَلَّفُ اللهُ نَفساً إِلّا وُسعَها لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها ما اکتَسَبَت رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إِن نَسینا أَو أَخطأنا رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلَینا إِصراً کَما حَمَلتَهُ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ) |
البقره/286 |
وَالَّذینَ لا یَعصونَ اللهَ ما أَمَرَهُم، وَ یَفعَلونَ ما یُؤمَرونَ |
3 |
(...لا یَعصونَ اللهَ ما أَمَرَهُم وَ یَفعَلونَ ما یُؤمَرونَ) |
التحریم/6 |
وَالَّذینَ یَقولونَ: سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَی الدّار |
3 |
(وَ سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَی الدّار) |
الرعد/24 |
وَالزَّبانیَهِ الَّذینَ إِذا قیلَ لَهُم: خُذوهُ فَغُلّوهُ ثُمَّ الجَحیمَ صَلّوهُ ابتَدَروهُ سِراعاً، وَ لَم یُنظِروهُ. |
3 |
(خُذوهُ فَغُلّوهُ ثُمَّ الجَحیمَ صَلّوهُ) |
الحاقه/30-31 |
فَصَلِّ عَلَیهِم یَومَ یَأتی کُلُّ نَفسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ |
3 |
(کُلُّ نَفسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ) |
ق/21 |
الّلهُمَّ و أَوصِل إِلَی التّابِعینَ لَهُم بِإِحسانٍ، الَّذینَ یَقولونَ: رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِإِخوانِنا الَّذینَ سَبَقونا بِالإیمانِ خَیرَ جَزائِک |
4 |
(یَقولونَ رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِإِخوانِنا الَّذینَ سَبَقونا بِالإیمانِ) |
الحشر/10 |
وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبصِراً لِیَبتَغوا فیهِ مِن فَضلِهِ، وَ لِیَتَسَبَّبوا إِلَی رِزقِهِ، وَ یَسرَحوا فی أَرضِهِ، طَلَباً لِما فیهِ نَیلُ العاجِلِ مِن دُنیاهُم، وَ دَرَکُ الآجِلِ فی أُخراهُم بِکُلِّ ذلِکَ یُصلِحُ شَأنَهُم، وَ یَبلُو أَخبارَهُم، وَ یَنظُرُ کَیفَ هُم فی أَوقاتِ طاعَتِهِ، وَ مَنازِلِ فُروضِهِ، وَ مَواقِعِ أَحکامِهِ، لِیَجزِیَ الَّذینَ أَساؤُا بِما عَمِلوا، وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوا بِالحُسنَی |
6 |
(لِیَجزِیَ الَّذینَ أَساؤُا بِما عَمِلوا، وَ یَجزِیَ الَّذینَ أَحسَنوا بِالحُسنَی) |
النجم/31 |
وَ لا أَخافُ عَلَی نَفسی إِلّا إِیّاکَ، إِنَّکَ أَهلُ التَّقوَی وَ أَهلُ المَغفِرَهِ |
12 |
(وَ ما یَذکُرونَ إِلّا أَن یَشاءَ اللهُ هُوَ أَهلُ التَّقوی وَ أَهلُ المَغفِرَه) |
المدّثر/56 |
أَنتَ الَّذی وَسِعتَ کُلِّ شَیءٍ رَحمَهً وَ عِلماً |
16 |
(رَبَّنا وَسِعتَ کُلِّ شَیءٍ رَحمَهً وَ عِلماً) |
غافر/7 |
وَ لا تَجعَلنی فی أَهلِ العُقوقِ لِلآباءِ وَ الأُمَّهاتِ یَومَ تُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمونَ. |
24 |
(وَ خَلَقَ اللهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بِالحَقِّ وَ تُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمونَ) |
الجاثیه/22 |
الّلهمَّ أَعطِنا جَمیعَ ذلِکَ بِتَوفیقِکَ وَ رَحمَتِکَ...، إِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ سَمیعٌ عَلیمٌ عَفُوٌّ غَفورٌ رَحیمٌ. وَ آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَهٌ وَ فی الآخِرَهِ حَسَنَهٌ وَ قِنا عَذابَ النّارِ. |
25 |
(وَ مِنهُم مَّن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فی الدُّنیا حَسَنَهٌ وَ فی الآخِرَهِ حَسَنَهٌ وَ قِنا عَذابَ النّارِ) |
البقره/201 |
وَاجعَل ما صَرَّحتَ بِهِ مِن عِدَتِکَ فی وَحیِکَ، وَ أَتبَعتَهُ مِن قَسَمِکَ فی کِتابِکَ، قاطِعاً لِاهتِمامِنا مِنا بِالرِّزقِ الَّذی تَکَفَّلتَ بِهِ، وَ حَسماً لِلاِشتِغالِ بِما ضَمِنتَ الکِفایَهَ لَهُ فَقُلتَ وَ قَولُکَ الحَقُّ الأصدَقُ، وَ أقسَمتَ وَ قَسَمُکَ الأَبَرُّ الأَوفَی: وَ فی السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدونَ. |
29 |
(وَ فی السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدونَ) |
الذاریات/22 |
ثُمَّ قُلتَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ ما أَنَّکُم تَنطِقونَ. |
29 |
(فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثلَ ما أَنَّکُم تَنطِقونَ) |
همان/23 |
الّلهُمَّ فَها أَنا ذا قَد جِئتُکَ مُطیعاً لِأَمرِکَ فیما أَمَرتَ بِهِ مِنَ الدُّعاءِ، مُتَنَجِّزاً وَعدَکَ فیما وَعَدتَ بِهِ مِنَ الإِجابَهِ، إِذ تَقولُ: ادعونی أَستَجِب لَکُم |
31 |
(وَ قالَ رَبُّکُم ادعونی أَستَجِب لَکُم) |
غافر/60 |
وَ الحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلَ مِن تِلکَ السُّبُلِ شَهرَهُ شَهرَ رَمَضانَ، شَهرَ الصّیامِ، وَ شَهرَ الإِسلام، وَ شَهرَ الطَّهورِ، وَ شَهرَ التَّمحیصِ، وَ شَهرَ القِیامِ الَّذی أُنزِلَ فیهِ القُرآنُ، هُدیً لِلنّاسِ، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الهُدی وَ الفُرقانِ. |
44 |
(شَهرُ رَمَضانَ الَّذی أُنزِلَ فیهِ القُرآنُ هُدیً لِلنّاسِ، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الهُدی وَ الفُرقانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُم الشَّهرَ فَلیَصُمهُ وَ مَن کانَ مَریضاً أَو عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِن أَیّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللهُ بِکُمُ العُسرَ وَ لِتُکمِلوا العِدَّهَ وَ لِتُکَبِّروا اللهَ عَلی ما هَداکُم وَ لَعَلَّکُم تَشکُرون) |
البقره/185 |
الّلهُمَّ وَ اجعَلنا فی سائِرِ الشُّهورِ وَ الأَیّامِ کَذلِکَ ما عَمَّرتَنا، وَ اجعَلنا مِن عِبادِکَ الصّالِحِینَ الَّذینَ یَرِثونَ الفِردَوسَ هُم فیها خالِدونَ، وَ الَّذینَ یُؤتونَ ما آتوا وَ قُلوبُهُم وَجِلَهٌ، أَنَّهُم إِلَی رَبِّهِم راجِعونَ، وَ مِنَ الَّذینَ یُسارِعونَ فی الخَیراتِ وَ هُم لَها سابِقونَ. |
44 |
(الَّذینَ یَرِثونَ الفِردَوسَ هُم فیها خالِدونَ) |
المومنون/11 |
(وَ الَّذینَ یُؤتونَ ما آتوا وَ قُلوبُهُم وَجِلَهٌ، أَنَّهُم إِلَی رَبِّهِم راجِعونَ) |
همان/60 |
||
(وَ مِنَ الَّذینَ یُسارِعونَ فی الخَیراتِ وَ هُم لَها سابِقونَ) |
همان/61 |
||
أَنتَ الَّذی فَتَحتَ لِعِبادِکَ باباً إِلَی عَفوِکَ، وَ سَمَّیتَهُ التَّوبَهَ، وَ جَعَلتَ عَلی ذلِکَ البابِ دَلیلاً مِن وَحیِکَ لِئَلّا یَضِلّوا عَنهُ، فَقُلتَ –تَبارَکَ اسمُکَ- توبوا إِلَی اللهِ تَوبَهً نَصوحاً عَسی رَبُّکُم أَن یُکَفِّرَ عَنکُم سَیِّئاتِکُم وَ یُدخِلکُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِها الأَنهارُ. یَومَ لا یُخزِی اللهُ النَّبیَّ وَ الَّذینَ آمَنوا مَعَهُ، نورُهُم یَسعَی بَینَ أَیدیهِم وَ بِأَیمانِهِم، یَقولونَ: رَبَّنا أَتمِم لَنا نورَنا، وَ اغفِر لَنا، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. |
45 |
(یأیُّها الَّذینَ ءامَنوا توبوا إِلَی اللهِ تَوبَهً نَصوحاً عَسی رَبُّکُم أَن یُکَفِّرَ عَنکُم سَیِّئاتِکُم وَ یُدخِلکُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِها الأَنهارُ. یَومَ لا یُخزِی اللهُ النَّبیَّ وَ الَّذینَ آمَنوا مَعَهُ، نورُهُم یَسعَی بَینَ أَیدیهِم وَ بِأَیمانِهِم، یَقولونَ: رَبَّنا أَتمِم لَنا نورَنا، وَ اغفِر لَنا، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ) |
التحریم/8 |
فَقُلتَ –تَبارَکَ اسمُکَ- توبوا إِلَی اللهِ تَوبَهً نَصوحاً عَسی رَبُّکُم أَن یُکَفِّرَ عَنکُم سَیِّئاتِکُم وَ یُدخِلکُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِها الأَنهارُ. یَومَ لا یُخزِی اللهُ النَّبیَّ وَ الَّذینَ آمَنوا مَعَهُ، نورُهُم یَسعَی بَینَ أَیدیهِم وَ بِأَیمانِهِم، یَقولونَ: رَبَّنا أَتمِم لَنا نورَنا، وَ اغفِر لَنا، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. فَما عُذرُ مَن أَغفَلَ دُخولَ ذلِکَ المَنزِلِ بَعدَ فَتحِ البابِ وَ إِقامَهِ الدَّلیلِ. وَ أَنتَ الَّذی زِدتَ فی السَّومِ عَلی نَفسِکَ لِعِبادِکَ، تُریدُ رِبحَهُم فی مُتاجَرَتِهِم لَکَ، وَ فَوزَهُم بِالوِفادَهِ عَلَیکَ، وَ الزِّیادَهِ مِنکَ، فَقُلتَ –تَبارَکَ اسمُکَ وَ تَعالَیتَ: مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها، وَ مَم جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجزَی إِلّا مِثلَها. وَ قُلتَ: مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَاللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ وَ قُلتَ: مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَنَاً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضعافاً کَثیرَهً. وَ ما أَنزَلتَ مِن نَظائِرِهِنَّ فی القُرآنِ مِن تَضاعیفِ الحَسَناتِ. |
45 |
(مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها، وَ مَم جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجزَی إِلّا مِثلَها) |
الانعام/160 |
(مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَاللهُ یُضاعفُ لِمَن یَشاءُ) |
البقره/261 |
||
(مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَنَاً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضعافاً کَثیرَهً) |
همان/245 |
||
وَ أَنتَ الَّذی دَلَلتَهُم بِقَولِکَ مِن غَیبِکَ وَ تَرغیبِکَ الَّذی فیهِ حَظُّهُم عَلَی ما لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِکهُ أَبصارُهُم، وَ لَم تَعِهِ أَسماعُهُم، وَ لَم تَلحَقهُ أَوهامَهُم، فَقُلتَ: فَاذکُرونی أَذکُرکُم، وَ اشکرُوا لی وَ لا تَکفُرونِ، وَ قُلتَ: لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم، وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ. |
45 |
(فَاذکُرونی أَذکُرکُم، وَ اشکرُوا لی وَ لا تَکفُرونِ) |
البقره/152 |
(لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم، وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ) |
ابراهیم/7 |
||
وَ قُلتَ: ادعونی أَستَجِب لَکُم، إِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ، فَسَمَّیتَ دُعاءَکَ عِبادَهً، وَ تَرکَهُ استِکباراً، وَ تَوَعَّدتَ عَلَی تَرکِهِ دُخولَ جَهَنَّمَ داخِرین. |
45 |
(ادعونی أَستَجِب لَکُم، إِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ) |
غافر/60 |
الّلهُمَّ لَکَ الحَمدُ بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ، رَبَّ الأَربابِ، وَ إِلَهَ کُلِّ مَألوهٍ، وَ خالِقَ کُلِّ مَخلوقٍ، وَ وارِثَ کُلِّ شَیءٍ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَ لا یَعزُبُ عَنهُ عِلمُ شَیءٍ، وَ هُوَ بِکُلِّ َشَیءٍ مُحیطٌ، وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ رَقیب. |
47 |
(فاطِرُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ جَعَلَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزواجاً وَ مِنَ الأَنعامِ أَزواجاً یَذرَؤُکُم فیهِ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ البَصیر) |
الشوری/11 |
وَ أَسئَلُکَ الّلهُمَّ رَبَّنا بِأَنَّ لَکَ المُلکَ، وَ لَکَ الحَمدَ، لا إِلَهَ إِلّا أَنتَ، الحَلیمُ الکَریمُ الحَنّانُ المَنّانُ ذُو الجَلالِ وَ الإِکرامِ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، مَهما قَسَمتَ بَینَ عِبادِکَ المُؤمِنینَ: مِن خَیرٍ أَو عافیَهٍ أَو بَرَکَهٍ أَو هُدیً أَو عَمَلٍ بِطاعَتِکَ، أَو خَیرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیهِم تَهدیهِم بِهِ إِلَیکَ، أَو تَرفَعُ لَهُم عِندَکَ دَرَجَهً، أَو تُعطیهِم بِهِ خَیراً مِن خَیرِ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ أَن تُوَفِّرَ حَظّی وَ نَصیبی مِنهُ. |
48 |
(بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ أَنّی یَکونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَم تَکُن لَّهُ صاحِبَهٌ وَ خَلَقَ کُلِّ شَیءٍ عَلیم) |
الانعام/101 |
الّلهُمَّ إِنّی وَجَدتُ فیما أَنزَلتَ مِن کِتابِکَ، وَ بَشَّرتَ بِهِ عِبادَکَ أَن قُلتَ: یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسرَفوا عَلَی أَنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَتِ اللهِ، إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً، وَ قَد تَقَدَّمَ مِنّی ما قَد عَلِمتَ وَ ما أَنتَ أَعلَمُ بِهِ مِنِّی، فَیاسَو أَتا مِمّا أَحصاهُ عَلَیِّ کِتابُک |
50 |
(یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسرَفوا عَلَی أَنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَتِ اللهِ، إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً) |
الزمر/53 |
یا اللهُ الَّذی لا یَخفی عَلَیهِ شَیءٌ فی الأَرضِ وَ لا فی السَّماءِ، وَ کَیفَ یَخفَی عَلَیکَ –یا إِلَهی- ما أَنتَ خَلَقتَه |
52 |
(إِنَّ اللهَ لا یَخفی عَلَیهِ شَیءٌ فی الأَرضِ وَ لا فی السَّماءِ) |
آل عمران/5 |
یا واحِدُ یا أَحَدُ یا صَمَدُ یا مَن لَم یَلِد وَ لَم یولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ |
54 |
(لَم یَلِد وَ لَم یولَد) (وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ) |
الاخلاص/ 3-4 |
تسمیه خداوند در قرآن و صحیفه سجادیه
از مقایسه صفات خداوند در قرآن و صحیفه سجادیه نیز به نتایج زیبایی رسیدهایم. صفات ثبوتی خداوند، مانند اول، آخر، تواب، غنی، مفضل، مهلک، رازق، محیط، رقیب، وارث، مجیب، سمیع، علیم، عفو، غفور، رئوف، رحیم، هادی و امثال اینها؛
و صفات سلبی، مانند فرزند داشتن، دگرگونی و...؛ نیز در صحیفه تضمین و یا تلمیح شده است؛ برای نمونه یکی از صفات خداوند مفضِل یا مُتَفَضِل بودن است. مفضل به معنای کسی است که بیش از استحقاق میبخشد و نیکی میکند.
امام در دعای خود خدا را چنین میخواند: «وَ یا مَن لا یکافی عَبدَهُ عَلَی السَواءِ».
اگرچه در این عبارت کلمات قرآنی نیست، اما همین مضمون را در آیه زیر میتوان یافت: (مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها) و یا در قسمتی دیگر از همین دعا آمده است:
«وَ أَنتَ الَّذی زِدتَ فی السَومِ عَلَی نَفسِکَ لِعِبادِکَ، تُریدُ رِبحَهُم فی مُتاجَرَتِهِم لَکَ، وَ فَوزَهُم بِالوِفادَهَ عَلَیکَ، وَالزِّیادَهَ مِنک» این قسمت دعا نیز مستند قرآنی دیگری دارد:
فَأَمّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ فَیُوَفّیهِم أُجورَهُم وَ یَزیدُهُم مِن فَضلِهِ.
نکته زیبایی که در رابطه قرآن و صحیفه میتوان یافت، دقتهای لطیفی است که در درخواستها و سخنان امام یافت میشود. در دو عبارت پیشین صفت مفضل بودن خداوند در صحیفه سجادیه منعکس شد. اما بر اساس آیات قرآن فزون بخشی خداوند به مومنان و یا نیکوکران اختصاص دارد. امام نیز در همین دعا فزونبخشی را برای کسانی میداند که با خدا معامله میکنند و یا بندگی او را به جای میآورند. هرچند تمام مخلوقات سهم معینی در نزد خداوند دارند ولی فزون بخشی به کسانی اختصاص دارد که در اطاعت، فرمان خدا را بر خواهشهای خویش مقدم دارند.
نمونهای از صفات سلبی خداوند، پدر و فرزند برای خدای تعالی تصور کردن است.
حمد و ثنای الهی
وقتی فرازهای نخستین کلام معصومین (ع) را بررسی میکنیم، درمییابیم که به شیوه قرآن کریم و بر اساس تعالیم مکتب نبوی، سخن خود را با حمد و ثنای خداوند قادر و متعال آغاز میکنند. مطلع قرآن کریم سوره فاتحه است که پس از بسم الله الرحمن الرحیم با حمد و ستایش خداوند آغاز میشود و میفرماید: «الحَمدُ للهِ ربّی العالَمینَ؛ حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است». امام سجاد (ع) در نخستین دعای خویش میگویند: «الحَمدُ للهِ الأَوَّلِ بِلا اوَّلٍ کانَ قَبلَهُ...»؛ «حمد خدایی را که اول همه هستی است که قبل از او اولی نبود...». و این درسی است که امامان معصوم (ع) در مکتبخانه رسالت آموختهاند و آن را به پیروان راه خویش میآموزند.
واحد؛ احدیت
«إِنَّکَ الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذی لَم تَلِد وَ لَم تولَد وَ لَم یَکُن لَکَ کُفُواً أَحَدٌ»
دعای امام اشارهای به آیات مانوس زیر است:
(اللهُ الصَّمَد. لَم یَلِد وَ لَم یولَد. وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدُ)
ازلیت و ابدیت خداوند
امام سجاد (ع) در اولین فراز از سخن خویش خداوند را به ازلیت و ابدیت توصیف فرموده و میستایند:
«الحَمدُ للهِ الأَوَّلِ بِلا اوَّلٍ کانَ قَبلَهُ وَ الآخِرِ بِلا آخِرٍ یَکونُ بَعدَهُ؛ ستایش خداوندی را سزد، که اول همه هستی است و قبل از او اولی نبوده و آخر است؛ بی آنکه پس از او آخری باشد» (صحیفه کامله سجادیه، ترجمه حسین انصاریان، 1374: 33).
در سوره مبارکه حدید آیه 5 آمده است:
هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیم
«او است اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزی دانا است»
در خصوص اینکه مراد از «اول» و «آخر» بودن خداوند متعال چیست، مفسران دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند، که برای تبیین آن به بیانی که در تفسیر المیزان آمده است بسنده میکنیم. علامه طباطبایی میفرماید: «این اسماء چهاگانه یعنی اول و آخر و ظاهر و باطن چهار شاخه و فرع از نام (محیط) است، و محیط شاخهای از اطلاق قدرت او است، چون قدرتش محیط به هر چیز است. ممکن هم هست نامهای مورد بحث را شاخههایی از احاطه قدرتش ندانیم، بلکه شاخههایی از احاطه وجود او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است...» بعضی از مفسران نیز گفتهاند: او اول است برای اینکه قبل از هر چیز بوده، و اخر است چون بعد از هلاک و فناء هر چیز هست... بعضی دیگر گفتهاند اول یعنی بیابتداء و آخر یعنی بیانتها (طباطبایی، 1367، جلد 19: 297-298). به نظر میرسد وصف اول و آخری که در این آیه به کار رفته است، به طوری که کلام امام سجاد (ع) و برخی روایات دیگر نیز موید آن هستند، به همان معنای ازلیت و ابدیت باشد.
خداوند نادیدنی
امام سجاد (ع) در فرازی از دعایشان میگویند:
«... الَّذی قَصُرَت عَن رُؤیَتِهِ أَبصارُ النّاظِرینَ: خدایی که دیده بینندگان از دیدنش قاصر است» (صحیفه سجادیه، 33).
از نکات قابل ملاحظه آن است که محدودیت و قاصر بودن ابصار بندگان موجب شده است که نتوانند آن معبود را ببینند؛ در حالی که گفته شد او ظاهر است. و این ناتوانی دیدگان از رؤیت حضرت حق، در حالی است که او میبیند؛ چراکه او بصیر است. همانطور که در قرآن کریم آمده است:
(لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ...) (الانعام/103)
«دیدگان او را در نمییابند در حالی که او دیدگان را در مییابد...».
خداوند قادر، خالق آفریدگان
در یکی از فرازهای دعای امام سجاد (ع) آمده است:
«اِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ ابتِداعاً: و به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد کرد».
فراز مذکور به این آیه از قرآن کریم، اشاره دارد که خداوند متعال میفرماید:
بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اِذا قَضَی امراً فَإِنَّما یَقولُ لَهُ کُن فَیَکونُ (البقره/117)
«خدا آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی را کند، به محض آن که بگوید موجود باش، همان دم موجود خواهد شد»
این آیه شریفه علاوه بر آنکه خالقیت را به خداوند اختصاص میدهد، اشارهای به قدرت بیچون و چرای خدا در ایجاد مخلوقات دارد. همان طور که امام سجاد (ع) نیز در در فراز مذکور آفرینش خداوند را با قدرت و اقتدار معرفی فرمودهاند.
در دعاهای امام، گاه مواردی دیده میشود که حضرت خواسته خویش را با صفات متعدد خداوند قرین میسازد.
به نظر میرسد که امام در این دعاها، تاثیر صفات الهی را برآورده شدن حاجات آموزش داده است: برای نمونه، امام در دعای بیست و ششم درخواست نیکوی خود را برای عموم مسلمانان و مومنان میطلبد و برآورده شدن آن را با صفات هشتگانه الهی همنشین میسازد و با تلمیح زیبایی به آیه قرآن قریب بودن خداوند را سبب براورده شدن حاجات میداند: «الّلهُمَّ أَعطِنا جَمیعَ ذلِکَ بِتَوفیقِکَ وَ رَحمَتِکَ، وَ أَعِذنا مِن عَذابِ السَّعیرِ، وَ أَعطِ جَمیعَ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ مِثلَ الَّذی سَأَلتُکَ لِنَفسی وَ لِوَلَدی فی عاجِلِ الدُّنیا وَ آجِلِ الآخِرَه، إِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ سَمیعٌ عَلیمٌ عَفُوٌّ غَفورٌ رَئوفٌ رَحیمٌ»؛ دعای حضرت تلمیحی از آیه زیر است:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنَّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَ لِیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یرشُدون
البته پرواضح است که فهرست اشارات قرآنی صحیفه تنهایی نمایی از بهم پیوستگی صحیفه سجادیه با قرآن را نشان میدهد. بررسی دقیق هر موضوعی نیازمند شناخت زمان و جریانهای آن دوره است:
برای نمونه، دعای دوم صحیفه سجادیه در توصیف پیامبر اعظم (ص) است. ارزش عبارتهای دعا هنگامی نمایان میشود که حوادث سالهای 85 تا 94 هجری را مرور کنیم. گستاخی نظام حاکم، سبب شد تا حاکم مکه در سال 89 هجری در سخنرانی خود مقام خلیفه را از رسول خدا (ص) برتر بداند و چاه آب حفر شده به وسیله ولید بن عبدالملک را از زمزم باارزشتر شمارد. در همین فضا امام سجاد (ع) در توصیف پیامبر فرمود:
«وَ الحَمدُ للهِ الَّذی مَن عَلَینا بِمُحَمَّدٍ نَبیّهِ (ص) دونَ الأُمَمِ الماضیَه وَ القُرونِ السّالِفَه، بِقُدرَتِهِ الَّتی لا تَعجِزُ عَن شَیءٍ وَ إِن عَظُمَ، وَ لا یَفوتُها شَیءٌ وَ إِن لَطُفَ»
«من» به معنای نعمتی بزرگ و سنگین است، هرچند در فرهنگ ما منت مفهومی ناپسند دارد، اما حقیقت آن است که منعَم احساس خردی در برابر کسی میکند که نعمتی بزرگ را در اختیارش نهاده است و ولی نعمت او هم نیست.
از همین روی، فرزند در برابر نعمتهای پدر و یا زن در برابر نعمتهایی که شوهر در اختیارش میگذارد، احساس حقارت نمیکند. امام سجاد (ع) در معرفی پیامبر از فعل «من» استفاده کرد تا بزرگی رسالت و مقام پیامبر (ص) را برساند و از سویی، برای مسلمانانی که با قرآن آشنایی دارند، نعمت بزرگ خداوندی را یاد آورد:
«لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن أَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یَعلَمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَهَ وَ إِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»
امام در قسمتی دیگر از همین دعا پیامبر اکرم (ص) را «امام الرحمه» و «مفتاح البرکه» میخواند. این تعابیر در سرزمینی که حاکم آن، ولید بن عبدالملک را از ابراهیم خلیل بابرکتتر میداند، بسیار پرمعناست: «الّلهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمینِکَ عَلی وَحیِکَ، وَ نَجیبِکَ مِن خَلقِکَ، وَ صَفِیِّکَ مِن عِبادِکَ، إِمامَ الرَّحمَه، وَ قائِدِ الخَیرِ، وَ مِفتاحِ البَرَکَه»
با تاملی در آیات قرآن، رحمت و برکت پیامبر را میتوان دریافت:
(وَ ما أَرسَلناکَ إِلّا رَحمَهً لِلعالَمینَ)
و وجود مبارکش آنچنان بابرکت بود که خداوند به او تضمین داد تا هنگامی که در میان امتش است، برایشان عذاب نفرماید: «وَ ما کانَ اللهُ لِیَعذِبَهُم وَ أَنتَ فیهِم وَ ما کانَ اللهُ مُعَذِبَهُم وَ هُم یَستَغفِرونَ».
ناسپاسان، گمراهتر از چهارپایان
امام سجاد (ع) در فراز دیگری از صحیفه سجادیه میفرماید: اگر خداوند، معرفت حمد و سپاسگزاری بر عطایای پیاپی خود بر انسانها و نعمتهای پیوسته که برایشان کامل ساخته دریغ میکرد، قطعا در مقابل، انسانها از نعمتهایش بهره میبردند؛ اما سپاس او را به جای نمیآوردند، و با استفاده از روزی خداوند، گشایش در زندگی خود ایجاد میکردند، اما شکر آن را به جای نمیآوردند. در ادامه میافزاید:
وَ لَو کانوا کَذلِکَ لَخَرَجوا مِن حُدودِ الإِنسانیَّهِ إِلَی حَدِّ البَهیمیِّهِ (صحیفه سجادیه: 35).
یعنی اگر انسان اینگونه عمل کند در واقع از حدود انسانیت خارج شده و به مرز حیوانیت رسیده است. آن امام گرامی، در این قسمت به یکی از آیات قرآن کریم اشاره دارند و میفرماید: این افراد متّصف به وصفی هستند که خداوند در قرآن فرموده است:
(إِن هُم إِلّا کَلأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ سَبیلاً) (الفرقان/44)
«اینان [در بیعقلی] مانند چهارپایاناند؛ بلکه از آنها نادانتر و گمراهترند»
امام سجاد (ع) با اشاره به این آیه میخواهند قبح کفران و ناسپاسی را نشان دهند، و ناسپاس کسی است که نسبت به منشأ رزق و روزی و نعمتها هیچ معرفتی نداشته باشد و یا به عبارت دیگر هر چه معرفت انسان نسبت به خداوند کمتر باشد، ناسپاسی وی افزونتر خواهد بود. امام سجاد (ع) پس از توصیف ناسپاسان، همه معرفت خویش نسبت به خداوند و توفیق شکر و سپاسش را تفضل و عنایت الهی میداند و به همین جهت زبان به حمد و ستایش خداوند میگشاید و میفرماید:
«سپاس خدای را به خاطر آنچه که از وجود مبارکش به ما شناسانده و آنچه از شکرش به ما الهام فرموده و درهای دانشی که به پروردگاریش بر ما گشوده و بر اخلاصورزی در توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده و قلب ما را از الحاد و شک در کار خویش دور نگه داشته است» (صحیفه کامله سجادیه، پیشین). سپس آن امام گرامی، کیفیت حمد و سپاس خویش را در چند فراز از سخنانشان بیان میفرمایند: که در قسمتی از آن آمده است:
«... حمداً یُضیءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ البَرزَخِ وَ یُسَهِّلُ عَلَینا بِهِ سَبیلَ المَبعَثِ وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِندَ مَواقِفِ الإِشهادِ»
«حمد و سپاسی که تیرگیهای برزخ را به سبب آن بر ما روشن کند و راه رستاخیز را بر ما آسان نماید و موقعیت و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند گرداند»
وصف قرآن در صحیفه سجادیه
اکنون به برخی از اسامی که هم در قرآن کریم و هم در کتاب صحیفه در مورد وصف قرآن آمده، اشاره میشود.
نور: نور، چیزی است که هم خودش روشن و آشکار است و هم موجب آشکار شدن اشیاء و امور دیگر میشود. این واژه، در مجموع 43 بار در قرآن مانند (المائده/15-44؛ النساء/174) استفاده شده است. در تبیین علت نامگذاری قرآن به نور باید گفت آیات این کتاب، از بسیاری از اسرار نهان نظام هستی پرده برمیدارد. انسان نیز در پرتو روشنگریهای آن راه سعادت و نیکبختی را میشناسد و با اطاعت از رهنمودهای آن، از گرایش به انحراف و گمراهی اعتقادی و معنوی در امان میماند. در دعای ختم قرآن صحیفه سجادیه میخوانیم: «الّلهُمَّ إِنَّکَ أَعَنتَنی عَلَی خَتمِ کِتابِکَ الَّذی أَنزَلتَهُ نوراً: ای خداوند، تو مرا یاری دادی که کتاب تو را از آغاز تا انجام تلاوت کنم، کتابی که آن را همانند نوری نازل کردهای»؛
«وَ جَعَلتَهُ نوراً نَهتَدی مِن ظُلَمِ الضَّلالَهِ وَ الجَهالَهِ بِاتِّباعِهِ؛ بار خدایا، قرآن را نوری قرار دادهای که در پرتو آن از تاریکیهای گمراهی و نادانی برهیم».
فرقان
این واژه شش بار در قرآن ذکر شده، ولی همیشه به عنوان نام و یا صفت آن به کار نرفته است. در آیه اول سوره فرقان میخوانیم:
(تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلَی عَبدِهِ لِیَکونَ لِلعالَمینَ نَذیراً)
«خجسته باد کسی را که بر بنده خود فرقان فرو فرستاد تا هشداردهندهای برای جهانیان باشد»
بر این اساس دلیل نامیدن فرقان بر این کتاب، آن است که آیات قرآن همواره بین حق و باطل جدایی میافکند و آنها را از همدیگر متمایز میکند؛ و به این ترتیب، به اختلاف اعتقادی میان انسانها پایان میبخشد. از نظر علم لغت، واژه فرقان، مصدر و به معنای فرق گذاشتن است که به معنای فارق، یعنی فرق گذارنده و جداکننده به کار رفته است. امام سجاد در وصف قرآن فرمودند: «فُرقاناً فَرَقتَ بِهِ بَینَ حَلالِکَ وَ حَرامِکَ؛ فرقانی است که بدو حلالت را و حرامت را از هم جدا کردهای».
شِفاء
این تعبیر، چهار بار در قرآن آمده است مانند
(وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَهٌ لِّلمُؤمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلّا خَساراً) (الاسراء/82)
(یا أَیُّها النّاسُ قَد جاءَتکُم مَّوعِظَهٌ مِّن رَبِّکُم وَ شِفاءٌ لِّما فی الصُّدورِ وَ هُدیً وَ رَحمَهً لِّلمُؤمِنینَ) (یونس/57)
شِفاء مصدر و به معنای بهبود بخشیدن و درمان کردن بیماران، و در معنای اسم مصدری، به معنای بهبودی و درمان است. قرآن شفاء گفته شده، زیرا مجموعه معارف قرآنی، همانند بسیاری از نعمتهای الهی، مایه شفای انسان، به ویژه از بیماریهای روحی نظیر کفر، نادانی، گمراهی، کینهتوزی و... است و از طریق برطرف ساختن این امراض معنوی، بسیاری از ناراحتیهای جسمانی –که ریشه روحی و روانی دارد- برطرف میشود. در صحیفه آمده: «وَ شِفاءٌ لِّمَن أَنصَتَ بِفَهَمِ التَّصدیقِ إِلَی استِماعِهِ؛ و شفایی برای هر که از سر تصدیق بر آن گوش نهد».
وحی
در دو آیه، از قرآن به عنوان «وحی» یاد شده است مانند
(فَأَوحَی إِلَی عَبدِهِ ما أَوحَی) (النجم/10)
(وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلَّمَهُ اللهُ إِلّا وَحیاً أَو مِن وَراءِ حِجابٍ أَو یُرسِلَ رَسولاً فَیوحِیَ بِإِذنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلیٌّ حَکیمٌ) (الشوری/51)
و در یک جا میفرماید، قرآن یگانه معرفت وحیانی است که به رسول اکرم (ص) وحی میشود. در اصل، وحی به معنای سرعت است؛ سپس کلمه وحی به هر گونه فهماندن پنهانی اطلاق شده است. در اصطلاح اندیشمندان اسلامی، وحی به معنای القای مطلبی از سوی خداوند متعال به پیامبران است که اشکال گوناگونی دارد: گاه با واسطه است و گاه بی واسطه؛ گاهی دیگران هم آن را میشنوند و گاه نمیشنوند؛ زمانی از طریق مکتوبی است که پیامبران میبینند و وقتی مطلبی است که به قلبشان الهام میشود؛ علت اطلاق وحی به قرآن این است که پیامبر اکرم (ص) معارف قرآن را از سوی خداوند متعال، به صورتی که برای دیگران غیرمحسوس بود، دریافت میکردند.
هُدی
در برخی از آیات، با تعابیر گوناگونی از قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت یاد شده است مانند (البقره/2-185؛ المائده/44). از آنجا که انسان برای رسیدن به کمال شایسته است، باید خود را بشناسد و هدف از آفرینش و راه کمال و سعادتش را تشخیص بدهد. خداوند متعال، رسولان الهی و کتابهای آسمانی را به منظور تحقق همین هدف فرستاده است. قرآن کریم، کاملترین کتاب هدایت و عالیترین برنامه زندگی است. واژه «هدی» که به عنوان صفت قرآن در آیاتی به کار رفته، 85 بار در مجموع آیات الهی ذکر شده است. قرآن به این دلیل که وسیله هدایت است و هیچ گونه گمراهی در آن راه ندارد، به «هدی» نامگذاری شده است. خداوند در آیات قرآن، از هدایت با تعابیری چون هُدی، یَهدی، هادی و... یاد کرده است. در صحیفه سجادیه دعای ختم قرآن آمده: «وَ نورَ هُدیً لا یَطفَأُ عَنِ الشّاهِدینَ بُرهانُهُ؛ چراغ هدایتی که فروغ برهانش را خاموشی نیست».
مهیمن
این واژه از اسماء خدا (الحشر/23) و در وصف قرآن آیه: (وَ أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقاً لِّما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتابِ وَ مُهَیمِناً عَلَیهِ)؛ «و این کتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق میکند، و حافظ و نگهبان آنهاست» (المائده/48) آمده است، مهیمن در اصل به معنی چیزی که حافظ و شاهد و مراقب و امین و نگاهداری کننده چیزی بوده باشد، و از آنجا که قرآن در حفظ و نگهداری اصول کتابهای آسمانی پیشین، مراقبت کامل دارد و آنها را تکمیل میکند (تفسیر نمونه، ج4: 401).
امام سجاد فرمود: «وَ جَعَلتَهُ مُهَیمِناً عَلَی کُلِّ کِتابٍ أَنزَلتَهُ؛ و بر هر کتاب که زین پیش نازل کردهای گواهش ساختهای».
میزان قسط
در قرآن آیات:
(أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) (الحدید/25)
(وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ المیزانَ. أَلّا تَطغَوا فی المیزانِ. وَ أَقیموا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لا تَخسِروا المیزانَ) (الرحمن/7-9)
اهمیت میزان به هر معنی در زندگی و حیات انسان چنان است که هر گاه همین مصداق محدود و کوچکش یعنی ترازو را یک روز از زندگی حذف کنیم برای مبادله اشیاء گرفتار چه دردسرها و هرج و مرجها و دعوا و نزاعها خواهیم شد. به همین نسبت هر گاه مفاهیم گستردهتر آن حذف شود نابسامانی افزونتر و بیحساب است. قرآن مجید وسیلهای است برای سنجش حق از باطل و معیاری است برای تشخیص حقایق، و عامل موثری است برای هدایت؛ امام سجاد نیز فرمودند: «وَ میزانَ قِسطٍ لا یَحیفُ عَنِ الحَقِّ لِسانُهُ»: قرآن ترازوی عدلی است که از بیان حق زبانش کوتاه نیست. بنابراین در قرآن و صحیفه به این وصف آمده است. بر این اساس امام سجاد در توصیف قرآن کریم نیز از وصفهای خود قرآن استفاده نمودند، بنابراین علاوه بر خداشناسی، قرآن شناسی ایشان منطبق بر آیات کریمه الهی است.
نتیجه بحث
صحیفه سجادیه که از ارزندهترین آثار اسلامی، و اثر و یادگار سید الساجدین امام علی بن الحسین (ع) است 57 دعا را شامل میشود، و پس از قرآن و نهجالبلاغه بزرگترین و غنیترین گنجینه حقایق و معارف الهی به شمار میرود و مشتمل بر دقیقترین مسائل توحیدی، عبادی، اجتماعی و اخلاقی است به طوری که بزرگان شیعه آن را أُخت القرآن، انجیل اهل بیت و زبور آل محمد نامیدهاند.
امام سجاد (ع) در آن دوران شدید خفقان حاکمان ظالم اموی پس از واقعه عاشورا دست از تفسیر قرآن بر نداشته و تکلیف الهی خود را ادا میکند و با بهرهگیری از شیوه نیایش و با زبان دعا و مناجات به تعمیق و ترویج اندیشههای دینی همت گماشته، به تفسیر کلام وحی و ارائه آموزههای قرآنی در قالب دعا و نیایش پرداختند؛ به طوری که اگر در قالب دعا چیزی را از خداوند طلب میکردند، همانی است که خداوند متعال در قرآن کریم وعده آن را به نیکان داده است، و اگر اجتناب و پرهیز از امری را میطلبیدند، همانی است که آن قادر متعال در کلامش آن را نهی فرموده است. صحت تایید و درستی این گنجینه ارزشمند هنگام انطباق ادعیه زبور آل داود با احادیث معصومین در قالبی دیگر، بر اساس مقتضای زمان و مکان و فهم اصحاب و پیروان ایشان بیان شده است. امام سجاد (ع) در کتاب صحیفه با الفاظ و عباراتی جدید در قالب نیایش به همگان تعلیم خداشناسی و خودشناسی و قرآنشناسی داده با استفاده از مجاز، کنایه، استعاره، طباق و با سبک ادبی و بلاغی و هموزنی ابتدای ادعیه و با حسن مطلع زیبا و با تضمین و اقتباس از آیات قرآن مجید و با کمک مراعات نظیر، توانسته است آینهای شفاف و روشن و مصداقی زیبا و کامل از آیات و اشارات قرآنی ترسیم کند. با تبیین اشارات علمی، تفسیری و ذکر آیات قرآن در صحیفه سجادیه، بسیاری از جملههای صحیفه مبارکه قابل انطباق با آیات قرآن کریم است، یعنی مطابق با دعا، آیاتی از قرآن کریم وجود دارد، این نکته مبین این است که گوینده احاطه کافی و وافی به آیات قرآن کریم داشته است و امام معصوم مبین آیات الهی است.
کتابنامه
قرآن کریم.
ابن فارس، احمد، 1404 ق، معجم مقایس اللغه، تحقیق عبدالسلام، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی.
امام خمینی، 1366 ش، آداب الصلواه، ترجمه سیداحمد فهری، مشهد: آستان قدس رضوی.
امام خمینی، وصیتنامه سیاسی الهی، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
امام علی بن الحسین، 1387 ش، صحیفه سجادیه، ترجمه الهی قمشهای، قم: انتشارات پیام قدس.
انصاریان، حسین، 1374 ش، ترجمه صحیفه کامله سجادیه، ویرایش حسین استاد ولی، تهران: پیام آزادی.
آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن. 1378 ق، الذریعه إلی تصانیف الشیعه، بیروت: دار الاضواء.
پیشوایی، مهدی، 1381 ش، سیره پیشوایان، موسسه امام صادق.
جعفریان، رسول، 1376 ش، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم: موسسه انصاریان.
جنتیفر، محمد، مشکل آموزش زبان عربی در ایران، ارائه کنفرانس، تهران.
حسنزاده آملی، حسن، 1371 ش، رساله نور علی نور، بیجا: نشر تشیع.
حلی، احمد بن فهد، 1407 ق، عده الداعی، انتشارات دار الکتاب الاسلامی.
شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، 1407 ق، وسایل الشیعه، قم: موسسه آل البیت لإحیاء التراث.
طباطبایی، محمد حسین، 1367 ش، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
الکواز، محمد کریم، 1386 ش، سبکشناسی اعجاز بلاغی قرآن، تهران: نشر سخن.
مکارم شیرازی، ناصر، 1374 ش، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
مقالات
حیدری، عباس علی. «قرآن، از چشمانداز صحیفه سجادیه»، مجله صحیفه مبین، شماره 31.
ممتحن، مهدی و امیرشجاعی، آناهیتا. پاییز 1394، «معناشناسی تقیه در قرآن»، مجله مطالعات قرآنی، شماره 23.