مقدمه
با نگاهی به کتب تاریخی و همچنین شرقشناسان که در حوزه تاریخ اسلام تحقیق و تتبع نمودهاند به زوایای آشکاری از نگاه عمیق در اعصار مختلف دست خواهیم یافت که عمده این نگاه ارزشمند به دوران رسالت پیامبر (ص) و حوزه فعالیتهای اجتماعی ایشان بوده است. از معاشرات و تدابیر اجتماعی گرفته تا مباحث عرفانی عمیقی که بینشهای صریح و ژرفی از اسلام روان و جاری در اندیشه آدمی قوت میدهد. نگاهی که ما بیشترین تعمق را از صفحات قطور تاریخ اسلام بیرون آوردیم، نگرش سیستمی به صحابه پیامبر (ص) و حضور آنها در کنار حضرت و تدبیر و بلوغ فهم دین در محضر ایشان میباشد.
تعدادی از صحابه پیامبر در کربلا حضور داشتند که از میان آنها انسبنحارث در نخستین منابع شیعی و سنی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این نوشتار بررسی شناسنامه و شخصیتی یکی از صحابیان حاضر در کربلا به نام انسبن حارث است. لذا در این نوشتار به دنبال پاسخ برای این سوال هستیم که انس از صحابیان حاضر در لشکر امام حسین (ع) در منابع اسلامی چگونه معرفی شده است؟ و به دنبال پاسخ به این سوال به اسامی قبیلههای مختلف اشاره خواهیم کرد،که از میان آنها توانستیم به قبیله بنیاسد و از میان شهدای این قبیله به انسبنحارث بپردازیم و آنها را از منظر یاری، اندیشمندی و وفادار به دین مبین و رسالت پیامبر مکرم مینگریم.
به نظر میرسد حداقل6 نفر از شهدای کربلا از اصحاب رسول خدا (ص) بودند: انسبن-حارث، حبیبببن مظاهر و مسلمبن عوسجه و عمرو بن خالد صیداوی از قبیله بنیاسد وهانی بن عروه مرادی از شهدای مَذحِجی و عبدالله بن بقطر عمیری از شهدای کلبی.
ضرورت و اهمیت این نوشتار جهت تبیین جایگاه صحابه در عصر حاضر، عشق، فداکاری، شیوه و سبک زندگی ایشان در لشکر امام حسین(ع) میباشد، و نیز پیامی که در شهادت این صحابه وجود دارد که میتواند الگویی برای تمام آزادیخواهان با تا در رسیدن به مقصود از ایثار جان و مال دریغ نکرده و خود را محو اهداف مثبتشان کنند.
روش این اثر به صورت کتابخانهای و مستند به منابع معتبر شیعی و سنی... در صدد بررسی حضور انسبنحارث به عنوان صحابه ی پیامبر (ص) حاضر در لشکر امام حسین(ع) میباشد.
با توجه به مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفت، نتیجه این شد که در عموم کتابهای مربوطه (صحابه در قرآن، علیانسب الصحاح، الجوهری المنجد، معلوف العین، فراهیدی معجم مقاییس الغه، ابن فارس الاصابه، ابن حجر الرعایه فی علم الدرایه، الشهید الثانی ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، السماوی تنقیح المقال فی علم الرجال، مامقانی مثیر الاحزان، شیخ حلی تاریخ الکبیر، بخاری، مجلسی الخلاصه للعلّامه رجال، الطوسی الفتوح، ابن اعثم کوفی الاقبال، سید بن طاووس بحار الانوار، مجلسی اعیان الشیعه، عاملی اسدالغابه، ابن اثیر ثقات، ابن حبان الاستیعاب، ابن عبدالبر تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر الوافی بالوفیات، صفدی حیاه الامام الحسین ع، القریشی انساب الاشراف، البلاذری فرسان الهیجاء، محلاتی مقتل الحسین، مقرّم الامالی، شیخ صدوق مناقب آل ابی طالب ع، ابن شهر آشوب عاشورا ریشهها انگیزهها، رویدادها پیامدها، آیت الله العظمی مکارم شیرازی پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان پژوهشکده تحقیقات اسلامی و استفاده از نرم افزارها ...) به بررسی و شرح حال تمام صحابه حاضر در کربلا پرداخته شده است ولی در این مقاله سعی بر تحقیق در مورد یکی از صحابه به نام انس بن حارث می باشد.
صحابه در لغت
واژه صحابه، در اصل مصدر باب صحب، یصحَب، صُحبه بوده است که به معنای اصحاب بکار میرود. اصحاب جمع صَحب (با سکون حاء) است که خود صحب، جمع صاحب است. (جوهری، 1368: ج 1، ص 161، ماده صحب)که صاحب، در اصل، صفت میباشد، ولی در کلام جانشین اسم، نیز میشود، صاحب به معنای ملازم، دوست، همراه، رفیق، هم صحبت، معاشرت کننده است.(معلوف، 1387: ج 1، ماده صحب) که بدین طرق صحابه در لغت به معنای یاران، ملازمان، همراهان، تبعیت، معاشران و ... است.
مانند: صاحب مال، هر چیزی که ملازم چیز دیگری باشد مصاحب آن است. (فراهیدی، 1410: ج 3، ص 124)
ابن فارس میگوید: «صاحب به مقارن و مقارب هر چیزی گفته میشود.» (ابن فارس، 1429: ص 563)
صحابه در اصطلاح
محمد بخاری میگوید: «من صحِبَ النبی او راه من المسلمین فهومن اصحابه ؛ مسلمانی که با پیامبر (ص) مصاحبت داشته باشد و یا او را ببیند، چنین کسی از اصحاب خواهد بود.»
ابن صلاح نیز میگوید: «کل مسلم رأی رسول الله؛ به هر مسلمانی که رسول خدا را ببیند، صحابی گفته میشود. بدین ترتیب صرف دیدن رسول خدا یا مصاحبت ایشان، موجب آن میشود که فردی جزء صحابه به شمار میرود و در بعضی از نقلها میگویند: هر یک سال یا یک ماه یا ساعتی و یا هم نشین پیامبر باشد صحابه محسوب می شود و به این امر معروف باشد.»
صحابه در اصطلاح از دیدگاه شیعه
صحابی کسی است که با پیامبر (ص) مصاحبت داشته و یا او را ملاقات کرده باشد در حالی که بدو ایمان داشته است و مسلمان از دنیا رفته باشد؛ (ابن حجر ، 1415: ج 1، ص 158)گر چه در این میان (یعنی در فاصله زمانی ملاقات تا مرگ در مسلمانی) مرتد شده باشد. منظور از ملاقات، اعم از همنشینی، همراهی، و رسیدن یکی به دیگری است هر چند با هم سخن نگفته باشند و مثلأ به واسطه نابینایی پیامبر (ص) را ندیده باشد. (الشهید الثانی، 1408: ص 339)
گفته شده است که برخی قیدهای دیگری نیز به تعریف مذکور افزوده اند از جمله: طولانی بودن همنشینی با پیامبر (ص)، حفظ روایت او، جنگیدن همراه وی، شهادت در رکاب وی؛ ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده است همان تعریف مذکور است بدون این قیدها. (ابن حجر، الاصابه، ج 1، ص 159) گفتهاند هنگام درگذشت پیامبر (ص) شمار صحابه وی 114000 نفر بوده است. (الشهید الثانی، 1408: ص 339)
تشخیص صحابه بودن شخص، از طریق تواتر، استفاضه، شهرت و خبر ثقه است. (الشهید الثانی، 1408: ص 339)
صحابه در اصطلاح از دیدگاه اهل سنت
تعاریف مختلفی از اهل سنت برای صحابه، بیان شده است؛ که نمیتوان همه را در این مختصر ذکر نمود. فقط به یک تعریف از اهل سنت که بهترین تعریف نام گرفته اکتفا میکنیم؛ ابنحجر عسقلانی میگوید:
«صحابی کسی است که پیامبر (ص) را در حالی که به او ایمان آورده دیدار نموده و مسلمان از دنیا رفته باشد.» (ابن حجر، 1415: ج 1، ص 7) وی اذعان دارد با توجه به اینکه این تعریف جامع و مانع میباشد بهترین تعریف برای صحابه محسوب میشود.
صحابه، یعنی اینکه پیامبر (ص) را ملاقات کرده باشد و در حال مسلمانی پیامبر (ص) را در مسیر رسالت همراهی کند و این پیامد را تا آخر عمر نگه دارد، بر اساس این تعریف نتیجه میگیریم مسلمبنعوسجه هم از صحابه پیامبر (صَلَّی الله علیه و آله وَ سلم) میباشد.(علیانسب، 1393: ص 32)
شهدای بنی اسد
بنی اسد نام دو تیره در تاریخ صدر اسلام میباشد. اولین تیره یکی از قبایل عدنانی و از عمو زادگان قریش می باشد که بنیاسد بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان از اولاد اسماعیل بن ابراهیم است. دوم بنیاسد بن عبدالعزی بن قصی از قریش است. بنیاسد، نام تیرهای از قبایل عرب، از فرزندان اسدبن خزیمه بن مدرکه میباشد. گفته شده این قبیله پیکر کشتهشدگان واقعه عاشورا را در سال 61 ه. ق دفن کردهاند.
برخی از همسران محمد نیز از همین قبیله بودهاند. این قبیله درسال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و قازریه از نواحی کربلا سکونت کردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محله خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال 36 هجری در جنگ جمل، با علی (ع) بیعت کردند و در کنار وی جنگیدند. در واقعه عاشورا در سال 61 به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حسین بن علی، مخالف و بی طرف.
انَسبنِحارث کاهلی
انسبنحرث بن نبیه بن کاهل بن عمرو بن مصعب بن اسد خزیمه اسدی کاهلی،( السماوى، 1419: ص63) که در منابع گوناگون از او به عنوان انسبنحارث کاهلی[1]، انس بن ابی سهیم، (شیخ حلّی، بیتا: ص17) مالکبنمالک بن انس، (ابن اعثم کوفی، 1392: ج 5، ص 196) و انسبنکاهل اسدی، (سیدبنطاووس، 1377: ج 3، ص 346 و 78) که از طایفه بنیکاهلی که از بنیاسد بود که از عربهای شمال محسوب میشد؛ (السماوی، 1419: ص 60؛ عاملی، 1370: ج 3، ص 499) وی از اصحاب بزرگ رسول (ص) است که احادیث زیادی را از آن حضرت آموخت و نقل نمود.(السماوی، 1419: ص 55) و افتخار شرکت در جنگ بدر و حنین را در رکاب پیامبر (ص) داشت.
انس در کربلا
وی احادیثى را از پیامبر (ص) نقل کرده است از جمله حدیث ذیل که بدین قرار است:
«سمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَقُولُ- وَالْحُسَیْنُ فِی حِجْرِهِ: إِنَّ ابْنِی هذا یُقتَلُ بأَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعِراقِ، أَلا فَمَنْ شَهِدَهُ فَلْیَنْصُرْهُ؛ از پیامبر در حالى که حسین (علیه السلام) در دامن رسول خدا نشسته بود، شنیدم که فرمود: این فرزندم در سرزمین عراق به شهادت خواهد رسید، آگاه باشید هر که او را دید باید او را یارى کند».(عسقلانی، 1328: ج 1، ص 68 ؛ ابن اثیر، بیتا: ج 1، ص 123)
به همین جهت وقتى که شنید امام حسین (علیه السلام) به کربلا آمده است از کوفه حرکت کرد و شبانه خود را خدمت امام رساند.
راوی گوید: انسبنحارث به کربلا آمد و در رکاب امام حسین (ع)کشته شد. (ابن حبان،1393: ج 4, ص 49)[2]
وی که در کوفه زندگی میکرد، (ابن اثیر، بیتا: ج 1، ص 123) به گفته برخی در مکه، (القریشی، 1413: ج 3،ص 154) و به گفته برخی دیگر شبانه در کربلا به امام (ع) پیوست. (حائری شیرازی، 1345: ص 209؛ مامقانی، 1423: ج 1، ص 154) ولی طبق گفته بلاذَری انس از کوفه بیرون آمد؛ و پس از مشاهده گفت و گوی امام با عبیداللهبن حرّ جُعفی در قصر بنیمقاتل، خدمت آن حضرت رسید و با ادای سوگند اظهار داشت که هدف وی از خروج از کوفه آن بوده است که همانند عبیداللهبن حرّ به نفع هیچ کدام ( امام و یا دشمنان) وارد جنگ نشود؛ و در ادامه افزود: «[ولی] خداوند یاری کردن تو را در قلب من افکند و به من جرأت بخشید تا در این راه با تو همگام باشم.» امام حسین (ع) به وی نوید هدایت و امنیت داد و او را با خود همراه ساخت.(بلاذری،1977: ج 3، ص 175)
انس در کربلا مأموریت یافت تا پیام امام حسین (ع) را به عمرسعد برساند و به او اندرز دهد، شاید به خود آید، هنگام رسیدن نزد عمرسعد سلام نکرد؛ و او پرسید چرا سلام نکردی؟ آیا ما را کافر و منکر خدا پنداشتهای؟! گفت چگونه منکر خدا و پیامبر نیستی و حال آن که برای ریختن خون فرزند پیامبر دامن همت به کمر بستهای! عمرسعد لختی سر به زیر افکند و آن گاه گفت: به خدا سوگند میدانم که کشنده این گروه در دوزخ است ولی فرمان عبیدالله باید اطاعت شود.( محلاتی، 1390: ج 1، ص 37)
انس در روز عاشورا همچون یاران امام حسین (ع) پس از کسب اجازه از محضرآن حضرت در حالی که با بستن شالی بر کمر، قامتش را راست نگه داشته و ابروان سفیدش که بر کهنسالی بر چشمانش افتاده بود با پیشانی بند بسته بود[3]، میدان جنگ شد . با مشاهده حالت او اشک امام حسین (ع) سرازیر گشت و فرمود:
«شَکَرَ اللَّهُ لَکَ یا شَیْخُ؛ خدای از تو قبول کند، ای پیرمرد. (مقرّم، 1411: ص 252)
شعار حماسی انس
وی هنگام ورود به میدان مبارزه چنین رجز خواند؛
قَدْ عَلِمَتْ کاهِلُها وَدُودانُ وَالْخنْدَفِیُّونَ، وَقیْسُ عَیْلانَ
بِأَنَّ قَوْمِی آفهُ لِلْأَقْرانِ یا قَومُ کُونواکَاسَودُ الجانِ
وَستَقبِلوا القَوم بِضرِّ الآن آلُ علِیٍّ شیعهُ الرَّحمنِ
وَ آلُ حَربِ شیعهُ الشَّیْطانِ
(شیخ صدوق، 1362: ص 137)
تیرههای کاهل و دودان و خندف و قیس عیلان همه می دانند که قبیله من نابود کننده هماوردانند. ای یاران همچون شیر غران باشید هم اکنون رو در رو با دشمنان بستیزید که آل علی پیرو رحمان هستندو آل حرب ( بنی سفیان) پیروان شیطان.
شهادت انس
انس پس از کارزاری سخت و کشتن چهارده(ابنشهر آشوب، بیتا: ج 4، ص 111) یا هجده تن(شیخ صدوق، همان: ص 138) از سپاهیان دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد؛ و مرقد وی در بارگاه دسته جمعی شهدا پایین پای امام حسین (ع) واقع است.
کمیت، شاعر مشهور عرب در سوگ وی و حبیببن مظاهر چنین سروده است:
سِوی عُصبَهُ فیهِم حَبیبُ مَعفَّرُ قَضی نحبَهُ وَالکاهِلیُ مَرمَّلُ
جز گروهی که در میانشان حبیب جان سپرد و پیکرش به خاک غلطان شد، و کاهلی، که جسم او به خون آغشته است. (السماوی، 1419: ص 100)
در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیّه از وی چنین یاد شده است:
السلامُ علی اَنَسِ بنِ الکاهِلِ الأَسَدی. (سیدبن طاووس، 1377: ج3، ص 346و 78)
نتیجه گیری
انس از صحابه پیامبر (ص) بوده و بنابر حدیث موثق پیامبر (ص) در لشکر امام حسین (ع) در روز عاشورا عازم میدان جنگ شد، و بنا به قولی پس از کارزاری سخت و کشتن چهارده یا هیجده تن از سپاهیان دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد؛ و مرقد وی در بارگاه دسته جمعی شهدا پایین پای امام حسین (ع) واقع است. در زیارت ناحیهمقدسه و رجبیّه از وی چنین یاد شده است: السَّلامُ عَلی اَنَسِ بنِ الکاهِلِ الأَسَدی.
[1] تسمیه من قتل مع الحسین، زُبیر، شماره 12؛ تاریخ الکبیر، بخاری، مجلسی، ج 2، ص 20؛ رجال الطوسی، ص 3 و 71؛ الخلاصه للعلّامه، حلی، ق 1، ص22؛ مثیر الاحزان، شیخ حلی، ص 63.
[2] در منابع یاد شده و متن روایت به صورت ذیل آمده است:سعد( سعید) بن عبدالملک بن واقد الحرانی، عن عطاء بن مسلم الخفاف، عن اشعث بن سحیم ( در برخی از منابع به جای سحیم سُلَیم آمده است) عن ابیه قال: سمِعْتُ انس بن حارث یقول:«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَقُولُ- وَالْحُسَیْنُ فِی حِجْرِهِ: إِنَّ ابنِی هذا یُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعِراقِ، أَلا فَمَنْ شَهِدَهُ فَلْیَنْصُرْهُ.»قال فخرج انس بن حارث الی کربلا فقتل الحسین ع.در اسد الغابه متن این حدیث با همان سند چنین آمده است: «إِن ابنِیّ هذا یُقْتَلُ بِأَرْضٍ الْعِراقِ، أَلا فَمَنْ ادرکه فَلْیَنْصُرْهُ» فقتل مع الحسین ع.در مثیر الأحزان، حلی، (ص 17) متن حدیث همین است که ذکر شد ولی سندش چنین است: «عن اشعث بن عثمان عن ابیه عن انس بن ابی سحیم قال: «سمعت النبی یقول...». در کتاب ذخیره الدارین، حائری شیرازی، (ص209) به نقل از مثیر الاحزان، سند چنین آمده است: عن اشعث بن ابی سحیم عن ابیه انس بن الحرث قال: «سمعت رسول الله یقول...» باز در همین کتاب به نقل از الدرٌ انطیم(نسخه خطی) سند روایت چنین آمده است: و عن اشعث بن عثمان عن ابیه عن انس بن الحرث بن نبیه الکاهلی قال: سمعت رسوالله صلی الله علیه و آله و سلم...، در سفینه البحار، ج 1، ص 179 به نقل از الدر النظیم سند چنین آمده است «اشعث بن عثمان عن ابیه عن انس بن سحیم قال ...» با مقایسه موارد یاد شده و با یگانگی متن حدیث در تمام موارد چنین نتیجه میگیریم که انس بن ابی سحیم و انس بن سحیم همان انس بن حارث هستند.
[3] همین مطلب به جابربن عروه غفاری نیز نسبت داده شده است.