مقدمه
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید:
وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِیَّهِ الأُولَی وَأَقِمنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأطِعنَ اللهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (الأحزاب/33)؛
و [ای همسران پیامبر] در خانههای خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسول او را اطاعت کنید؛ خداوند فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند (فولادوند، بیتا: 422). این آیه به «آیه تطهیر» معروف است. به موجب این آیه، خداوند بزرگ اراده فرمود که اهل بیت (ع) را از هر گونه پلیدی و آلودگی پاکیزه گرداند.
اما مصداقهای دقیق «اهل بیت» چه کسانی هستند؟ آیا حق با کسانی است که مصادیق درست و دقیق آن را «خمسه طیبه» میدانند؟ دلیلها و براهین آنان چیست؟ یا حق به دست کسانی است که علاوه بر اهل بیت عصمت و طهارت، زنان پیامبر (ص) را نیز از مصادیق آن به شمار میآورند؟ یا کسانی که فقط زنان پیامبر را مصادیق درست آن میدانند، بر حق هستند؟ برای تعیین دقیق آنها و رهایی از هر گونه تردید ذهن و ضمیر بررسیهایی در این زمینه صورت گرفته که در چند بخش ذیل ذکر میشود.
1- معنی لغوی «اهل بیت»
لغتپژوهان اتفاق نظر دارند که «آل» و «اهل» دو کلمه مترادف و صورتهایی از یکدیگرند؛ مثلاً ابن منظور مصری میگوید: «... «آل» به معنی اهل است و «آلُ الله» و «آل رسول» اولیا و دوستان آنهایند. اصل آن «اهل» بوده که با تبدیل هاء به حمزه به صورت «أأل» درآمده است و پیاپی آمدن حمزهها باعث شده که حمزه دوم به الف تبدیل شود...» (ابن منظور، 1405ق، ج11: 29).
این کلمه در ادب عربی از اسماء دائمالإضافه است و هنگامی که به اسم دیگری اضافه میشود، پیوستگی و وابستگی ویژهای را میرساند؛ مثلاً «اهل الرَّجُل» به نزدیکان و اطرافیان مخصوص آدمی و «اهل الغابه» به جنگل نشینان اطلاق میشود و اگر موارد کاربرد آن در زبان و ادب عربی بررسی شود، در اطلاق آن به خانواده (= زن و فرزندان) و افرادی که پیوند ویژه و بسیار نزدیکی با آنان دارند، تردیدی نخواهد بود. برخی از لغتپژوهان بزرگ به این مسأله تصریح و تأکید کردهاند:
1- «اهل البیت» ساکنان خانه هستند و «اهل الرجل»، ویژگان [و وابستگان] او و «اهل بیت النبی» زنان و دختران و داماد یعنی علی (ع) است. برخی گفتهاند: زنان پیامبر و مردان [دیگری] نیز از اهل بیت به شمار میآیند...» (همان).
اگر در توضیح و تبیین این لغت پژوه دقت شود، دقت و ژرف نگری او در بیان مطلب درخور توجه است که اطلاق «اهل بیت» به زنان پیامبر را با عبارت «برخی گفتهاند» (= قِیلَ)، آن هم در پایان توضیح خود میآورد!
2- راغب اصفهانی میگوید: «...«اهل الرجل» یعنی افرادی که با او در نژاد یا دین یا ... پیوندی داشته باشند و در اصل به کسانی اطلاق میشود که با او در یک خانه زندگی کنند، سپس مجازاً به کسانی که پیوند نژادی واحدی دارند، اطلاق شده است. بعدها این واژه بر اهل بیت پیامبر (ص) اطلاق شده، چنان که آیه تطهیر به آن اشاره دارد. گاهی نیز مراد از «اهل الرجل» ، زن و همسر آدمی است و «اهل الاسلام» یعنی کسانی که تحت لوای اسلام گرد آمدهاند...» (راغب اصفهانی، 1381: 29).
توضیح و تبیین لغت پژوهان در گزارش مفهوم «اهل بیت» تردیدی باقی نمیگذارد که اهل بیت پیوندی استوار و ناگسستنی با خانه دارد و «اهل» (= خانواده) هرکس قطعاً پیوند نَسَبی یا سَبَبی استواری با او دارد.
2- «اهل بیت» در آیه تطهیر
مفسران در مصداقهای «اهل بیت» در آیه شریفه اختلاف نظر دارند:
1-همه مفسران شیعه (به عنوان نمونه: طباطبائی، 1363، ج 16: 484؛ الطبرسی، 1382ق، ج7: 559 و 560 و نیز، ج8: 357؛ مکارم شیرازی و همکاران، 1386، ج17: 326-316؛ ابوالفتوح رازی، 1404ق، ج4: 327 و 328) و گروهی از مفسران اهل سنت (مانند ابوحیان اندلسی، ر.ک: بیات، 1390: 55) «اهل بیت» را در آیه شریفه به اصحاب کساء تفسیر کردهاند.
2- برخی از مفسران اهل سنت این آیه را شامل اصحاب کساء و زنان پیامبر (ص) دانستهاند (ر.ک: فخر رازی، 1985ق، ج 9: 168؛ آلوسی، بیتا، ج13: 22؛ قرطبی، بیتا، ج14: 182؛ سیوطی، 1402ق، ج6: 62 و 603؛ الماتریدی، 1425ق، ج4: 116 و 117؛ زمخشری، بیتا، ج3: 546) که همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت این نظر را مورد نقد قرار دادهاند و بر نادرستی آن برهان آوردهاند (ر.ک: طوسی، بیتا، ج8: 341-340؛ ابوحیان اندلسی، ر.ک: بیات، 1390: 55، ابوالفتوح رازی، 1404ق، ج4: 327 و طباطبائی، 1363، ج 16: 310).
3- برخی کوشیدهاند «اهل بیت» را فقط بر زنان پیامبر تطبیق دهند و برخی دیگر آن را در شأن همه خویشان رسول خدا دانستهاند. ابنعربی نظری عجیب در این مورد دارد. او میان «آل» و «اهل» تفاوت قائل است: «به باور وی آل بیت مؤمنان راستین هستند و از کمالات ویژه برخوردارند و اگر آن ویژگیها و کمالات در برخی از اهل بیت موجود باشد، او نیز از آل بیت است و إلّا فلا.» (بیات، 1390: 36 به نقل از فتوحات مکیه ابنعربی). البته این یک تحریف معنوی است و بر پایه تحریف او از لفظ و معنی حدیث ثقلین صورت گرفته است (ر.ک: همان: 53).
4- برخی بسیار کوشیدهاند که آن را فقط بر زنان پیامبر تطبیق دهند که به عنوان نمونه بخاری و ابن ابیحاتم و ابن عساکر و ابن مردویه از آنانند.
5- برخی از اهل سنت نیز آیه تطهیر را در شأن همه خویشان رسول خدا (ص) اعم از زنان و خویشاوندان و فرزندان او یعنی همه بنیهاشم و فرزندان عبدالمطلب، دانستهاند (ر.ک: اشعری، بیتا: 9).
با توجه به این نظرهای گوناگون، با اندکی دقت معلوم میشود که لفظ «اهل بیت» در این آیه مبارکه با اینکه قابلیت شمول آن قابل انکار نیست ، برای تعیین دقیق مراد کافی نیست و قراین و نشانههای دیگری لازم است که آشکارا و بی هیچ ابهامی بر مصداقهای اصلی آن در آیه دلالت کند. این قراین عبارت هستند از:
1-2) قرینه نخست: عهدیه بودن «ال» در «اهل البیت»
«ال» (الف و لام) اهل البیت در این آیه چه معنایی دارد؟ آیا مفید جنس است یا استغراق یا عهد؟ «ال» جنس مفید طبیعت و سرشت مدخول است؛ مانند «إِنَّ الإنسَانَ لَفِی خُسر» (العصر/2) و معلوم است که در آیه، طبیعت و سرشت «بیت» (= خانه) منظور نیست. «ال» (الف و لام) استغراق هم بیانگر عمومیت و فراگیری مدخول است؛ مانند: «...جَاهِدِ الکُفَّارَ وَ المُنَافِقِینَ...» (التوبه/73) و اگر به معنی استغراق باشد، شامل همه خانهها در جهان خواهد شد و اگر چنین بود، لفظاً و ظاهراً نیز باید به صورت «بیوت العالم» یا دست کم «بیوت النبی» بیان میشد؛ همانگونه که در آغاز آیه به صورت «وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» آمده، چون مراد از آنها همه زنان پیامبر (ص) در همه اتاقهاست. اگر در آیاتی که درباره زنان پیامبر نازل شده است و نیز بسامد واژه «بیت» در قرآن دقت شود، معلوم میشود که خانه مسکونی به صیغه جمع مونث آمده است و خانه نبوت و رسالت به صورت مفرد و مُحَلّی به «ال» به کار رفته است.
با توجه به توضیحات یاد شده، ناگزیر باید پذیرفت که «ال» (الف و لام) در آیه مفید عهد ذکری یا ذهنی یا حضوری است؛ یعنی «آن خانه [و خاندان] معهود و مذکور و معلوم و حاضر میان متکلم و مخاطب. حال پرسش این است که این خانه از آن کیست و ساکنان آن کیانند؟ آیا مراد از آن خانههایی است که همسران پیامبر (ص) در آن زندگی میکردند؟ یا خانهای است که فاطمه زهرا (ع) و همسرش علی (ع) و فرزندانش در آن سکنی گزیده بودند؟
روشن است که احتمال نخستین را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا در آیه شریفه «البیت» مفرد است و زنان پیامبر (ص) هر یک خانه (=اتاق) جداگانه داشتهاند و اگر یکی از اتاقها مصداق آیه باشد، آیه شریفه درباره یکی از زنان او صادق خواهد بود که البته هیچ خرد سالماندیش و دور از هوی این را نمیپذیرد و چارهای جز این نیست که «البیت» در این آیه بر خانه خاص معهودی حمل شود که جز خانه حضرت زهرا (س) نخواهد بود.
ممکن است کسی بگوید «البیت» در آیه با این که مطلق آمده است مانند آیه «وَقَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ...» و نظایر آن مجازاً تخصیص معنایی یافته است و به معنی «بیوت النبوه» و «بیت الوحی» آمده است. اگر این معنی را بپذیریم، باید توجه کنیم که وابستگان (= اهل) چنین خانهای باید شایستگی و پیوند کامل و تمامی با آن داشته باشند و صرف دارا بودن پیوستگی حسب و نسب برای آن کافی نیست. زمخشری این نکته را نیک دریافته است و در تفسیر آیه «قَالُوا أَتَعجَبِینَ مِن أَمرِ اللهِ رَحمَتُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیکُم أَهلَ البَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ» (هود/73) «[فرشتگان] گفتند: آیا از فرمان خداوند و رحمت و برکات او بر شما اهل بیت شگفتزده میشوید؟» میگوید: «[علت نزول برکات الهی بر او (= ساره، همسر حضرت ابراهیم که از بشارت فرشته وحی درباره بچهدار شدن خویش در شگفت است،) این است که] او در خانه [نزول] آیات و معجزات سکنی گرفته است و نباید خود را با زنان دیگر مقایسه کرده، در طلب زینت و زیور این جهانی باشند. در حقیقت، فرشتگان خاطرنشان میکنند که به جای تعجب، به اکرام و عنایت خداوندی و نعمتی که به او ارزانی داشته، توجه کند» (زمخشری، بیتا، ج 2: 107).
2-2) قرینه دوم: مذکر آوردن ضمیرها
با اندکی دقت در آیات قرآن معلوم میشود که وقتی زنان پیامبر (ص) مخاطب شدهاند، ضمایر وابسته به آنها نیز مؤنث آمدهاند:
الف) «یَا نِساءَ النَّبِیَّ لَستُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبِهِ مَرَضٌ وَقُلنَ قَولاً مَّعرُوفاً» (الاحزاب/32)؛ «ای همسران پیامبر! شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید، اگر سر پروا دارید، پس، به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیماری است، طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید.» (فولادوند، بیتا: 422).
ب) «وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِیَّهِ الأُولَی وَأَقِمنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأطِعنَ اللهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (الأحزاب/33)؛ «و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان برید. خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» (فولادوند، بیتا: 422).
ج) «وَاذکُرنَ مَا یُتلَی فِی بُیُوتِکُنَّ مِن آیاتِ اللهِ وَالحِکمَهِ إِنَّ اللهَ کَانَ لَطِیفاً خَبِیراً: آنچه را در خانههای شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده میشود، یاد کنید. خداوند لطیف و خبیر است» (الاحزاب/34).
در مجموع، این آیات هفتگانه (28 تا 34 سوره احزاب) 24 ضمیر وجود دارد که 8 ضمیر آن در آیه تطهیر است و فقط دو ضمیر به صورت جمع مذکر «کم» آمده است و بقیه ضمائر مؤنث هستند. با اندک دقتی در آیه دوم میبینیم که یک باره ضمایر از جمع مؤنث حاضر به جمع مذکر دگرگون شدهاند. اگر مراد از «اهل بیت» در آن، زنان پیامبر (ص) باشند، راز و رمز این عدول و تغییر ناگهانی چیست؟! ناگزیر باید گفت که مراد از آن زنان پیامبر نتواند بود. هرچند برخی از مفسران و تحلیلگران کوشیدهاند این تناقض را با دلیلهای سست و خندهدار از میان بردارند و گفتهاند: ضمیر مذکر به «اهل» برمیگردد که به معنی «زن» است و این نظیر جمله «کیف أهلک» است که در احوالپرسیهای متعارف به کار میرود؛ یعنی «حال خانوادهات (= زنت) چطور است؟» و در آیه «قَالُوا أَتَعجَبِینَ مِن أَمرِ اللهِ رَحمَتُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیکُم أَهلَ البَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (هود/73) نیز همین گونه است. (ر.ک: قرطبی، بیتا، ج 14: 182). با اندکی دقت سستی این دلیل نیز آشکار است زیرا در جمله «کیف أهلک» لفظ «اهل» مقدم است و ضمیر «هم» متأخر. در حالی که در آیه تطهیر و آیه مورد استشهاد نخست ضمیر آمده است و آنگاه مرجع آن. ضمناً استشهاد نیز اشکال دارد. در این آیه حضرت ابراهیم (ع) و همسرش مورد خطاب دو فرشتهاند و آوردن ضمیر «هم» از باب تغلیب است البته ممکن است اطلاق «اهل البیت» بر ساره از باب مجاز باشد و قرینه مجاز بودن این اطلاق آن است که خطاب فرشتگان به ساره باشد و اگر منظور از ضمیر «کم» زنان پیامبر (ص) باشد، تغلیب در این باره جایگاه و معنایی نخواهد داشت. ضمناً به فرموده آیت الله جوادی آملی: «...اختلاف ضمایر «کم» در این آیه و ضمایر قبل و بعد آن (= کُنَّ، تُنَّ، نَ) نشانه اختلاف مخاطب است. أبیالجارود از زید بن علی (= زید شهید) نقل کرده است: «إِنَّ جُهَّالاً مِنَ النَّاسِ یَزعُمُونَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذِهِ الآیَهِ أَزوَاجَ النَّبِی وَ قَد کَذبُوا وَ أَثِمُوا، لَو تَمَنّی بِهَا أَزوَاجَ النَّبِی لَقَالَ: لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِّجسَ وَ یُطَهِّرِکُنَّ تَطهِیراً وَ لَکَانَ الکَلامُ مُؤَنَّثَاً کَمَا قَالَ: وَ اذکُرنَ فِی مَا یتلَی فِی بُیُوتِکُنَّ...» (ر.ک: صفایی، 1386: 62 به بعد).
3-2) قرینه سوم: اراده در آیه تطهیر تکوینی است نه تشریعی.
آیه تطهیر صراحت دارد که اراده خداوند بر پاک بودن «اهل بیت» از هر گونه پلیدی و آلایش تعلق گرفته است و اینجا به قول فخر رازی نکتهای دقیق نهفته است و آن اینکه «...«إذهاب رجس» به ازاله ذنوب و «تطهیر» به پوشاندن خلعت کرامت اشاره دارد» (فخر رازی، 1985 ک، ج13: 210)؛ یعنی خداوند درباره مخاطبان آیه لطف دوچندان فرموده است و علاوه بر زدودن هر گونه پلیدی ظاهری و باطنی از آنان، خلعت تکریم نیز بر پیکرشان پوشانده است. بیتردید «اراده» یاد شده در آیه، اراده تکوینی خداوند است نه اراده تشریعی زیرا اراده تشریعی خداوند سبحان به پاک بودن همه مؤمنان از آلودگیها تعلق دارد و اگر منظور از «اهل بیت» زنان پیامبر باشد، باید به عصمت و پاکی آنان از هر گونه لغزش و خطایی معتقد باشیم، در حالی که احدی چنین ادعایی را درباره هیچ کدام از آنان نکرده است و اگر چنین امری صحیح بود، طرفداران عایشه دستاویز خوبی برای توجیه جنایات او در فتنه جمل داشتند. در این باره، سخن علامه امینی در احتجاج با یک دانشمند سنی درباره مصداق دقیق «اهل بیت» در آیه شریفه حائز اهمیت است: «...علامهای جلیلالقدر داستانی را برایم بیان کرد که برای علامه امینی صاحب الغدیر پیش آمده بود. آن عالم سنی درباره آیه تطهیر از وی پرسید که درباره چه کسانی نازل شده است؟ آیا درباره زنان پیامبر (ص) فرود آمده است یا درباره کسانی دیگر؟ علامه امینی پاسخ وی را با پرسشی داد که مفاد آن چنین است: آیا به نظر شما، اگر آیه تطهیر درباره زنان پیامبر (ص) فرود آمده، آنان را اندک نصیبی از آن بود؟ آیا اُمّالمؤمنین عایشه این امر را رها میکرد و آن را بر پیشانی شترش (عَسکر) که در جنگ جمل بر آن سوار شد و مردمان را برای جنگ بر ضد علی (ع) تشویق میکرد؛ نمینوشت؟! آن دانشمند پاسخ مثبت داد». خدای بیامرزد علامه امینی را و آن دانشمند منصف را پاداش نیکو دهد. چه، عایشه نیاز شدیدی به این احتجاجات داشت» (عاملی، 1372: 78).
4-2) قرینه چهارم
تنوین «تطهیراً» برای تعظیم است؛ یعنی این تطهیر، تطهیری فراتر از پاکیزگی معمول و تطهیری ویژه است. در ینابیع الموده آمده است: «... تأکیدُهُ بِالمَفعُولِ المُطلَقِ دَلِیلٌ عَلَی انَّ طَهَارَتَهُم طَهَارَهً کَامِلَهً فِی اَعلَی مَرَاتِبِ الطَّهَارَهِ»؛ یعنی «تأکید فعل با مفعول مطلق (= تطهیراً) نشانه این است که پاکی و طهارت این بزرگواران طهارت بیمانند و از والاترین مراتب طهارت و پاکیزگی است» (قندوزی، 1966م: 109).
5-2) قرینه پنجم
آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) از آیه 28 شروع و به آیه 34 پایان میپذیرد که زنان پیامبر (ص) یک بار با لفظ «أزواج» و دو بار با لفظ «نساء النبی» مورد خطاب قرار گرفتهاند. عدول از این گونه تعابیر صریح به تعبیر دیگر (= اهل بیت) قرینه و دلیل است بر اینکه مخاطبان آیه تطهیر غیر از موارد پیشین هستند. در اینجا به سخن مفسر کم نظیر جهان تشیع یعنی علامه طباطبائی اشاره میشود که میفرماید: «حتی یک روایت بر نزول این آیه در ضمن آیات همسران پیامبر (ص) وارد نشده است و کسی نیز آن را ذکر نکرده، حتی کسانی که قائل به اختصاص آیه به همسران پیامبر (ص) هستند، چنانکه به عُکرمه و عُروَه نسبت داده میشود. بنابراین، آیه تطهیر بر حسب نزول جزو آیات همسران پیامبر (ص) و متصل به آن نیست و قرار گرفتن آن بین آیات مزبور یا به فرمان پیامبر (ص) یا هنگام تألیف بعد از رحلت ایشان بود و مؤید آن این است که انسجام و اتصال آیه «وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» بر فرض برداشته شدن آیه تطهیر از بین جملههای آن به هم نمیخورد. بر این اساس، موقعیت آیه تطهیر نسبت به آیه «وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» مانند موقعیت «الیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا» (المائده/3) نسبت به آیه محرمات اَکل از سوره المائده است» (طباطبائی، 1363، ج 16: 309 و 312).
6-2) آیه مباهله
در قرآن کریم آمده است: «فَمَن حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعدِ مَا جَاءَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعَالَوا نَدعُ أَبنَاءنَا وَأَبنَاءَکُم وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُم وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَّعنَهُ اللهِ عَلَی الکَاذِبِینَ» (آلعمران/61)؛ «پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجّه کند، بگو بیایید، پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم. سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» (فولادوند، بیتا: 57). این آیه درباره گروهی از اُسقُفهای نَجران است که پیش پیامبر (ص) آمدند و قصد مباهله داشتند و پیامبر اکرم (ص) در پی فرمان خداوند سبحان که به صراحت از او خواسته بود، «فرزندان» و «زنان» خود را به مباهله ببرد، فقط «خمسه طیبه» را با خود به همراه بَرَد و نه هیچ یک از زنان خود را، و این مسأله در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است (ر.ک: آلوسی، بیتا، ج 3: 188 به بعد). پر واضح است که نیاوردن دیگران به آوردگاه مُحاجّه و مباهله نشان میدهد که دیگران مصداق «اهل بیت» نیستند. گفتنی است که حضرت زهرا (ع) در ماجرای فدک نیز برای اِحقاق حق خویش به آیه تطهیر استشهاد میفرماید و «اهل بیت» را از هر گونه پلیدی و آلودگی مبرا دانستهاند (ر.ک: مجلسی، 1983م، ج 30: 306).
3- اهل بیت در روایات
1-3)
پیامبر اکرم (ص) خود در موارد متعدد «اهل بیت» خویش را از راههای گوناگون معرفی فرموده است. امّ سلمه _یکی از زنان پیامبر(ص)_ میگوید: آیه «اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ...» در خانه من نازل شد و من کنار در نشسته بودم. از رسول خدا (ص) پرسیدم: آیا من نیز از «اهل بیت» به شمار میآیم؟ حضرت فرمود: تو همسر من و بر راه خیر و صلاح هستی. اُمّ سلمه میگوید: در خانه، رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین بودند». مضمون روایت با اندک تفاوت در جزئیات، از طبری، سیوطی و ابوسعید خُدری نیز روایت شده است (برای دیدن شرح دقیق ماجرا و متن روایتها، ر.ک: سبحانی، 1420ق: 23-22).
2-3) درآمدن در زیر کساء
روایات متعدد تصریح دارند که پیامبر (ص) بارها «خمسه طیبه» را زیر عبای خود گرد آورده، سپس آیه تطهیر را تلاوت فرموده است. این روایات را طبری و سیوطی _با اندکی تفاوت در مضمون_ در کتابهای خود آوردهاند که یکی از آنها به عنوان نمونه ذکر میشود: «اُمّ سلمه میگوید: پیامبر و علی (ع) و فاطمه و حسن و حسین (ع) در خانه من بودند. برایش خربزهای تهیه کردم. آن را خوردند و خوابیدند. پیامبر عبا و تنپوش مخصوص خود را روی آنان کشید و فرمود: «خداوندا! اینها اهل بیت منند. از آنان ناپاکی و پلیدی را دور گردان و آنان را پاکیزه کن» (برای دیدن متن روایتها، ر.ک: همان: 23 تا 28).
3-3) معرفی اهل بیت با خواندن آیه تطهیر بر در خانه آنها
در روایات متعدد آمده است که پیامبر اکرم (ص) هر روز به هنگام دمیدن صبح به در خانه حضرت فاطمه (ع) میرفت و آنها را به نماز فرا میخواند و آیه تطهیر را تلاوت میفرمود (سیزده روایت از این روایات در (سبحانی، 1420ق: 28 تا 33) ذکر گردیده است و منابع دیگری نیز برای مطالعه و پژوهش معرفی شده است (ر.ک: همان: 34-33)، و برای دیدن منابع مختلف این روایات، ر.ک: بشوی، 1386: 86 به بعد).
4- معضل سیاق در آیه تطهیر
کسانی که «اهل بیت» را در آیه تطهیر به زنان پیامبر معرفی میکنند، عمدهترین دلیل آنان این است که صدر و ذیل آیه تطهیر درباره زنان پیامبر (ص) است و سیاق کلام اقتضاء میکند که این آیه نیز درباره آنان باشد و این بر خلاف هنجار سخن فصیح است که گویندهای یک مطلب را درباره یک موضوع معین بگوید و یکباره از آن عدول کرده، مطلب دیگری ایراد کند و دوباره به مطلب نخستین برگردد. در پاسخ این افراد میتوان دلایل زیر را ارائه داد.
1-4) بیتردید توجه به سیاق در بافت سخن برای رسیدن به جان کلام گوینده قرینه و نشانهای ضروری است، اما این در جایی است که دلیلی قوی بر خلاف آن نباشد. در غیر این صورت، وحدت سیاق و قرینه بودن از درجه اعتبار و اعتنا ساقط است. دلیل این سخن در ادامه بحث خواهد آمد.
2-4) آیه تطهیر آیهای است که مستقلاً نازل شده است و قرار دادن آن در میان آیاتی که مربوط به زنان پیامبر (ص) است، مصلحتی داشته که صاحب شریعت به آن آگاه بوده است که برخی از این دلایل استقلال عبارت است از:
1-2-4) در روایاتی که درباره شأن نزول آیه تطهیر آمده، همه راویان همداستانند که نزول آن جداگانه بوده است. نمونه آنان امّ سلمه، عایشه، ابوسعید خُدری و دیگرانند، صرف نظر از اینکه مراد از «اهل بیت»، «خمسه طیبه» باشد یا زنان پیامبر (ر.ک: سبحانی، 142ق: 44).
2-2-4) آوردن مطلبی که مضمون آن مغایر با پیش و پس آن باشد، بر گوینده ایرادی محسوب نمیشود. مفسران بزرگ صریحا این نکته را ذکر کردهاند که طبرسی و شیخ محمد عبده و مغنیه از آنانند (برای دیدن متن اظهار نظر این بزرگان، ر.ک: همان: 45). نمونه این هنجارگریزی در قرآن کریم نیز آمده است. عزیز مصر خطاب به همسرش (= زلیخا) میگوید: «...إِنَّهُ مِن کَیدِکُنَّ إِنَّ کَیدَکُنَّ عَظِیمٌ. یُوسُفُ اَعرِض عَن هَذَا وَاستَغفِرِی لِذَنبِکَ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الخَاطِئِینَ» (یوسف/28 و 29)؛ «بیشک این از نیرنگ شما [زنان] است، که نیرنگ شما [زنان] بزرگ است. ای یوسف! از این [پیشامد] روی بگردان و تو [ای زن] برای گناه خود آمرزش بخواه که تو از خطاکاران بودهای» (فولادوند، بیتا: 238). در این آیه «یُوسُفُ اَعرِض عَن هَذَا» خطاب به حضرت یوسف (ع) است و پیش و پس آن خطاب به زلیخاست. قاعده کلی برای این نوع هنجارشکنی، انگیزه و تناسبی است که در کلام هست و چنی عدولی را برای گوینده مجاز و فراهم میکند.
3-2-4) آیاتی که درباره زنان پیامبر نازل شدهاند و نمونه آنها در سوره تحریم است رنگ و بوی انذار و تهدید دارند، اما آیاتی که درباره اهل بیت عصمت و طهارت هستند، لحن آنها مدح، ثنا و تکریم است. هر شخص بیطرف و باانصافی کافی است در دو ایه زیر تأمل کند که میفرماید:
الف) «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضَاعَف لَهَا العَذَابَ ضِعفَینِ...» (الاحزاب/30)؛ «ای همسران پیامبر! هر کس از شما مبادرت به کار زشت آشکاری کند، عذاب آن دو چندان خواهد بود...» (فولادوند، بیتا: 421).
ب) «وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِیَّهِ الأُولَی...» (الاحزاب/33)؛ «و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید...» (فولادوند، بیتا: 42).
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (الأحزاب/33)؛ «خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» (فولادوند، بیتا: 42).
4-2-4) حذف آیه تطهیر از میان آیه 33 و 34 سوره احزاب هیچ خللی به نظم و مفهوم این دو آیه نمیرساند و این دلیلی است کافی بر اینکه آیه تطهیر هیچ پیوند معنایی با آن دو ندارد و به خاطر مصلحتی آنجا قرار یافته است.
5-2-4) همه روایات به استقلال نزول آیه تطهیر صراحت دارند، حتی در یک روایت به نزول آن میان آیات النساء اشاره نشده است و کسانی که آن را درباره زنان پیامبر میدانند –نظیر عُکرمه و عُروه- چنین سخنی نگفتهاند. در تفسیر طبری، الدر المنثور و صحاح سته از امّ سلمه نقل شده که گفت: «آیه تطهیر در خانه من نازل شده است» (سبحانی، 142ق: 44) و ابوسعید خدری از پیامبر خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «این آیه درباره من و علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده است» (همان) و از عایشه نیز نقل شده که روزی رسول اکرم (ص) چاشتگاه بیرون آمد و تنپوشی سیاهرنگ بر دوش افکنده بود. سپس حسن و حسین و فاطمه و علی یکیک پیش او آمدند و او آنان را زیر عبای خویش گرد آورده، فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ...» (همان؛ نیز، ر.ک: عاملی، 1372: 102 به بعد).
نتیجه اینکه آیه شریفه به هنگام نزول جزء آیات هفتگانه مربوط به زنان پیامبر (ص) در سوره احزاب نبوده است و به امر پیامبر (ص) یا بعد از رحلت او –هنگام جمع و تألیف قرآن کریم- آن را میان آن آیات قرار دادهاند. این مسأله در قرآن سابقه دارد و آیه غدیر نیز در سوره المائده، در میان آیاتی که از تحریم گوشتهای حرام در آنها سخن رفته است، قرار گرفته است.
5- دلیلهای واقع شدن آیه تطهیر در میان آیات 33 و 34 سوره احزاب
موضع آیه تطهیر با آیات پیش و پس آن فرق دارد و این میتواند از باب التفاط یا اعتراض باشد.
1-5) التفات
التفات تغییر سیاق سخن، از غیبت به خطاب یا خطاب به غیبت و یا نظایر آن، است و یکی از شیوههای بیانی است که باعث زیبایی، شکوه و درخشندگی سخن میشود و فایده مهم آن برانگیختن دقت و توجه مخاطب به سخن گوینده است و ای بسا انگیزه التفات در این نکته باشد که آگاهترین مردم به مبانی و معانی، اشارات و دلالتهای قرآن، پیامبر اکرم (ص) است. گویی رسول خدا (ص) با دو جهانبین نهانبین خود آینده را مشاهده میفرمود که دشمنان دوستنمایش به رغم تأکیدها و توصیههای فراوان او چگونه نصّ صریح قرآن را به نفع خود تأویل و تحریف میکنند.
در روایات بسیاری نیز تأکید شده که منظور از «اهل بیت» اصحاب کساء (= خمسه طیبه) هستند. این روایات را علاوه بر دانشمندان شیعه، علمای سنی نیز بر تواتر روایت کردهاند. یکی از دانشمندان تحقیق جامعی در این مورد کرده است و متون این روایت را –که بالغ بر چهارصد صفحه است- در کتابی با عنوان آیهالتطهیر فی أحادیث الفریقین آورده است. ضمنا راویان احادیثی که بر انحصار آیه تطهیر به اصحاب کساء دلالت میکند، آن قدر زیادند که هیچ تردیدی در این زمینه نمیتوان داشت تا آنجا که در کتاب شرح إحقاق الحق بیش از هفتاد منبع معروف فقط از اهل سنت در این باره آمده است (ر.ک: مرعشی، 1337ق، ج 2: 502 و ج9: 91 و 92).
2-5) اعتراض
میتوان آیه تطهیر را از جملات معترضهای دانست که نمونه آنها در قرآن فراوان است؛ مانند جمله «لَو تَعلَمُونَ» در آیه 76 سوره واقعه: «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّو تَعلَمُونَ عَظِیمٌ»؛ و جمله «إِنَّ کَیدَکُنَّ عَظِیمٌ» در آیه 28 و 29 سوره یوسف: «فَلَمَّا رَأَی قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیدِکُنَّ إِنَّ کَیدَکُنَّ عَظِیمٌ. یُوسُفُ أَعرِض عَن هَذَا وَاستَغفِرِی لِذَنبِکَ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الخَاطِئِینَ». دلیل آمدن این نیز در میان آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) میتواند برای بیان فرق بزرگ و خطیری باشد که میان آنان و همسران پیامبر (ص) هست و مسلمانان گمان نکنند که زنان پیامبر در عصمت و طهارت همسنگ اهل بیت نبوت (ع) هستند و ای بسا خدای سبحان خواسته این نکته را بفهماند که اگر زنان پیامبر که با او در یک خانه ساکن هستند، کارهایی سرزنشانگیز کنند، مسلمانان باید حساب اهل بیت او را از آنان جدا کنند و دامان آن بزرگواران را از هر گونه پلیدی و آلودگی مبرا بدانند.
نتیجهگیری
با ادله عقلی و نقلی نتایج زیر ثابت شد که:
1-آیه تطهیر صراحت دارد که «اهل بیت» از هر گونه پلیدی و پلشتی ظاهری و باطنی منزه هستند و مراد از «بیت» در آیه تطهیر «بیت» نبوت و رسالت است نه خانه مسکونی، لذا منظور از «اهل بیت» در آیه تطهیر نیز «اصحاب کساء» هستند؛ یعنی پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع). این نظر همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت است، هرچند عدهای از دشمنان اهل بیت (ع) با چنگ زدن به پارهای از روایات و تمسک به وحدت سیاق معنایی خواستهاند آن را به زنان پیامبر (ص) تفسیر کنند. این روایات مخدوش هستند و با دلیلهای انکارناشدنی مردود شدهاند.
2- در قرآن کریم شواهد دیگری –جز آیه تطهیر- دیده میشود که این آیه جداگانه نازل شده است و پیوندی با آیات پیشین و پسین خود ندارد.
3- آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) لحن انذار و تهدید دارند و آیه تطهیر لحن احترام و تکریم، و هر کدان شأن نزول مستقلی دارد که در منابع تفسیری آمده است و اگر آیه تطهیر را شامل زنان پیامبر (ص) بدانیم، معنای درستی که خرد سالم آن را بپذیرد، نمیتوان برای آیه ذکر کرد.
4- در منابع اسلامی –اعم از شیعه و سنی- روایات متعددی از صحابه کبار پیامبر و همسران آن حضرت (ص) نقل شده که همه آنها نزول آیه تطهیر را در شأن اصحاب کساء دانستهاند.
5- شخصیتهای بزرگواری درباره عصمت حضرت زهرا (ع) و معصومان دیگر به آیه تطهیر استناد کردهاند که مهمترین آنان خود حضرت صدیقه طاهره (ع) –در موضوع فدک- است.
6- زنان پیامبر (ص) معصوم نیستند و اراده الهی بر طهارت ذاتی و فعلی آنان تعلق نگرفته است و هیچ کدام از آنان در دامان معصوم پرورش نیافتهاند و لازمه زوجیت آنان با پیامبر (ص) نیز تحقق شرط مذکور نیست و به صرف زوجیت نمیتوان آنان را در مفهوم و مصداق «اهل بیت» به شمار آورد، هرچند با رسول اکرم (ص) نیز زیر یک سقف زندگی کرده باشند. ضمنا باید یقین کرد که حضرت علی (ع) نیز از «اهل بیت» است؛ زیرا او و حضرت رسول (ص) هر دو از یک نژادند و سنخیت ذاتی و وجودی و نوری واحد دارند؛ چنانکه خود آن حضرت (ص) فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ مِن نُورٍ وَاحِدٍ» (رضانژاد، 1381: 855) و روایات بسیاری دلالت دارند که معصومان دیگر (ع) نیز از «اهل بیت» به شمار میآیند.
منابع و مآخذ
قرآن کریم.
آلوسی، سیدمحمود، (بیتا)، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتاب العلمیه.
ابنمنظور، محمد، (1405 ق)، لسان العرب، قم: نشر الادب الحوزه.
ابوالفتوح رازی، حسین، (1404 ق)، روح الجنان، قم.
اندلسی، ابوحیان محمد بن یوسف، (1379 ق)، البحر المحیط فی التفسیر، لبنان – بیروت.
بشوی، محمد یعقوب، (1386)، شخصیت حضرت زهراء در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت، قم: بوستان کتاب.
بیات، محمد حسین، (1390)، «بررسی و نقد دیدگاه ابنعربی در باب خلافت و امامت»، سراج منیر، سل دوم، شماره 5، 66-25.
رازی، فخرالدین، (1985 م)، التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، بیروت: دارالفکر.
راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، (1381 ق)، المفردات، مصر: مصطفی البابی الحلبی.
رضانژاد (نوشین)، غلامحسین، (1381 ق)، لطایف و عرفان در روابط خدا و انسان، تهران: الزهراء.
زمخشری، محمود، (بیتا)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دارالمعرفه.
سبحانی، جعفر، (1420 ق)، اهل البیت؛ سماتهم و حقوقهم فی القرآن الکریم، قم: موسسه الامام الصادق (ع).
سیوطی، جلالالدین، (1402 ق)، الدر المنثور، بیروت.
شریفالرضی، محمد بن حسین، (1380)، نهجالبلاغه، ترجمه فولادوند، بیجا.
صدوق، محمد بن علی بن حسین، (1405 ق)، کمال الدین و تمام النعمه، به کوشش علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین ق.
صفایی، محمد، (1386)، تجلی ولایت در آیه تطهیر، برگرفته از آثار آیتالله جوادی آملی، قم: نشر اِسراء.
طباطبائی، محمدحسین، (1363)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، تهران: نشر فرهنگی رجاء.
الطبرسی، شیخ ابوعلی الفضل بن حسن، (1382 ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: الإسلامیه.
طوسی، محمد بن حسن، (بیتا)، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
عاملی، علامه سید جعفر مرتضی، (1372)، اهل بیت در آیه تطهیر، ترجمه سپهری، قم: بوستان کتاب.
قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد، (بیتا)، الجامع لأحکام القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
قندوزی، سلیمان، (1966 م)، ینابیع الموده، قم: مکتبه بصیرتی.
الماتریدی، ابومنصور محمد، (1425 ق)، تأویلات اهل السنه، فاطمه یوسف الخیمی، بیروت – لبنان: الرساله الناشرون.
مجلسی، محمدباقر، (1983 م)، بحار الانوار، بیروت: موسسه الوفاء.
مرعشی، شهاب الدین، (1337 ق)، شرح و ملحقات إحقاق الحق قاضی نورالله شوشتری، قم.
مکارم شیرازی، آیتالله ناصر و همکاران، (1386)، تفسیر نمونه، ج 17، تهران: دار الکتب الإسلامیه.