مقدمه
یکى از مباحث تاریخ عاشورا که باید بحث و بررسى درباره آن صورت گیرد، حادثه کربلا در قالب آمار و ارقام است. اهمیت این بحث از آن روست که با توجه به بستر تاریخى این واقعه و تغییر شرایط و اوضاعى که بر این حادثه از آغاز تا فرجام آن حاکم بوده است، اعداد و ارقام گزارش شده درباره آن، متفاوت و گاه متناقض است. با توجه به همین نکته، پژوهش حاضر انجام شده، با مقایسه بین منابع کهن تاریخى در این باره، گزارش شفافى از اعداد و ارقام به کار رفته در این رخداد تاریخى ارائه میشود. گفتنى است در این نوشتار در خصوص آمار و ارقامى که از آغاز تا فرجام حادثه، قابل توجه و تأمّل است[1] به ویژه آمار سپاه طرفین، شهدا، کشتههاى دشمن و... به ترتیب حوادث، تحقیق و بررسى شده است.
1 ـ آمار نامههاى کوفیان به امام حسین (ع)
مورّخان، آمار نامههاى رسیده به امام حسین (ع) را در مکه گوناگون نوشتهاند. گروهى 150 نامه نوشتهاند که هر نامه متعلق به یک یا دو و یا چهار نفر بوده است[2]. طبرى، تعداد نامهها را حدود پنجاه و سه[3] و بلاذرى 50 نامه نوشته است[4]. اما ابن سعد تعداد نویسندگان نامه را 18هزار نفر نگاشته است[5]، چنان که سیّد بن طاووس گزارش کرده است که در یک روز 600 نامه براى امام (ع) آمد تا آن که 12هزار نامه جمع شد[6].
گزارش ابن سعد و ابن طاووس را نمیتوان پذیرفت زیرا چنان که خواهیم نوشت آن چه در برخى منابع کهن آمده، آن است که بیعتکنندگان (نه نویسندگان نامهها) 12 یا 18 هزار نفر بودهاند، از این رو به نظر میرسد این دو مورخ بین تعداد نویسندگان نامهها و آمار بیعت کنندگان خلط کردهاند.
در جمعبندى دیدگاه مورخان در این باره، به نظر میرسد گزارش 150 نامه با توجّه به کثرت قائلان و قدمت برخى منابع آن، به واقعیت نزدیکتر باشد.
2. تعداد بیعت کنندگان با حضرت مسلم در کوفه
تعداد کوفیان بیعت کننده با مسلم بن عقیل نیز در منابع تاریخى متفاوت نقل شده است. بسیارى از منابع، آمار بیعت کنندگان را 18هزار نفر[7] و برخى 12هزار نفر[8] نوشتهاند. در خبرى به نقل از امام باقر (ع) آمار بیعت کنندگان 20 هزار نفر بیان شده است[9]. اما ابن اعثم و خوارزمى بیش از 20 هزار نفر[10]، ابن شهرآشوب 25 هزار نفر[11] ذکر کرده و ابن قتیبه و ابن عبدربه بیش از 30 هزار نفر[12] و ابن عساکر و ابن نما حلى (در جاى دیگر به نقل از شعبى)، 40 هزار نفر[13] گزارش کردهاند.
در گزارشى، زید بن على در پاسخ سلمه بن کهیل، بیعت کنندگان با جدش امام حسین (ع) را هشتاد هزار نفر ذکر کرده است[14] که به نظر میرسد این رقم نزدیک به تعداد افرادى است که آمادگى خود را براى جنگ با سپاه یزید اعلام کردند.
گزارش طبرى از ابومخنف که 18هزار نفر را گزارش کرده است، از اعتبار بیشترى برخوردار است، به ویژه آن که منابع کهن دیگر نیز این آمار را تأیید کردهاند.
3 ـ کوفیان آماده براى نبرد
در برخى گزارشها آمده است که آمار کوفیان آماده براى جنگ با لشکر یزید 100هزار نفر بودند[15].
4 ـ قیام کنندگان همراه مسلم
برخى منابع، تنها به همراه شدن کوفیان با مسلم در آغاز قیامش اشاره کرده و سخنى از تعداد آنان به میان نیاوردهاند. ابوالفرج اصفهانى مینویسد: هنگام خروج مسلم، کوفیان نزد وى اجتماع کردند تا آن جا که مسجد و بازار کوفه از جمعیت پُر شد[16]. اما ابن سعد و ذهبى، همراهان مسلم را در قیام کوفه، 400 نفر[17]، طبرى و شیخ مفید 4هزار نفر[18] و ابن اعثم، مسعودى و خوارزمى، 18هزار یا بیشتر[19]، ابن شهرآشوب، 8هزار نفر[20] و ابن حجر عسقلانى، 40 هزار نفر[21] نوشتهاند.
با توجه به آن که فراخوانى نیروها از سوى مسلم بر اثر شرایط اضطرارى که عبیدالله به وجود آورده بود، ناگهانى و بدون اعلام قبلى صورت گرفت و طبیعتاً نمیشد همه بیعت کنندگان به سرعت به مسلم بپیوندند، گزارش طبرى از ابومخنف و شیخ مفید، یعنى 4 هزار نفر از اعتبار بیشترى برخوردار است.
5 ـ محاصره کنندگان مسلم
در جریان دستگیری مسلم توسط نیروهاى رئیس پلیس کوفه، برخى منابع، تعداد افرادى را که مأمور انجام این کار شده بودند، 60 یا 70 نفر[22] و برخى دیگر 100 [23] یا 300 نفر[24] نوشتهاند.
اگر بپذیریم که حتى کمترین عدد، یعنى 60 نفر، مأمور دستگیری حضرت مسلم شده بودند، این امر حاکى از شجاعت و دلاورى بالاى وى دارد که حاکم کوفه مجبور میشود این تعداد افراد را براى دستگیری او گسیل دارد.
6 ـ آمار اصحاب امام (ع)
پیش از پرداختن به گزارشهاى مورخان در این باره، یادآورى چند نکته ضرورى است:
1ـ هیچ شیوهاى براى دست یافتن به آمار دقیق و حقیقى یاران امام حسین (ع)، اعمّ از شهدا و غیرشهدا وجود ندارد و این مسئله به دو سبب است:
اول: آن که مستندات و مدارک دست اول در این باره، گزارشهاى شاهدان عینى حادثه است که تعداد یاران امام (ع) را گوناگون نقل کردهاند. این گونه گزارشها، طبیعتاً بر مبناى شمارش و آمارگیرى دقیق و تک تک نبوده است، بلکه به اقتضاى ویژگىهاى طبیعى این قبیل حوادث و بر مبناى مشاهده عینى و حدس و تخمین بوده است[25].
دوم: آن که در ثبت و ضبط نام افراد در منابع تاریخ و حدیث، از نظم و قاعده مشخصى پیروى نشده است؛ به این معنا که در ضبط نام افراد، دقت لازم صورت نگرفته است، گاه یک نفر به اعتبار اسم، کنیه، نام پدر یا مادر و یا حتى با مشخصات تیره و تبار، به چند شکل ثبت شده و در نتیجه، این امر موجب تکرار نام و نشان یک نفر شده است. از این رو مشاهده میشود که در برخى منابع و مقاتل، یک نفر، چند نفر به حساب آمده است[26]. این امر هر محققى را در ارائه گزارش شفاف و دقیق از آمار اصحاب امام (ع) با مشکل روبه رو ساخته است.
2 ـ تعداد یاران امام حسین (ع) در همه مراحل قیام، ثابت نبوده است، چنان که یاران امام (ع) هنگام خروج از مکه با زمان ورود حضرت به کربلا و با روز عاشورا متفاوت بوده است. براى نمونه چنان که خواهیم نوشت ابن اعثم و خوارزمى آمار اصحاب امام (ع) را هنگام خروج حضرت از مکه 82 نفر گزارش کردهاند، اما تعداد سپاه حضرت را در روز عاشورا، 72 نفر نوشتهاند.
3 ـ گذشته از اختلاف گزارشها درباره آمار بنىهاشم، این نکته حائزاهمیت است که برخى از افراد بنىهاشم نه تنها در کربلا حضور نداشتهاند، بلکه در اصل وجود آنان نیز شک وتردید است، مثلاً ابراهیم بن حسین (ع) را برخى منابعِ متأخر، از فرزندان امام حسین (ع) دانستهاند[27] اما در منابع متقدم تاریخى، حدیثى، رجالى و انساب، چنین فرزندى براى امام (ع) گزارش نشده است.
با توجه به آن چه گفته شد براى آن که تا حد امکان، گزارش روشنى در این باره ارائه شود، آمار اصحاب امام (ع) در چهار مقطع زمانى و مکانى از مراحل قیام، بررسى و ارائه میشود:
الف) هنگام خروج از مدینه
تا آن جا که بررسى کرده ایم بسیارى از منابع، تنها به خروج امام حسین (ع) از مدینه همراه اهل بیت خود اشاره کرده و هیچ سخنى از تعداد همراهان امام (ع) به میان نیاوردهاند[28]. تنها رقمى که در این باره وجود دارد، در روایت شیخ صدوق از امام صادق (ع) است که در آن تعداد یاران و اهل بیت همراه امام حسین (ع) هنگام خروج، 21 نفر گزارش شده است[29].
ب) هنگام خروج از مکه
- ابن سعد تعداد همراهان امام (ع) را 60 نفر از اصحاب و 19 نفر از بنىهاشم (زن، مرد و کودک) نوشته است[30]. ابن عساکر و ابن کثیر در گزارش خود، تعداد اهل بیت امام (ع) را مشخص نکردهاند، اما تعداد یاران امام (ع) را 60 نفر از کوفیان نوشتهاند[31].
- ابن قتیبه دینورى و ابن عبد ربه از زبان مسلم بن عقیل هنگام شهادتش (که مصادف با زمان خروج امام (ع) از مکه بوده) همراهان امام حسین (ع) را از زن و مرد، 90 نفر نوشتهاند[32].
- ابن اعثم، خوارزمى، محمد بن طلحه شافعى، اربلى و ابن صباغ مالکى همراهان امام (ع) را هنگام خروج حضرت از مکه 82 نفر نوشتهاند[33].
- ابن کثیر در جاى دیگر، همراهان امام (ع) را نزدیک به 300 نفر نوشته است[34].
چنان که ملاحظه میشود، صرف نظر از گزارش اخیر ابن کثیر که متفرد است، تفاوت آمارهاى دیگر با هم، کمتر از ده نفر است[35] که این تفاوت چنان که گفته شد ناشى از گزارش تخمینى راویان (نه آمارگیرى دقیق) است.
ج) در کربلا (پیش از عاشورا)
گزارش آمار یاران امام (ع) هنگام ورود و حضور در کربلا متفاوت نقل شده است:
- عمّار دهنى به نقل از امام باقر (ع) یاران امام حسین (ع) را هنگام ورود به کربلا 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پیاده) ذکر کرده است[36].
- برخى مورخان 89 نفر نوشتهاند، با این توضیح که 50 نفر اصحاب امام (ع)، 20 نفر از سپاه دشمن (که به امام (ع) پیوستند) و 19 نفر از اهل بیت (ع)[37]. وى پیش از این، تعداد سواران امام (ع) را 32 نفر در مسیر کربلا نوشته است[38].
- یعقوبى اصحاب و اهل بیت امام (ع) را 62 یا 72 نفر گزارش کرده است[39].
- مسعودى تنها مورخى است که آمار اصحاب امام (ع) را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حرّ، 500 سوار و حدود 100 پیاده نوشته است[40].
- ابن شهرآشوب تعداد یاران امام (ع) را در کربلا (پیش از عاشورا) 82 نفر نوشته است[41].
- ابن أبار بَلَنْسى[42] (م 658 ق) بیش از 70 نفر پیاده و سواره نوشته است[43].
روایت عمار دُهْنى و گزارش مسعودى را نمیتوان پذیرفت. اما روایت عمّار دُهنى صرف نظر از بحثهایى که در مورد عمار در کتابهاى رجالى مطرح است[44] از نظر محتوا متفرّد است و نه تنها هیچ شاهدى آن را تأیید نمیکند، بلکه گزارش جدا شدن گروهى از همراهان امام (ع) در منزل زباله که به انگیزه پیروزى امام (ع) ایشان را همراهى کرده بودند[45]، حاکى از کاهش چشمگیر یاران امام (ع) است و چنان که در قسمت پیشین نگاشته شد گزارشهاى آمار یاران امام (ع) پس از خروج وى از مکه و در بین راه و پیش از ورود به کربلا، حداکثر 90 نفر را تأیید میکند، از این رو نمیتوان این گزارش را قابل اعتماد دانست اما مسعودى در نقل گزارش خود متفرّد است و هیچ شاهد و قرینهاى نقل او را تأیید نمیکند. بنابراین، از مجموع گزارشهاى دیگر، این نتیجه را میتوان گرفت که یاران امام (ع) ، 70 تا نزدیک به 90 نفر بودهاند.
د) روز عاشورا
گزارشهاى تاریخى در مورد تعداد یاران امام (ع) در روز عاشورا نیز یک گونه نیست که ذیلاً ملاحظه میشود:
1 ـ مشهورترین و پُرگویندهترین قول، 72 نفر است. ابومخنف به نقل از ضحّاک بن عبدالله مشرقى، یاران امام حسین (ع) را 72 نفر (32 نفر سواره و 40 پیاده) نوشته است[46].
2 ـ گزارش حصین بن عبدالرحمن از سعد بن عبیده که سپاه امام (ع) را نزدیک به 100 نفر دانسته است[47].
3 ـ طبرى از ابومخنف از قول زید بن على، یاران امام (ع) را 300 نفر نوشته است[48].
4 ـ قاضى نعمان مغربى، کمتر از 70 نفر را نیز گفته است[49].
5 ـ مسعودى نویسنده کتاب «اثبات الوصیه» 61 نفر نوشته است[50].
6 ـ خوارزمى (بنابر روایتى) 114 نفر نوشته است[51].
7 ـ سبط ابن جوزى، 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پیاده) نوشته است[52].
8 ـ ابن حجر هیتمى (م 974 ق)، بیش از 80 نفر (هشتاد و چند نفر) نوشته است[53].
گزارش 72 نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نیز کثرت ناقلان آن، قابل اعتماد و پذیرش است.
7 ـ آمار لشکر عمر سعد
الف) تعداد سپاه
در منابع تاریخى، آمار سپاهیان یزید نیز همانند آمار سپاه امام (ع) بسیار گوناگون نوشته شده است:
1 ـ برخى منابع، نام فرماندهان سپاه دشمن را با تعداد افراد تحت فرمانشان، به تفصیل گزارش کرده و مجموع آن را 22 هزار نفر نوشتهاند[54].
2 ـ شیخ صدوق بنا بر دو روایت از امام صادق و امام سجاد (ع) آمار لشکر عبیدالله را 30 هزار نفر نوشته است[55].
3 ـ مسعودى، صاحب کتاب «اثبات الوصیه» 28 هزار نفر گزارش کرده است[56].
4 ـ طبرى شیعى 14 هزار نفر نگاشته است[57].
5 ـ ابن شهرآشوب 35 هزار آمار داده، اما هنگام گزارش نام فرماندهان هر بخش، تعداد افراد تحت فرمان آنان را در مجموع، 25 هزار نفر نوشته است[58].
6 ـ سبط ابن جوزى، 6 هزار نفر نگاشته است[59].
7 ـ گزارش دیگرى آمار سپاه دشمن را تا روز ششم محرم، 20 هزار نفر نوشته است[60].
8 ـ ابن عنبه 31 هزار نفر گزارش کرده است[61].
9 ـ ملاحسین کاشفى، 32 هزار و 17 هزار را نیز گزارش کرده است[62].
به نظر میرسد گزارش قابل اعتماد در این باره، روایت شیخ صدوق از امام صادق و امام سجاد (ع)، یعنى 30 هزار نفر باشد زیرا اگرچه برخى از راویان این دو روایت توثیق نشدهاند، اما با توجّه به عنایت شیخ صدوق به این دو روایت و به لحاظ این که انگیزه جعل و تحریف در این مورد، به نظر نمیرسد، رقم 30 هزار نفر قابل پذیرش است.
ب) آمار کشتهها
بسیارى از منابع، تعداد کشتههاى سپاه دشمن را 88 نفر (به جز مجروحان) نوشتهاند[63].
اما این آمار نادرست به نظر میرسد، چرا که:
اولاً: طبق برخى گزارشها، تعداد کشتههاى دشمن حتى به دست برخى از یاران امام (ع) بسیار بیش از این تعداد بوده است. شیخ صدوق (م 381 ق) و به پیروى از او، محمد بن فتّال نیشابورى (م 508 ق) تعداد کشتههاى دشمن را توسط برخى از اصحاب امام (ع)، چنین نوشتهاند: حرّ بن یزید: 18 نفر، زهیر بن قین: 19 نفر، حبیب بن مظاهر: 31 نفر، عبدالله بن ابى عروه غِفارى: 20 نفر، بُریر بن خُضَیر: 30 نفر، مالک بن انس کاهلى: 18 نفر، (یزید بن) زیاد بن مهاصر کندى (ابوالشعثاء): 9 نفر[64]، وَهْب بن وَهْب (یا عبدالله بن عمیر کلبى) : 7 (یا 8) نفر، (نافع بن) هلال بن حجاج: 13 نفر[65]، عبدالله بن مسلم بن عقیل: 3 نفر، على اصغر[66] (اکبر) (ع): 54 نفر، قاسم بن الحسن (ع): 3 نفر[67].
چنان که ملاحظه میشود طبق این گزارش، تعداد کشتههاى دشمن توسط برخى از سپاهیان امام (ع)، 225 (یا 226)[68] نفر است؛ یعنى بیش از دو برابر و نیم عدد 88 نفر.
ابن شهرآشوب، آمار کشتههاى دشمن را بیش از آمار شیخ صدوق نوشته است. براى نمونه، او تعداد کشته شدگان توسط افراد نام برده را چنین گزارش کرده است: حُرّ بیش از 40 نفر، حبیب بن مظاهر 62 نفر، زهیر بن قین 120 نفر، حجاج بن مسروق 25 نفر، عون بن عبدالله بن جعفر 21 نفر، على اکبر 70 نفر و عبدالله بن مسلم بن عقیل 98 نفر[69].
اگرچه ممکن است پذیرش برخى از این آمار با توجه به مدت زمان نبرد در روز عاشورا به نظر مشکل برسد، اما ارقام یاد شده در مجموع، حاکى از آن است که تعداد کشتههاى دشمن، بسیار بیش از 88 نفر بوده است. به نظر میرسد شرایط حاکم بر عصر نگارش این گزارشها، بیش از این به مورخان اجازه نمیداده که آمار فزونترى از کشتههاى لشکر عمر سعد ارائه کنند.
ثانیاً: با توجه به شجاعت و استقبال یاران امام (ع) و به ویژه بنىهاشم از شهادت و پیشى گرفتن آنان از یکدیگر در جاننثارى در راه هدف مقدس پیشواىشان، آن چنان نمود و بروز داشته است که حتى برخى از افراد سپاه دشمن را به اعتراف واداشته است. ابن ابىالحدید از قول یکى از افراد دشمن که در کربلا حضور داشته است، در پاسخ یکى از معترضان که چرا با حسین (ع) جنگید؟ در توصیف شجاعت یاران امام (ع) میگوید:
گروهى بر ما قیام کردند که دستهایشان بر قبضههاى شمشیرشان بود و همچون شیران شرزه از چپ و راست، سواران شجاع را از پا درمىآوردند و خویشتن را به کام مرگ افکنده بودند، نه امان میپذیرفتند و نه رغبتى به مال داشتند و هیچ چیز نمیتوانست میان آنان و وارد شدن در دام مرگ یا چیرگى بر ملک، مانع و حایل شود و اگر اندکى دست برمىداشتیم، با تمام جان، لشکر را نابود میکردند. [با این حال] اى بى مادر! ما چه کار میتوانستیم انجام دهیم[70].
افزون بر این، در خصوص شجاعت على اکبر نقل شده است که آن قدر از سپاه دشمن را کشت که فریاد اعتراضآمیز دشمن بلند شد[71]. از این رو گزارش 88 نفر و نیز سخن زَحْر بن قیس به یزید که حاکى از کشتن امام (ع) و یارانش در مدت کوتاهى (بهاندازه کشتن یک شتر یا خواب قیلوله) بود، نادرست و بلوف براى خوشامد یزید بوده است.
8 ـ آمار شهدا
در بررسى آمار شهدا با دو دسته منابع سر و کار داریم : دسته نخست، همان منابع تاریخى کهن است که در مواردى، آمار شهدا و نیز نام افراد و چگونگى مبارزه و شهادتشان را نگاشتهاند، اما این گزارشها در برخى موارد، بسیار متفاوت و با هم ناهمخوان است، حتى چنان که خواهیم نوشت، گزارش یک نفر مانند زحر بن قیس که دربردارنده آمار شهداست، بسیار گوناگون نوشته شده است.
اما گروه دوم، آثار معاصران است که کوشیدهاند با بررسى و تفحص در منابع قدیم و جدید و در مواردى، منابع غیرمعتبر، نام شهداى کربلا را جمعآورى کرده و با تهیه و تنظیم ترجمه و شرح حالى درباره آنان، آمارى را ارائه کنند. هرچند برخى از نویسندگان گروه دوم، تلاش بسیارى براى ارائه فهرستى کامل و دقیق از شهداى کربلا کردهاند، اما به دلایلى که در بحث آمار اصحاب امام (ع) بیان شد، موفق به ارائه آمار کاملاً دقیق و حقیقى نشده، گرچه در این باره، توفیقات زیادى داشتهاند.
در این جا مناسب است که آمار شهدا در دو بخش، مطالعه و بررسى شود:
الف) مجموع شهدا (اعم از بنىهاشم و غیر آنان)
ب) بنىهاشم.
الف) مجموع شهدا (اعم از بنىهاشم و غیر آنان)
- گزارشهاى تاریخى منابع کهن در این باره نیز متفاوت است:
- مشهورترین گزارش در این باره، 72 نفر[72] است.
- فضیل بن زبیر (از اصحاب امام صادق و امام باقر (ع)) آمار شهدا را از آغاز تا پایان نهضت (حتى با احتساب مجروحانى که بعداً شهید شدند)، 106 نفر (20نفر بنىهاشم و 86 نفر اصحاب) نوشته است[73].
- گزارش ابومخنف از زحر بن قیس که تعداد شهدا (به جز امام حسین (ع)) را 78نفر گفته است[74]. اما مورّخان دیگر، طبق گزارش زحر، آمار شهدا را 32[75][76] 70 (سواره)، 77،[77] [78]82 و 88[79] نوشتهاند.
- بلخى (م 322 ق) و مسعودى تعداد شهدا را 87 نفر نگاشتهاند[80].
- گزارش محققان معاصر:
الف) علامه سیّد محسن امین، اسامى شهداى نهضت عاشورا (از آغاز تا پایان) را تا 139 نفر نگاشته است[81].
ب) شیخ محمد مهدى شمسالدین با بحث تحلیلى که در این باره ارائه کرده است، تعداد آنان را کمى بیش از 100 نفر دانسته است[82].
ج) شیخ ذبیحالله محلاتى این آمار را تا 228 نفر (از آغاز تا پایان نهضت و حتى با احتساب شهادت عبدالله بن عفیف کندى در زمان حضور اسرا در کوفه) رسانده است[83]. نویسنده دیگرى گزارش شهادت 182 نفر از شهدا را از آغاز تا پایان نهضت عاشورا نگاشته است[84].
به هر تقدیر، قول 72 نفر، با توجه به کهن بودن منابع آن و نیز شهرت آن، قابل پذیرشتر از اقوال دیگر است.
ب) بنىهاشم
گزارش منابع درباره آمار شهداى بنىهاشم، بسیار متفاوت است تا آن جا که از 9 تا 30 نفر نوشتهاند. مشهورترین گزارش که در بسیارى از منابع منعکس شده، 17 نفر است[85]. برخى از این نقلها در قالب روایت از ائمه (ع) است[86].
در کهنترین نص تاریخى، آمار شهداى بنىهاشم (با احتساب مسلم بن عقیل و امام (ع)) 20 نفر آمده است[87]. آمارهاى متعدّد دیگر در این باره چنین است:
9 نفر[88]، بیش از 10 نفر[89]، 14[90]، 15[91]، 16[92]، 18[93]، 19[94]، 21[95]، 22[96]، 23[97]، 26[98]، [99]27 (با احتساب امام (ع) و مسلم بن عقیل) و 30 نفر[100].
در مجموع، با توجه به شهرت گزارش 17 نفر و قدمت و کثرت منابع آن، این قول قابل پذیرشتر است، به ویژه آن که چنان که گذشت این رقم در روایات ائمه (ع) نیز آمده است.
9ـ ترکیب قبیلهاى سپاه امام حسین (ع)
از موضوعاتى که در حادثه کربلا قابل توجه و شایسته بحث و بررسى است، ترکیب قبیلهاى یاران امام حسین (ع) است که حاکى از تنوع پیروان و علاقهمندان امام (ع) از قبایل مختلف بوده و نیز نشان میدهد که بیشترین آنان به طور نسبى از کدام قبیله بودهاند. برخى مورخان متقدّم و محققان معاصر، گزارشهایى درباره ترکیب قبیلهاى اصحاب امام (ع) نگاشتهاند. فضیل بن زبیر، آمار ذیل را درباره ترکیب قبیلهاى شهدا آورده است:
بنىهاشم : 20 نفر (با احتساب امام (ع) و مسلم بن عقیل)، بنىاسد بن خزیمه: 5 نفر، بنىغِفار بن ملیل بن ضَمْره: 3 نفر، بنىتمیم: 2 نفر، بنى سعد بن بکر: 1 نفر، بنىتَغْلِب: 4 نفر، قیس بن ثعلبه: 2 نفر، عبدالقیس از بصره: 7 نفر، انصار: 6 نفر، بنىحارث بن کعب: 1 نفر، بنىخثعم: 8 نفر، طىّ: 2 نفر، مراد: 3 نفر، بنىشیبان بن ثعلبه: 1 نفر، بنىحنیفه: 1 نفر، جواب (جوان) : 2 نفر، صیدا: 2 نفر، کلب: 2 نفر، کِنْده: 3 نفر، بَجیله: 4 نفر[101]، جُهَینه: 3 نفر، اَزْد: 4 نفر، هَمْدان: 10 نفر، حَضْرَمُوت: 1 نفر[102].
یکى از محققان معاصر، فهرستى 112 نفره[103] از ترکیب قبیلهاى شهداى بنىهاشم و غیر آنان از آغاز نهضت به شرح ذیل آورده است:
هاشمیان و موالى آنان (با احتساب مسلم بن عقیل) : 26 نفر، اسدیان : 7 نفر، هَمْدانیان: 14 نفر، مَذْحِجیان: 8 نفر، انصار: 7 نفر، بَجَلیان و خثعمیان: 4 نفر، کنده: 5 نفر، غِفاریان: 3 نفر، کلبیان: 3 نفر، اَزْدیان: 7 نفر، عبدیان: 7 نفر، تیمیان: 7 نفر، طائىها: 2 نفر، تغلبیان : 5 نفر، جُهَنیان: 3 نفر، تمیمیان: 2 نفر، افراد متفرقه: 3 نفر[104].
10ـ شهیدان در حمله اول
بسیارى از منابع، به آمار کشتههاى لشکر امام (ع) در حمله نخستین سپاه دشمن نپرداختهاند، اما برخى مآخذ، تعداد شهداى یورش نخست سپاه دشمن را بر یاران امام (ع) بیش از 50 نفر نوشتهاند[105].
11 ـ آمار اسب تازندگان بر بدن امام (ع)
برخى منابع، تنها به جریان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام (ع) اشاره داشته و تعداد افراد آن را بیان نکردهاند[106]، اما بسیارى از آنها تعداد 10 نفر را نوشتهاند[107].
12ـ زخمهاى بدن امام (ع)
مورخان تعداد زخمها و جراحاتى را که بر پیکر پاک امام (ع) وارد شده است، گوناگون نوشتهاند.
- از امام صادق (ع) نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخمهاى امام (ع) 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر بوده است[108] و در روایت دیگرى از ایشان، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر و تیر[109] و باز در روایت دیگرى از آن حضرت بیش از هفتاد ضربه شمشیر[110] نقل شده است.
- در روایتى از امام باقر (ع) تعداد جراحات وارده بیش از 320[111] و در خبر دیگرى، 63 ضربه شمشیر یا نیزه و یا تیر نقل شده است[112].
- در روایتى از امام سجاد (ع) تعداد جراحات 40 ضربه شمشیر و زخم نیزه نقل شده است[113].
- برخى منابع بیش از 110 پارگى در اثر اصابت تیر، نیزه و ضربه شمشیر در بدن یا لباس حضرت نوشتهاند[114].
- منابعى، 120 ضربه شمشیر، تیر و سنگ را نیز نوشتهاند[115].
- ابن سعد 33 زخم نوشته است[116].
- على بن محمد عمرى و ابن عنبه (م 828 ق) 70 زخم[117] و سید ابن طاووس، 72 زخم[118] نوشتهاند.
چنان که ملاحظه میشود گزارشها در این مورد، آن قدر متعدد و متفاوت است که به سهولت نمیتوان یکى را ترجیح داد، حتى بین برخى از آنها نمیتوان جمع کرد، با وجود این، به نظر میرسد که تعداد جراحات، بیش از 100 زخم بوده است. گزارشهایى که میگوید آن قدر تیر بر بدن امام (ع) اصابت کرده بود که بدنش پوشیده از تیر شده بود، مؤید همین قول است[119].
13 ـ خانوادهها
برخى نویسندگان معاصر از حضور 3 خانواده در کربلا خبر دادهاند:
بررسى این موضوع نشان میدهد که سند معتبرى مبنى بر حضور خانواده مسلم بن عوسجه وجود ندارد. البته برخى منابع تنها حضور کنیز او را گزارش کردهاند[123] که محتمل است «امّولد» بوده باشد، نه زن آزاد.
14 ـ اصحاب شهید
در میان یاران امام حسین (ع) چند نفر از اصحاب پیامبراکرم (ص) بودهاند. این امر، شاهد دیگرى بر حقانیت و قداست بالاى آن حضرت در جامعه آن روز است. اما گزارش مورخان درباره تعداد آنها متفاوت است. فضیل بن زبیر 6 نفر[124] و مسعودى، 4 نفر[125] از شهدا را از انصار و اصحاب دانستهاند.
اما برخى نویسندگان معاصر[126]، از 5 نفر دیگر، یعنى:
- انس بن حارث کاهلى[127]
- حبیب بن مظاهر[128]
- مسلم بن عوسجه اسدى[129]
- هانى بن عروه مرادى[130]
- عبدالله بن بقطر[131] نام بردهاند.
15ـ سرهاى بریده شهدا
درباره تعداد سرهاى مطهر شهداى کربلا که توسط سپاه عمر سعد از پیکرهایشان جدا شد، منابع تاریخى یکسان سخن نگفتهاند:
- بلاذرى، دینورى، طبرى، شیخ مفید، خوارزمى و ابن نما، آمار سرها را 72 سر (به جز سر امام (ع)) نوشتهاند[132].
- دینورى در گزارش مربوط به توزیع سرها بین قبایل، 75 سر و بلاذرى به نقل از ابومخنف 82 سر نگاشته است[133].
- سبط ابن جوزى به نقل از هشام کلبى، 92 سر نوشته است[134].
- سید ابن طاووس و محمد بن ابى طالب موسوى 78 سر گزارش کردهاند[135].
- طبرى و ابن شهرآشوب به نقل از ابومخنف و ابن صباغ مالکى تعداد سرهایى را که نزد عبیدالله برده شده است، 70 سر گزارش کردهاند[136].
به نظر میرسد قول نخست به لحاظ قدمت قائلان آن، از اعتبار بیشترى برخوردار باشد.
16 ـ موالى شهید
فضیل بن زبیر، شهداى موالى امام حسین (ع) را 3 نفر[137] و ابن سعد و طبرى 2 نفر نوشتهاند[138]. فضیل 1 نفر را نیز به عنوان غلام حمزه بن عبدالمطلب از شهدا نوشته است[139]. ابن شهرآشوب در این باره مینویسد: 10 نفر از موالى حسین (ع) و 2 نفر از موالى امیرالمؤمنین (ع) در کربلا شهید شدند[140]. یکى از محققان، تعداد موالى شهید را 15 نفر نوشته است[141].
17 ـ مجروحان سپاه امام (ع)
به گفته مورخان، تنها مجروحى که از معرکه کربلا جان سالم بدر برد، حسن بن حسن بن على (ع) (حسن مُثنّى) بود[142].
مجروحانى که بعدها شهید شدند. افرادى که در حادثه عاشورا مجروح شدند و سپس شهید شدند، سه نفر بودند:
18 ـ اسرا و بازماندگان
ابن سعد آمار بازماندگان اعم از کوچک و بزرگ را 5 نفر[146] و دینورى 4 نفر نوشته است که 2 نفر آنان از بنىهاشم بودند[147]. ابن قتیبه و ابن عبد ربه از قول محمد بن حسین (ع) نقل میکنند که ما اسرا 12 نفر بودیم[148]. اما قاضى نعمان مغربى، 14 نفر نوشته است که 4 نفر از آنان زن بودهاند[149].
در این جا مناسب است آمار مردان و زنان جداگانه آورده شود.
الف) مردان
جست وجو و بررسى منابع کهن حاکى از آن است که بازماندگان مرد از حادثه کربلا افراد ذیل بودهاند:
1 ـ امام سجاد (ع)
2 ـ حضرت باقر (ع)
3 ـ عمر بن حسین (ع)[150]
4 ـ محمد بن حسین بن على (ع)[151]
5 ـ زید بن حسن[152]
6 ـ عمرو بن حسن[153]
7 ـ محمد بن عمرو بن حسن[154]
8و 9 ـ دو فرزند جعفر[155]
10 ـ عبدالله بن عباس بن على (ع)[156]
11 ـ قاسم بن عبدالله بن جعفر[157]
12 ـ قاسم بن محمد بن جعفر[158]
13 ـ محمد بن عقیل اصغر[159]
14 ـ عقبه بن سمعان، غلام رَباب[160]
15 ـ غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصارى[161]
16 ـ مسلم بن رباح غلام امیرالمؤمنین (ع)[162]
17 ـ على بن عثمان مغربى[163].
ب) زنان
ابن سعد تعداد زنان اهل بیت را که اسیر شدند 6 نفر[164]، قاضى نعمان مغربى 4 نفر[165] و ابوالفرج اصفهانى 3 نفر دانسته است[166]. نام این زنان عبارت است از:
1 ـ زینب[167]
2 ـ فاطمه[168]
3 ـ ام کلثوم[169]
4 ـ امّ حسن[170] (دختران امیرالمؤمنین (ع))
5 ـ فاطمه[171]
6 ـ سکینه[172]
7 ـ فاطمه صغری[173] (دختران حسین بن على (ع))
8 ـ رَباب[174] (همسر امام (ع) و مادر سکینه و عبدالله رضیع)
9 ـ امّ محمد[175] (دختر امام حسن بن على (ع) و همسر امام سجاد (ع)).
19ـ زنانى که به گونهاى با نهضت امام (ع) همکارى داشتند
اینان 4 زن بودند:
1 ـ ماریه[176] (دختر سعد یا منقذ عبدیه که منزلش محل تجمع گروهى از شیعیان بصره بود)
2 ـ طوعه[177] (کنیز اشعث بن قیس که مسلم را زمانى که در کوچههاى کوفه تنها مانده بود، به خانه اش پناه داد)،
3 ـ دیلم[178] یا دلهم[179] (همسر زهیر بن قین که همسر خود را تشویق به پیوستن به سپاه امام حسین (ع) کرد)
4 ـ زنى از کوفیان که لباس و مقنعه براى اسراى اهل بیت فراهم کرد[180].
20ـ زنان معترض
با بررسىهایى که صورت گرفت، در مجموع 5 زن در جریان نهضت عاشورا به عملکرد سپاه یزید اعتراض کردند:
1 ـ ام عبدالله[181] (دختر حرّ بدىّ کندى، همسر مالک بن نُسَیر)
2 ـ دختر عبدالله بن عفیف کندى[182]
3 ـ زنى از قبیله بنى بکر بن وائل[183]
4 ـ نوار[184] (همسر یا دختر کعب بن جابر بن عمرو ازدى)
5 ـ نوار[185] (دختر مالک بن عقرب حضرمى، همسر خولى).
21ـ مدت اقامت و عزادارى اهل بیت (ع) در شام
چنان که نگاشتیم، گزارشهاى تاریخى درباره مدت اقامت اهل بیت (ع) و نیز مدت عزادارى آنان در شام، متفاوت است. برخى همانند ابن اعثم، شیخ مفید و به پیروى از او شیخ طبرسى با تعبیر سربسته از مدت زمان اقامت اسراى کربلا سخن گفتهاند: «و اقاموا ایّاماً»[186] یا «فَاَقامُوا اَیّاماً»[187]، اما برخى نیز به مدت اقامت یا عزادارى اهل بیت (ع) در شام تصریح کردهاند: ابن سعد، طبرى، خوارزمى (به نقل از ابومخنف)، ابن عساکر، سبط ابن جوزى، ابن کثیر و مجلسى مدت برپایى عزادارى در شام توسط اهل بیت (ع) و زنان خاندان معاویه را 3 روز میدانند[188].
قاضى نعمان مغربى (م 363 ق) مدت اقامت اهل بیت (ع) را در شام 45 روز نوشته است[189].
سید ابن طاووس (م 664 ق) مدت اقامت اهل بیت (ع) را در زندان دمشق به مدت یک ماه پذیرفته است[190].
عمادالدین طبرى (زنده تا 701 ق) و مجلسى (در جاى دیگر) مینویسند: اهل بیت (ع) 7 روز عزادارى کردند. مجلسى میافزاید که روز هشتم، یزید آنان را خواست و بعد از استمالت و دل جویى از آنان، ترتیب بازگشت شان را به مدینه فراهم کرد[191].
در جمعبندى این چند گزارش باید گفت که گزارشهاى اقامت یک ماه و نیز 45 روز از قوت چندانى برخوردار نیست، چون قائلان به آن متفرد هستند، اما وجه جمع بین عزادارى سه روز زنان خاندان معاویه و سوگوارى 7 روز اهل بیت (ع) این است که چون زنان خاندان معاویه عزادارى اهل بیت را مشاهده کرده و به حقانیت آنان پى بردند، از روز پنجم با آنان همسو شدند و آنان نیز مشغول عزادارى شدند. بنابراین، در مجموع میتوان نتیجه گرفت که اهل بیت (ع) از آغاز ورود به شام در نهایت بیش از 10 روز در شام اقامت نداشتند.
22ـ روزشمار حوادث نهضت عاشورا
- 15 رجب: مرگ معاویه[192]
- 28 رجب سال 60 (شب یکشنبه): خروج امام حسین (ع) از مدینه[193].
- 3 شعبان (شب جمعه): ورود امام (ع) به مکه[194].
- 10 رمضان: رسیدن نخستین نامههاى کوفیان توسط عبدالله بن مِسْمَع همدانى و عبدالله بن وال به امام (ع)[195].
- 12 رمضان: رسیدن 150 نامه از کوفیان به امام (ع) توسط قیس بن مُسْهِر صیداوى، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبى و عماره بن عبد سلولى[196].
- 14 رمضان: وصول نامه سران و مردم کوفه به امام (ع) توسطهانى بنهانى سبیعى و سعید بن عبدالله حنفى[197].
- 15 رمضان: خروج مسلم از مکه به سوى کوفه براى انجام مأموریت[198].
- 5 شوال: ورود مسلم به کوفه[199].
- 8 ذیحجه (سه شنبه): خروج امام حسین (ع) از مکه[200].
- 8 ذیحجه: قیام مسلم بن عقیل در کوفه[201].
- 9 ذیحجه: شهادت حضرت مسلم[202].
- 2 محرم: ورود امام (ع) به کربلا[203].
- 3 محرم: ورود عمر سعد به کربلا با سپاه چهار هزار نفرى[204].
- 6 محرم: یارى خواستن حبیب بن مظاهر از قبیله بنى اسد براى یارى امام حسین (ع) و ناکامى او در این مأموریت[205].
- 7 محرم: بستن آب بر روى امام حسین (ع) و یارانش[206].
- 9 محرم: تاسوعا و ورود شمر به کربلا[207].
- 9 محرم: اعلام جنگ لشکر عمر سعد به امام (ع) و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد[208].
- 10 محرم: واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و یارانش.
- 11 محرم: حرکت اسرا به سوى کوفه[209].
- 11 محرم: دفن شهدا توسط بنىاسد (از اهل غاضریّه)[210].
- 1 صفر: روز ورود اهل بیت (ع) و سر مطهّر امام حسین (ع) به شام[211].
- 20 صفر: اربعین حسینى و ورود اهل بیت (ع) به کربلا[212].
- 20 صفر: بازگشت اهل بیت (ع) از شام به مدینه بنا بر برخى اقوال[213].
کتابنامه
موسوى خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، چاپ پنجم: [بیجا، بینا ]، 1413 ق.
ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1378 ق.
ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالاضواء، 1411 ق.
ابن جوزى، ابوالفرج عبدالرحمن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ق.
ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمییز الصحابه، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ على محمد معوض، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ق.
ابن حجر عسقلانى، تهذیب التهذیب، چاپ اول: بیروت، دارالفکر، 1404 ق.
ابن حجر عسقلانى، تبصیر المنتبه، قاهره، دارالقومیه العربیه.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب (ع)، تحقیق یوسف بقاعى، بیروت، افست دارالاضواء، 1421ق.
ابن صباغ مالکى، الفصول المهمه، تهران، مؤسسه الاعلمى، [بیتا].
ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق على شیرى، چاپ اول: بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1409 ق.
ابن عبد ربه، العقد الفرید، مطبعه اللجنه التألیف و الترجمه و النشر، 1365 ق.
ابن عبدالبرّ قرطبى، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ على محمد معوض، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ق.
ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالفکر، 1415 ق.
ابن عساکر،ترجمه الامام الحسین (ع)، تحقیق محمد باقر محمودى، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1414 ق.
ابن قتیبه دینورى، الامامه و السیاسه، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالاضواء، 1410ق.
ابن نما حلى، مثیرالأحزان، نجف، مطبعه الحیدریه، 1369 ق.
ابوالصلاح حلبى، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان حسون، [بیجا]، محقق، 1375.
ابن کثیر دمشقى، ابوالفداء اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق على شیرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408ق.
ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1385 ق.
طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1409 ق.
ابوحنیفه دینورى، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1960 م.
تمیمى مغربى، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فى فضائل الائمه الاطهار (ع)، تحقیق سید محمد حسینى جلالى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، [بیتا].
بیرونى خوارزمى، ابوریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، بیروت، دارصادر، [بیتا].
بلخى، ابوزید احمد بن سهل، البدء والتاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.
مسکویه رازى، ابوعلى، تجارب الامم وتعاقب الهمم، تحقیق ابوالقاسم امامى، چاپ اول: تهران، سروش، 1366.
ازدى غامدى کوفى، ابومخنف لوط بن یحیى، وقعه الطف، تحقیق محمدهادى یوسفى غروى، چاپ سوم: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1417 ق.
طبرسى، ابومنصور احمدبن على بن ابى طالب، الاحتجاج، سید محمّد باقر خرسان، نجف، دارالنعمان، 1386 ق.
هیتمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه فى ردّ اهل البدع و الزندقه، تعلیق عبدالوهاب عبداللطیف، چاپ دوم: قاهره، مکتبه القاهره، 1385ق.
بلاذرى، احمد بن یحیى جابر، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکّار و ریاض زرکلى، بیروت، دارالفکر، 1417 ق.
کفعمى، تقى الدین ابراهیم بن على، المصباح، قم، منشورات الشریف الرضى و زاهدى.
مُحَلّى، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فى مناقب ائمه (ع) الزیدیّه، تحقیق مرتضى بن زید محطورى حسنى، چاپ اول: صنعاء، مکتبه بدر، 1423ق.
عصفرى، خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
خوارزمى، مقتل الحسین (ع)، تحقیق محمد طاهر سماوى، قم، دارانوار الهدى، 1418 ق.
ذهبى، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، 1413ق.
جعفریان، رسول، تأملى در نهضت عاشورا، چاپ دوم: قم، انصاریان، 1381.
حلى، رضى الدین على بن یوسف مطهر، العدد القویه، تحقیق سید مهدى رجایى، چاپ اول: قم، مکتبه آیه الله المرعشى النجفى، 1408ق.
قزوینى، زکریا محمد بن محمود، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، چاپ شده در حاشیه کتاب حیاه الحیوان دمیرى، [بیجا، بینا، بیتا].
سبط ابن جوزى، تذکره الخواص من الامه بذکر خصائص الائمه (ع)، تحقیق حسین تقى زاده، چاپ اول: [بیجا]، مرکز الطباعه و النشر للمجمع العالمى لأهل البیت، 1426 ق.
سبط ابن جوزى، تذکره الخواص، قدّم له سیّد صادق بحرالعلوم، تهران، مکتبه نینوى الحدیثه، [بیتا].
سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالى، تحقیق محمد باقر انصارى زنجانى، [بیجا، بینا، بیتا].
طبرانى، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ دوم: قاهره، مکتبه ابن تیمیه، [بیتا].
سید ابن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فى السنه، تحقیق جواد قیّومى اصفهانى، [بیجا]، مکتب الاعلام الاسلامى، 1416 ق.
سید ابن طاووس، الملهوف على قتلى الطفوف، تحقیق فارس حسّون، چاپ چهارم: تهران، دارالاسوه، 1383.
ابن عنبه، سیّد جمال الدین احمد بن على حسنى، عمده الطالب فى أنساب آل ابى طالب (ع)، تصحیح محمد حسن آل طالقانى، نجف، مطبعه الحیدریه، 1380ق.
عاملى، سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406 ق.
ذهبى، شمس الدین، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمُرى، چاپ دوم: بیروت، دارالکتاب العربى، 1418ق.
نویرى، شهاب الدین احمد بن عبدالوهّاب، نهایه الارب فى فنون الادب، قاهره، مکتبه العربیه، 1395 ق.
محلاتى، ذبیح الله، فرسان الهیجاء، چاپ دوم: تهران، مرکز نشر کتاب، 1390ق.
شیخ صدوق، الأمالى، تحقیق مؤسسه البعثه، چاپ اول: قم، مؤسسه البعثه، 1417 ق.
شیخ صدوق، الخصال، تصحیح على اکبر غفارى، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1362.
شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق شیخ حسین اعلمى، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1404 ق.
شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح على اکبر غفارى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1405ق.
شیخ طوسى، الامالى، تحقیق مؤسسه البعثه، چاپ اول: قم، دارالثقافه، 1414 ق.
شیخ طوسى، رجال الطوسى، تحقیق جواد قیومى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1415 ق.
شیخ کلینى، الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363.
شیخ مفید، الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، دارالمفید، 1413 ق.
شیخ مفید، مسارّ الشیعه، (چاپ شده در جلد 7 مؤلفات شیخ مفید)، تحقیق مهدى نجف، چاپ دوم: بیروت، دارالمفید، 1414ق.
صفدى، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافى بالوفیات، بیروت، المعهد المانى.
مامقانى، عبدالله، تنقیح المقال، تهران، انتشارات جهان، [بیتا].
مسعودى، على بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انتشارات انصاریان، 1417 ق.
اربلى، على بن عیسى بن ابى الفتح، کشف الغمه فى معرفه الائمه (ع)، بیروت، دارالأضواء، 1405 ق.
عمرى، على بن محمد، المجدى فى انساب الطالبیین، چاپ اول: قم، مکتبه آیه الله مرعشى نجفى، 1409 ق.
طبرى، عماد الدین حسن بن على، کامل بهائى (الکامل البهائى فى السقیفه)، تهران، مکتبه المصطفوى، [بیتا].
طبرى، عماد الدین، بشاره المصطفى (ص)، تحقیق جواد قیومى اصفهانى، چاپ اول: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1420 ق.
زرگرى نژاد، غلامحسین، نهضت امام حسین (ص) و قیام کربلا، چاپ اول: تهران، سمت، 1383.
خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین حسینى، تاریخ حبیب السیر فى اخبار افراد بشر، تهران، انتشارات کتابخانه خیام، 1333.
طبرسى، فضل بن حسن، تاج الموالید، قم، مکتبه آیه الله مرعشى نجفى، 1406ق.
طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، چاپ اول: قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1417ق.
کوفى اسدى، فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم، «تسمیه من قتل مع الحسین (ص)»، تحقیق سید محمد رضا حسینى جلالى، فصلنامهتراثنا، شماره 2، 1406ق.
مغربى، قاضى نعمان، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن على اصغر فیضى، قاهره، دارالمعارف، 1383 ق.
معلوف، لوئیس، المنجد فى الاعلام، چاپ دوازدهم: بیروت، افست دارالمشرق، [بیتا].
طبرى، محب الدین احمد بن عبدالله، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، قاهره، مکتبه القدسى، 1356ق.
مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ دوم: بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
مجلسى، محمدباقر، جلاء العیون، چاپ اول: تهران، رشیدى، 1362.
حسینى موسوى، محمد بن ابى طالب، تسلیه المُجالس و زینه المَجالس (ع)، تحقیق فارس حسّون، چاپ اول: قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1418ق.
باعونى، محمد بن احمد، جواهر المطالب فى مناقب الامام على بن ابى طالب (ع)، تحقیق محمدباقر محمودى، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1415 ق.
دولابى، محمد بن احمد، الذریه الطاهره، تحقیق سعد مبارک حسن، کویت، دارالسلفیه، 1407 ق.
طبرى، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، تحقیق مؤسسه البعثه، چاپ اول: قم، مؤسسه البعثه، 1413 ق.
تمیمى بستى، محمد بن حبّان بن احمد، الثقات، چاپ اول: [بیجا]، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1393 ق.
طوسى، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، چاپ اول: بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق.
ابن سعد، «ترجمه الحسین (ع) و مقتله»، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایى، فصلنامهتراثنا، سال سوم، شماره 10، 1408 ق.
سماوى، محمد بن طاهر، إبصار العین فى أنصار الحسین (ع)، تحقیق محمد جعفر سماوى، قم، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره، 1377.
شافعى، محمد بن طلحه، کفایه الطالب فى مناقب امیرالمؤمنین (ص)، تحقیق محمدهادى امینى، تهران دار احیاءتراث اهل البیت، 1404 ق.
شافعى، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فى مناقب الرسول (ص)، تحقیق ماجد بن احمد العطیه، بیروت، مؤسسه امّ القرى، 1420 ق.
ابن اَبّار، محمد بن عبدالله بن ابى بکر قضاعى، دُرَرَ السمط فى خبر السبط، تحقیق عزالدین عمر موسى، چاپ اول: بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1407ق.
نیشابورى، محمد بن فتال، روضه الواعظین، تحقیق سید محمد مهدى خرسان، قم، منشورات الشریف الرضى، [بیتا].
مشهدى، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیّومى اصفهانى، چاپ اول: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1419 ق.
سپهر، محمدتقى، ناسخ التواریخ، چاپ سوم: تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1368.
تسترى، شیخ محمدتقى، قاموس الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامى.
شمس الدین، محمد مهدى، انصار الحسین، چاپ دوم:[بیجا]، الدار الاسلامیه، 1401 ق.
مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق سعید محمد لحّام، بیروت، دارالفکر، 1421 ق.
کاشفى، ملاحسین، روضه الشهداء، قم، نوید اسلام، 1381.
میرخواند، تاریخ روضه الصفا، تصحیح جمشید کیان فر، چاپ اول: تهران، اساطیر، 1380.
هادى بن ابراهیم وزیر، نهایه التنویه فى ازهاق التمویه، تحقیق احمد بن درهم ابن عبدالله حوریه و ابراهیم بن مجد الدین بن محمد مؤیّدى، چاپ اول: یمن، منشورات مرکز اهل البیت للدراسات الاسلامیه، 1421 ق.
جرجانى شجرى، یحیى بن حسین بن اسماعیل، الامالى الخمیسیه، بیروت، عالم الکتب.
یوسفى غروى، محمدهادى، وقعه الطف، چاپ سوم: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1417 ق.